مالکيت فکري قراردادي ميان صاحب مال فکري و دولت است. دارنده مال فکري با تلاش و زحمت فراوان يک اثر فکري توليد ميکند و آن را در اختيار جامعه ميگذارد، دولت هم به او يک حق انحصاري ميدهد و بقيه افراد را از استفاده از مال او بدون اجازه و پرداخت مابهازا منع ميکند. در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.
مالکيت فکري شاخه اي از حقوق است که در آن حقوق و تکاليف افرادي که يک مال فکري و غير فيزيکي دارند مشخص ميشود. منظور از مال فکري چيزي است که در اثر کار و تلاش فکري و هنري ايجاد ميشود و برخلاف ساير اموال غير فيزيکي است. به عنوان مثال شعر، داستان، اختراع، نقاشي، فيلم، موسيقي و … از جمله اموال فکري است و ارزش اقتصادي نيز دارند.
تفاوت اساسي و مهم اموال فکري با ساير اموال در اين است که مال فکري ميتواند به طور هم زمان مورد استفاده بسياري از افراد قرار بگيرد بدون اينکه آسيبي ببيند يا از آن کاسته شود. به عبارت ديگر به طور ذاتي مورد استفاده فقط يک شخص خاص نيست بلکه همزمان چندين نفر ميتوانند از آن استفاده کنند. به طور مثال يک خودرو که متعلق به شخصي است، تا زمانيکه وي از آن استفاده ميکند و در مالکيت او قرار دارد، هيچ کس ديگر نميتواند به طور همزمان از آن استفاده کند. ولي اگر فردي يک وسيله جديد اختراع کند و نحوه ساخت اين اختراع را براي کسي توضيح بدهد يا يک نمونه از اختراع خود را در اختيار ديگران بگذارد، آن ها هم ميتوانند به ساخت و توليد اين وسيله جديد دست بزنند. بدون اينکه خللي به دانش و تخصصي که آن فرد دارد وارد يا حتي از آن کم شود. و در واقع افراد در نقاط مختلف دنيا ميتوانند مشغول استفاده از همين دانش باشند. به عبارت بهتر دانش، امري غير انحصاري است که افراد بسياري ميتوانند به طور همزمان از آن استفاده کنند. در چنين شرايطي بحث حقوق مالکيت فکري مطرح ميشود. مالکيت فکري به افراد ابزاري براي حمايت از کليه اموالي ميدهد که محدود نيستند و قابليت نشر و انتشار و استفاده گسترده دارند. اما بايد در نظر داشت که حقوق نميتواند از چيزي حمايت کند که در عالم واقع وجود ندارد و فقط در ذهن افراد ميگذرد، زيرا قابل دسترسي نيست. در واقع حقوق از ايده حمايت نميکند بلکه از شکل و فرم ابراز ايده حمايت ميشود. بنابراين دانش و فکري که در ذهن افراد است هر چند که ارزشمند است اما قابل حمايت حقوقي و قانوني نيست. اما به محض اينکه اين فکر تبديل به متن يا شعري شد و در جايي در عالم مادي ثبت شد، مثلا روي کاغذ آمد، در دسته اموال فکري قرار ميگيرد و فکري است متعلق به همان فرد خاص و در نتيجه قابل حمايت حقوقي است.
حقوق مالکيت فکري براي هر مال فکري و دارنده آن دو گونه حق را به رسميت ميشناسد:
حق معنوي حالت هاي متعددي دارد اما مهمترين جنبه آن در مورد انتساب اثر و مال فکري است. به طور مثال، شعر يا اختراعي که فردي خلق کرده، براي هميشه اثر آن فرد و به نام وي خواهد بود و هيچ کس نميتواند اين حق را از او بگيرد. در واقع مال فکري هر کس به نام خودش ثبت ميشود و اگر کسي تلاش کند تا اثر و اختراع را به نام خود جا بزند، مالک اثر و اختراع ميتواند از او شکايت کند.
منظور از حقوق مادي هر گونه استفاده و بهره برداري اقتصادي از اثر و مال فکري است. بنابراين فروش اثر، واگذار کردن حق چاپ يا نشر و تکثير اثر، و يا توليد آن و بستن قرارداد با نام آن اثر ممنوع است. علاوه بر اين حقوق مادي انحصاري است. به اين معني که فقط مالک حق دارد از اين حقوق استفاده کند. البته او حق واگذاري اين حقوق را به ديگران دارد؛ بر خلاف حقوق معنوي که فرد نميتواند آن را بفروشد يا به ديگري ببخشد و واگذار کند. علاوه بر اين، حقوق مادي دائم و هميشگي نيستند بلکه محدود به يک زمان مشخص اند. به عنوان مثال حقوق مادي يک اختراع تنها 20 سال دوام دارند و پس از طي اين مدت، ديگر قانون از اين اختراع حمايت نميکند. در واقع در واقع قانونگذار براي يک مدت محدود و مشخص براي اين اموال که غيرانحصاري هستند و افراد زيادي ميتوانند بهطور همزمان از آنها استفاده کنند نوعي انحصار ساختگي (اعتباري) ايجاد ميکند. به اين ترتيب بقيه افراد فقط با کسب اجازه از مالک و با پرداخت ما به ازا آن ميتوانند از مال فکري او استفاده کنند. به عنوان مثال اگر فردي ميخواهد از روي اختراع کسي به توليد بپردازد بايد پيش از هر اقدامي، با فرد مخترع به توافق برسند. يا در مواردي که افراد بخواهند از علامت تجاري يک محصول بر روي محصولات خود استفاده کنند.نيز بايد اين قانون را رعايت کنند.
مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.
درباره این سایت