deltalaw



 اجاره ملک براي مستاجران هميشه با سختي هايي مواجه بوده است. از انتخاب محله و بررسي قيمت ها و . تا تنظيم اجاره نامه و چانه زني ها براي اجاره‎بها. روزهايي که بايد براي اجاره ملک خيابان ها و محله ها را جستجو  و خستگي زيادي را تحمل کرد. در اين نوشته به برخي از نکات مهم و ضروري در راستاي آگاهي نسبت به اين موضوع مي‎پردازيم .


نکات ضروري در اجاره ملک:


1- مدت اجاره بايد معين باشد در غير اين‎صورت اجاره باطل است. معمولا اين مدت براي يکسال تعيين مي‎شود.


2-  لازم نيست موجر، مالک عين مستاجره باشد ولي بايد مالک منافع آن باشد.


3-  اگر بعد از قرارداد معلوم شود عين مستاجره ( ملک مورد اجاره) معيوب بوده، مستاجر حق فسخ دارد.


4-  موجر نمي تواند در مدت اجاره در عين مستاجره تغييري  ايجاد کند، مگر اينکه با توافق مستاجر باشد.


اجاره ملک


5-  تعميرات و مخارجي که براي اجاره و امکان بهره برداري از آن لازم است به عهده مالک است مگر آن که در اجاره‎نامه خلاف آن قيد شده باشد.


6-  مستاجر بايد در زمان هاي تعيين شده براي پرداخت اجاره بها در قرارداد، آن را پرداخت کند و رسيد تحويل بگيرد.


7-  عقد اجاره ملک با فوت موجر يا مستاجر باطل نمي شود.


8-  مستاجر حق انتقال ملک مورد اجاره را به شخص ديگري ندارد مگر اينکه در قرارداد توافق شود.


9- اگر مستاجر بدون اجازه موجر در مورد اجاره تعميراتي صورت دهد حق مطالبه آن را از موجر ندارد و در صورت درخواست موجر مي‎بايست مورد اجاره را به همان وضع اوليه تحويل دهد.


10- موجر حق دارد در صورت ساخت و ساز يا کاشتن درخت توسط مستاجر در زمين اجاره اي بدون اجازه او، آن را از بين ببرد.



نکته حائز اهميت ديگر در زمينه تنظيم اجاره نامه اين است که  به جز موجر و مستاجر بايد دو نفر ديگر به عنوان شاهد اجاره نامه را امضا کنند.



براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي، مجله دلتا مراجعه کنيد.

مستاجر
موجر
نکات حقوقي ملکي
حقوقي"/>

يکي از اعمال مجرمانه و شايد يکي از ساده ترين آن ها به گمان مجرمان جعل امضا در اسناد رسمي به خصوص جعل امضا چک است. در بخش نکات حقوقي ملکي مجله دلتا، در خصوص انواع چک و نحوه وصول چک هاي برگشتي به تفصيل پرداخته شده است. در اين نوشته به چند راهکار براي جلوگيري از جعل امضاء چک اشاره مي‎کنيم .


جعل امضا چک


جعل امضا چک از دو حالت خارج نيست:



  • يا امضا صاحب حساب شبيه سازي مي‌شود.

  • يا اينکه امضائي غير از امضاءصاحب حساب درچک درج مي‎شود.


به طور معمول کسي که امضا صاحب حساب را روي چک شبيه سازي يا به عبارت ديگر امضا او را جعل مي‎کند،معمولا" از آشنايان صاحب حساب است. زيرا کسي که صاحب حساب را نديده و از امضا او بي اطلاع است ناگزير امضائي غير از امضا صاحب حساب را روي چک درج مي‌کند. اگر جاعل (جعل کننده)، چک را پيدا يا آن‎ را سرقت کرده و از نمونه امضا صاحب حساب نيز بي اطلاع باشد، به ‎نام خود و با امضايي غير از نمونه امضاي موجود دربانک امضا مي‌کند.


امضا چک


روش‌هاي جلوگيري از جعل چک:


جعل امضا روي چک درزمان صدور آن قابل تصور است ، زيرا بعد از صدور چک، احتمال جعل کم‌تر است. بنابراين براي جلوگيري از جعل امضا راهکارهاي زير توصيه مي‎شود:



  1.  صاحب حساب امضائي داشته باشد که به سادگي نتوان آنرا جعل کرد. البته امضاهاي شلوغ و پر از خطوط هم ممکن است دردسرساز شود. از اين نظر که در صورت وم، تعيين اصالت بسيار سخت خواهد شد.

  2. امضاي روي چک انحصاري صاحب حساب باشد. اين کار باعث مي‎شود که از نمونه امضا شما افراد کمتري مطلع شوند و يا اينکه براي صدورچک از خودکار اختصاصي که مخصوص تحرير و امضا چک باشد استفاده شود.

  3. دسته چک و يا برگ چک را در دسترس ديگران قرار ندهيد و به صورتي نگهداري کنيد که امکان دسترسي به آن براي ديگران غير ممکن يا سخت باشد.


شايان ذکر است راهکار‌هايي که بيان شد،مي‎تواند تا حدودي از جعل امضاء توسط جاعل پيشگيري کند، اما به طور قطع  نمي‌توان از آن جلوگيري کرد.


براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي، مجله دلتا مراجعه کنيد.


در کشور ايران طبق حقوق و مقررات فقه اسلامي، طلاق از حقوق زوج (مرد) محسوب مي‎شود. و مرد مي‎تواند با رعايت شرايط قانوني مانند پرداخت حقوق مالي و طي مراحل قانوني همسر خود را حتي در صورت مخالفت او طلاق دهد. اما زوجه (زن) بدون رضايت شوهر حق طلاق ندارد مگر در شرايطي که در اين نوشته به آن مي‎پردازيم.


شرايطي قانوني که به زن حق طلاق مي‎دهد


زماني زن مي‎تواند دادخواست طلاق به دادگاه خانواده ارائه دهد که يکي از شرايط مندرج در سند ازدواج ( قباله) را داشته باشد:



  • اگر مرد به مدت شش ماه نفقه زن را پرداخت نکند.

  • اگر زن بتواند سوء رفتار مرد را اثبات کند. (ضرب و جرح و توهين و.)

  • ابتلا شوهر به بيماري‌هاي رواني يا مسري يا هر عارضه صعب‌العلاج ديگر که زندگي مشترک را مختل کند. مثل بيماري سارس يا ايدز.

  • اگر مرد ديوانه باشد و امکان فسخ نکاح وجود نداشته باشد.

  • مرد به شغلي اشتغال داشته باشد که مخالف آبروي زن باشد.

  • محکوم شدن مرد به مجازات 5 سال حبس و يا بيشتر.

  • اعتياد شوهر به مواد مخدر يا مصرف مشروبات الکلي و امتناع زوج از ترک آن‌ها يا مم نبودن شوهر به ترک آن به هر دليل در مدتي که به تشخيص پزشک براي ترک اعتياد لازم بوده است.
    در صورتي که زوج به تعهداتش عمل نکند و يا پس از ترک دوباره به مصرف مشروبات الکلي يا موادمخدر روي آورد با درخواست زوجه طلاق انجام خواهدشد.


طلاق



  • غيبت و ترک زندگي از طرف مرد به مدت 6 ماه متوالي يا 9 ماه متناوب.

  • بچه دار نشدن مرد بعد از گذشت پنج سال از زندگي مشترک.

  • مفقود الاثر شدن مرد بعد از شش ماه از مراجعه زن به دادگاه.

  • ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر خود.


مطابق با ماده 1119 قانون مدني نيز در صورتي که زن وکالت در طلاق داشته باشد، مي‎تواند متقاضي طلاق باشد.


شايان ذکر است، علاوه بر موارد مذکور ،در هر موردي که قضات دادگاه خانواده تشخيص دهند زن در عسر و حرج ( سختي و مشقت ) قرار گرفته، با درخواست زوجه حکم طلاق صادر مي‌کند.


براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي، مجله دلتا مراجعه کنيد.

طلاق توافقي
حق طلاق
حقوقي
حقوق و مقررات"/>

مشاع به معني ملک يا خانه‎اي که ميان چند نفر مشترک و سهم جداگانه هر يک مشخص نشده باشد. بسيار ديده شده که برخي افراد براي خانه دار شدن يا به منظور سرمايه گذاري در بخش مسکن، قصد خريد ملک دارند. اما به دليل کمبود وجه لازم، قدرت خريد ملک را به تنهايي ندارند و به همين دليل با دوستان و آشنايان مورد اطمينان خود به صورت شراکت اقدام به خريد مي‎کنند.


در خريد و فروش ملک مشاع بايد به همه جوانب توجه کرد تا از بروز اختلاف ميان شرکا به هر دليل جلوگيري شود. در اين مطلب به پرسشي که ممکن است براي افراد وجود داشته باشد که چطور ملک مشاع را بدون کاهش قيمت و بي دردسر بفروشيم، پاسخ داده خواهد شد.


تصرفات حقوقي و تصرفات مادي در ملک مشاع:


 فروش ملک مشاع به دليل وجود تعدد مالکان و اختلافاتي که ممکن است ميان آن‎ها باشد، دشوار است. حتي معمولاً در مقايسه با ملکي که يک مالک دارد (ملک مفروز)، معمولاً افت قيمت خواهد داشت، اما بايد بدانيم که هريک از مالکان مشاع بدون اجازه ديگر مالکان، حق دارد نسبت به سهمي که مالک است،اقداماتي مثل فروش و اجاره را انجام دهد.به اين‌گونه اقدامات در اصطلاح "تصرفات حقوقي" گفته مي‌شود. در واقع اين تصرفات، در عالم اعتبار واقع مي‌شوند. تصرفات حقوقي در مقابل تصرفات مادي قرار دارد.


مشاع


تصرفات مادي يعني تصرفاتي که نسبت به خود مال و شکل آن صورت مي‌پذيرد. هرچند تصرفات حقوقي مثل فروش سهم مشاع از ملک به موجب قانون ممکن است، ولي هرگونه تصرف مادي در ملک مشاع منوط به اجازه (اذن) تمام شرکا خواهد بود. چون با توجه به مالکيتِ مشاعي ايشان در ذره ذره ملک، هر تصرفي در سهم خود به منزله تصرف در سهم ديگري نيز خواهد بود.


براي مثال اگر علي و محمد مالکان مشاعي ملکي باشند، تصرفات مادي يا عملي هر کدام در مال مشاع مشروط به اجازه شريک ديگر خواهد بود. حال اگر علي سهمش را به رضا بفروشد، اين فروش از لحاظ قانوني درست است و مانعي ندارد. اما اگر پس از انتقال مالکيت به رضا، او بخواهد به عنوان مالک جديد در ملک ست يا تصرفي تحت هر عنوان داشته باشد و محمد راضي به اين عمل نباشد، مي‌تواند مانع از تصرفات رضا شود و اين ممانعت از طرف محمد، کاملا قانوني است.


به دليل چنين مشکلاتي که در خصوص تصرفات مادي در ملک مشاع وجود دارد، شرکا سعي مي‌کنند به اين وضعيت خاتمه داده و ملک را از حالت مشاع خارج کنند.



شايان ذکر است املاک موروثي که بين وراث متوفي مشترک هستند نيز نمونه‎اي از ملک مشاع محسوب مي‎شوند.



براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي مجله دلتا مراجعه کنيد.

فروش ملک مشاع
ملک مشاع
حقوق و مقررات"/>

پيش از اين در خصوص صدور چک بلامحل و روش هاي وصول چک برگشتي مطالبي بيان شد. در اين مطلب قصد داريم اين موضوع را شرح دهيم که اگر شخص حقوقي، يعني شرکت ها و موسسات و ارگان ها، چک بلامحل صادر کنند، مسئوليت پرداخت وجه آن چک بر عهده کيست؟


هميشه در چک هاي منتسب به شخص حقوقي، با توجه به اين که طبيعتا اين شخص( يک شرکت) توانايي صدور چک را ندارد، يک نفر به عنوان نماينده اقدام به کشيدن چک از طرف شرکت مي کند. معمولا به اين صورت است که حساب و دسته چکي به نام شرکت وجود دارد. سپس نماينده اي از آن شرکت که در بيشتر موارد، مدير عامل شرکت است، از طرف و به نام شخص حقوقي چک صادر مي کند. برگشت خوردن چک باعث ايجاد مسئوليت شرکت به جبران خسارت زيان ديده مي شود. بنابراين همواره مسئوليت مدني متوجه شرکت است.


مسئولين صدور چک بلامحل شرکتي:


در صورتي که چکي توسط اشخاص حقوقي صادر و چک بلا محل باشد صادرکننده يا امضاکننده چک، يعني مديري که آن را امضا کرده و شرکت يعني شخص حقوقي، از لحاظ حقوقي، مسئوليت تضامني دارند. به اين معنا که طلبکار يا دارنده چک مي‌تواند وجه چک را از محل دارايي شرکت و نيز از اموال مديري که چک را امضا کرده است، مطالبه و وصول کند.


مسئوليت کيفري چک شرکتي:


از لحاظ کيفري نيز بايد گفت: مسئوليت صدور چک بلامحل ، فقط متوجه مديري است که چک را امضا يا صادر کرده است، به اين معنا که مسئوليت کيفري متوجه شخص حقوقي نمي‌شود.


ممکن است شرکت، اعضاي هيات‌مديره داشته باشديا اينکه صاحب امضاي مجاز شرکت، چند نفر باشند. در چنين شرايطي، ممکن است يکي از صاحبان امضا، چک را امضا کرده و در اختيار دارنده قرار داده باشد.


مديري که چک را امضا کرده است، از لحاظ کيفري و حقوقي مسئوليت دارد و مديري که پشت چک را امضا نکرده است،  مسئوليت نخواهد داشت.

چک بلامحل

بر اساس قانون صدور چک، در صورتي که چک به وکالت يا نمايندگي از طرف صاحب حساب اعم از شخص حقيقي يا حقوقي صادر شده باشد، صادرکننده چک و صاحب امضا متضامنا" مسئول پرداخت وجه چک بوده و اجراييه و حکم ضرر و زيان بر اساس تضامن عليه هر دو نفر صادر مي‌شود.

فقط در يک صورت مسئوليت کيفري نيز متوجه شخص حقوقي مي شود. اين وضعيت زماني است که صادر کننده و نماينده شخص حقوقي در دادگاه ثابت کند که پرداخت نشدن وجه چک به صورت کامل، مستند به عمل شخص حقوقي صاحب حساب است. به طور مثال، پس از صدور چک از سوي مدير عامل، شرکت وجوه خود را از حساب خالي مي کند. در اين حالت پرداخت نشدن وجه چک مستند به عمل شخص حقوقي يعني شرکت است.


براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي، مجله دلتا مراجعه کنيد.


چک حقوقي
چک کيفري
وصول چک
قانون چک
حقوقي"/>

اگر شما هم جزء کساني هستيد که به دام معامله با فضول افتاده ايد، در حالي‌که از فضولي بودن معامله طرف خود روحتان هم خبر نداشته، بدانيد که به دردسر  افتاده‌ايد و  بي‌دقتي آن شخص، دامن شما را هم مي‌گيرد.در اين مطلب به بررسي يک معامله فضولي به طور کامل مي‎پردازيم.


تعريف معامله فضولي:


معامله فضولي اين است که شخصي براي ديگري يا با مال ديگري، معامله کند، بدون اين که از طرف مالک اجازه خريد و فروش مال را داشته باشد.


قبل از هر چيز بايد دانست که يک معامله فضولي سه طرف دارد:



  • طرف اول فضول است. يعني شخصي که مال را بدون اجازه مالک فروخته است.

  • طرف دوم مالک يا همان صاحب مالي است که فضول با اموال او معامله کرده است.

  • طرف سوم اصيل يعني کسي که مال را از فضول خريده است.


ماده 248 قانون مدني مي‌گويد: «اجازه مالک نسبت به معامله فضولي حاصل مي‌شود به لفظ يا فعلي که دلالت بر امضاي عقد نمايد». مانند آن که مالک پس از وقوع معامله فضولي، مال مورد معامله را به اصيل تسليم کند. بنابراين هرگاه مالک، معامله فضولي را اجازه کند، معامله کامل شده و صحيح است. در نتيجه، آثار حقوقي خود را خواهد داشت.


اگر مالک، معامله فضولي را رد کند، در اين صورت عقد براي هميشه از بين مي‌رود و هيچ گونه آثار حقوقي نخواهد داشت.


معامله فضولي


شرايط اجازه مالک:


براي آن که اجازه مالک، باعث شود معامله فضولي صحيح و يک عقد کامل شود، بايد شرايطي زير را داشته باشد:
1- اجازه مالک در صورتي عقد را کامل مي‌کند که مسبوق به رد نباشد. ( به اين معني که مالک ابتدا معامله اي که بدون اجازه روي مال اش انجام شده را نپذيرد و بعد از مدتي آن را به هر دليلي قبول کند)، معامله با رد قبلي باطل شده و اجازه بعدي نمي‌تواند به آن اعتبار بخشد.
2- اجازه بايد در زمان اهليت اجازه دهنده صادر شود. در صورتي که مالک هنگام اجازه، صغير، مجنون يا سفيه(نادان) باشد، اجازه بي‌تاثير خواهد بود.


سکوت نشانه رضايت نيست!


طبق ماده249 قانون مدني: سکوت مالک حتي با حضور در مجلس عقد اجازه محسوب نمي‌شود. مالک بايد رضايت خود را ابراز کند، به دليل اينکه قانون رضايت باطني را کافي نمي‎داند.



شايان ذکر است در برخي مواقع فضول، تحصيل اجازه مالک را تضمين مي‎کند يعني به خريدارِ آگاه قول مي‎دهد که اجازه مالک را بگيرد. اما اگر به تعهد خود عمل نکند، مم به جبران خسارت است و خريدار مي‎تواند طبق قانون خسارت ناشي از انجام ندادن تعهد را مطالبه خسارت کند.



براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي، مجله دلتا مراجعه کنيد.

فروش مال غير
فروش ملک
اذن
حقوقي"/>

به طور حتم براي اکثر افراد جامعه براي يک‎بار هم که شده اين سوال پيش آمده است که ارائه چک يا به اصطلاح عاميانه چک کشيدن مسئوليت حقوقي بيشتري به دنبال دارد يا دادن سفته در مواردي که قرار است يک ورق بهادار جايگزينِ پرداخت به شخص حقوقي يا حقيقي باشد؟ قبل از پاسخ به اين سوال بهتر است در ابتدا سفته و روش صحيح تکميل سفته را بشناسيم و در ادامه به بررسي کليات مربوط به اين ورق تجاري با ارزش خواهيم پرداخت.



سفته يا فَته? طَلَب چيست؟



بر اساس قانون تجارت و عرف معاملاتي، سفته يا فته طلب، يک سند تجاري است که به موجب آن، تنظيم کننده و امضا کننده آن، پرداخت مبلغ مشخصي که روي برگه هاي سفته چاپ شده را، در تاريخ معين يا عندالمطالبه (به محض مطالبه)، توسط حامل سفته و يا دارنده سفته، تعهد کرده و مم به پرداخت و کارسازي آن مبلغ مندرج مي‌باشد.



در معاملات تجاري، چک بيشتر از سفته رواج دارد، چرا که در چک مبلغي معين نشده است و در هر برگ چک، صادر کننده مي‌تواند هر مبلغي که مي‎خواهد را بنويسد. اما مبالغ مندرج در سفته مشخص است و بر روي هر برگ سفته درج شده است. هر برگ سفته براي مبالغي خاص به کار مي‎رود و بيش از مبلغي که در سفته قيد شده معتبر نيست.










تکميل سفته به شکل قانوني:



تکميل سفته براي ضمانت کار يا سفته بدون تاريخ و سفته معمولي، بايد به طور صحيح و مشخص انجام بپذيرد، تا موجبات سوء استفاده از سفته اي که بابت ضمانت کار داده شده يا سفته بدون تاريخ، فراهم نشود. ااماتي که براي تکميل سفته بايد رعايت شوند، به شرح زير است:




  • نوشتن تاريخ (تاريخ صدور و تاريخ پرداخت وجه يا ذکر عندالمطالبه بودن آن در محل تاريخ) بر روي سفته




حتما تاريخ سفته بايد مشخص باشد. زيرا اگر تاريخ نوشته نشود، يک سند عادي محسوب مي‎شود که فقط برطبق قانون مدني يک سند مطالبه‎طلب محسوب مي‎شود و مي‎توان در دادگاه حقوقي اقدام به وصول آن کرد.




  • امضا کردن سفته و در صورت وم مهر زدن



  •  علاوه بر مبلغي که روي سفته درج شده و بايد پرداخت شود، اين مبلغ در محل مخصوصي که در کادر بالاي سفته است، به عدد و حروف نيز نوشته شود.



  • مشخصات گيرنده وجه سفته




عبارت حواله کرد در سفته:



(اامي نيست که نام شخص خاصي در قسمت گيرنده وجه نوشته شود، بلکه همانند چک مي‌توان آن را در وجه حامل يا به حواله کرد شخص ديگري صادر کرد. اگر عبارت حواله کرد خط زده شود، ديگر نمي‌توان سفته را به شخص ديگري انتقال داد و اگر مجبور به انتقال شويم بايد آن را ظهر نويسي کنيم. (به اين معني که پشت سفته بنويسيم اين سفته به فلاني منتقل شد و سپس امضا کنيم.)




  • نام و نام خانوادگي صادر کننده سفته و نوشتن آدرس کامل او در کادر پايين سفته



  • نوشتن کدملي صادر کننده سفته در کادر پايين سفته




به طور کلي قانونگذار براي چک، ضمانت اجراي بيشتر و قوي‌تري قائل شده و اگر طلبکاري بابت طلب خود چک دريافت کند، مسلما تسهيلات قانوني بيشتري در اختيار خواهد داشت.



شايان ذکر است به دليل سوء استفاده برخي افراد در تعيين قيمت هاي کاذب براي فروش سفته، بهتر است براي تهيه آن به شعبه هاي بانک ملي مراجعه کرده تا آن را با مبلغ مشخص شده دولتي خريداري کنيد.



اين مطلب ادامه دارد.



براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکيمجله دلتا مراجعه کنيد.

سفته ضمانت
تکميل سفته
تنظيم سفته
حقوقي"/>

در دو مطلب  قبل به بررسي مفصل دو اصطلاح حقوقي و پرکاربرد در زمينه تقسيم کردن املاک، يعني افراز و تفکيک پرداختيم. با توجه به اينکه بسيار ديده شده که افراد زيادي افراز و تفکيک ملک را در يک معنا به کار مي‎برند، در اين مطلب برآنيم تا تفاوت اين دو اصطلاح را بيان و به رفع ابهام آن بپردازيم.


تفاوت افراز و تفکيک ملک مشاع:


از جمله مهم‎ترين و اصلي ترين تفاوت‎هايي که مي‎توان براي تفکيک و افراز بيان کرد، عبارت است از:



  • همانطور که در مطلب قبل بيان شد، براي تفکيک ملک، مشاع بودن ملک ( وجود بيشتر از يک مالکيت بر روي ملک) لازم نيست. اما در افرازملک ، بايد حتما بيش از يک مالک وجود داشته باشد يعني حالت اشاعه ضروري است.

  • تفکيک در اداره ثبت انجام مي‌گيرد اما، درخواست افراز ملک هم در اداره ثبت و هم در دادگاه قابل پيگيري است.

  • در تفکيک توجهي به مقدار سهم مالکان در کل 6 دانگ ومي ندارد و بعد از تفکيک، و در زمان تنظيم تقسيم‎نامه، رعايت حقوق و سهم هر يک از مالکان مشاع مطرح مي‌شود. که با توافق، نسبت به کم يا زياد بودن يا صلح و هبه (بخشيدن) رفتار خواهد شد.


اما در افراز رعايت و توجه به سهم معادل مقدار مالکيت هر يک از مالکان مشاعي ضروري بوده و اگر اين رعايت در ملک به هر دليلي با توجه به تصرف شرکا و به وضـعـيـت ديـگر مقدور نباشد، بايد تعديل صورت گيرد و بهاءِ ( ارزشِ ) مقدار اضافي ملک، که در سهم شريک ديگر قرار مي‌گيرد، تقويم ( ارزش گذاري) و در صورت‌مجلسِ افراز قيد شود.


افراز ملک



  • تفكيک، با رضايت و در حالت تفاهم مـالكانِ ملک مشاع است. اما در افراز ملک ، بين مالکان، عدم تفاهم و رضايت و اختلاف وجود دارد و قصد آنها، قطع حالت اشتراک است.

  • در افراز راي صادر مي‌شود. ولي در تفکيک، صورت جلسه تفکيکي تنظيم و صادر مي‎شود.

  • تنظيمِ تقسيم نامه پس از تفکيک ميان مالکان مشاعي براي تصرف داشتن بر سهم مفروزي ضروري است. چنانچه مالکان مشاع، بعد از تفکيک براي تنظيم تقسيم نامه ميان خود توافق نداشته باشند، يا قطعات تفکيکي را انتقال ندهند، تفکيک صورت گرفته بي‌حاصل تلقي خواهد شد.


دراين شرايط با وجود صورت‌مجلس تفکيکي، شرکا به ناچار بايد تقاضاي افراز کنند. ( اين افراز به دليل عدم توافق مالکان براي تنظيم تقسيم‌نامه درخواست مي‎شود.) ‌



  • سن مالک يا مالكان، دخالتي در امر تفكيک ندارد. اما با توجه به ماده‌ي 313 قانون امور حسبي، اگر ميان مالكان، شخصي محجور يا غائب باشد، تقسيم با دادگاه خواهد بود.

  •  اعتراض به افراز در زمان اقدام از شركاي ديگر پذيرفته نيست و پس از اتمام عمليات افراز ملک، مي‌توانند اعتراض کنند و رسيدگي به اعتراض نسبت به افراز ملک، در صلاحيت مراجع قضايي است. اما در صورتِ اعتراض به تفكيک از طرف يكي از شركا، ادامه‌ عمليات تفکيک ملک، متوقف و فقط با رضايت معترض مي‌توان ادامه‌ اقدام را انجام داد.

  • در تفکيک سهم تمام افراد جدا و ملک از حالت مشاع خارج مي‌شود، يا اگر مالک يک نفر باشد، ملک به قطعات کوچک‌تر تقسيم مي‎شود؛ اما در افراز ملک ، فقط سهم خواهان جدا شده و بقيه ملک به صورت مشاع باقي مي‌ماند.

  • تفکيک فقط تقسيمِ ملک است. اما افراز، تقسيم ملک همراه با تعيينِ سهامِ مالکانِ مشاعي است. قطعات افرازي به نسبت سهم مالک مشاع به آنان اختصاص داده مي‎شود. به همين دليل و همانطور که در بند اول ذکر شد، حالت اشاعه در افراز ضرورت دارد.


ولي در تفکيک اين ضرورت وجود ندارد و مالک مي‌تواند ملکِ خود را با رعايت مقررات لازم براي تفکيک ملک ( مانند ضوابط و مقررات شهرداري)  و به هر ترتيبي که مي‎خواهد تفکيک کند.


براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي مجله دلتا مراجعه کنيد.


در مطلب قبل، افراز ملک مشاع مورد بررسي قرار گرفت و بيان شد که به طور خلاصه افراز به معني تقسيم مال غيرمنقول ِمشاع بين شرکا به نسبت سهم آنها است. در اين نوشته به تعريف حقوقي تفکيک ملک و تفاوت آن با افراز ملک مشاع خواهيم پرداخت.


تعريف تفکيک ملک:


تفکيک در عرف ثبتي عبارت است از تقسيم مال غيرمنقول به قطعات کوچک‌تر. به عنوان مثال، مالک يا مالکان زميني به مساحت 5 هزار مترمربع، زمين را به قطعات 200 متري تقسيم کنند که در عرف ثبتي به اين اقدام تفکيک گفته مي‌شود.


 از تفکيک به منظور موارد زير استفاده مي‎شود:



  • انتقال قطعات تفکيک شده به صورت مفروز (جداجدا)

  • صدور سند مالکيت مفروزي با ابطال سند اوليه

  • تنظيم تقسيم نامه


تفکيک


صورت مجلس تفکيکي ملک:


تمامي امور مربوط به تفکيک در اداره ثبت انجام مي‌شود و بعد از آن صورت‌مجلس تفکيکي تنظيم مي‌شود. اين صورت‌مجلس شامل، حدود مساحت قطعات جدا شده به منظور انتقال و به صورت قطعات مفروزي، جهت صدور سند مالکيت براي اين قطعات، و تنظيم تقسيم نامه است. در واقع اگر يکي از موارد گفته شده ناقص باشد، تفکيک اعتباري ندارد.


به طور مثال، اگر شخصي 6 دانگ ملک خود را به 3 قسمت تقسيم کند، اما سند اوليه را باطل نکند، اين تقسيم بندي فاقد اعتبار است. ‌با وجود اين، تفکيک براي مجزا شدن قطعات به منظور فروش از سوي صاحب آن انجام مي‌شود و براساس آن ملک به قطعات کوچک‌تر تقسيم شده و به اين قطعات، شماره‌هاي جديد، اما فرعي داده مي‌شود. حدود و حقوق جديد تعريف و آخرين قطعه‌اي که انتقال داده مي‌شود، سند اوليه باطل مي‌گردد.


تفکيک


همانطور که گفته شد، از تفکيک در تقسيم نامه‌ها نيز استفاده مي‌شود. در تقسيم نامه‌ها، مالک بيش از يک نفر است و ممکن است يک شخص، از ديگري سهم بيشتري برده و بين آن‎ها تصميم به نوعي صلح محاباتي ( سازشي که در معامله صورت مي‎گيرد و در آن دو عِوض با هم برابر نباشند) صورت گرفته و انجام شود. در تقسيم نامه، ملک مشاع است و بعد از تفکيک، سند تقسيم نامه تنظيم شده و براساس صورت‌مجلس تفکيکي، براي هر مالک مشاعي، يک قطعه مفروزي تعيين و اسناد مالکيت مشاع همراه با تقسيم نامه از سوي دفترخانه به اداره ثبت ارسال مي‌گردد و ضمن ابطال سند اوليه، سند مالکيت مفروزي براي مالکان صادر مي‌شود.


اولين تفاوت افراز و تفکيکِ ملک:


در تفکيک اامي براي اينکه ملک مشاع ( مشترک) باشد وجود ندارد و در خصوص املاکي که مالک واحد دارند نيز قابل اعمال است. ولي در افراز مالکيت بايد به صورت مشاع باشد. در غير اين‎صورت، درخواست افراز وجاهت قانوني نخواهد داشت. در مطلب بعد به تفاوت هاي ديگر افراز و تفکيک پرداخته خواهد شد.


براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي مجله دلتا مراجعه کنيد.

تفکيک ملک
تفکيک ملک مشاع
تفاوت افراز و تفکيک ملک
حقوقي"/>

در مطالب قبل راجع به املاک مشاع و چگونگي خريد و فروش اين نوع املاک به طور کامل پرداخته شد. در اين نوشته قصد داريم به معناي افراز املاک مشاع که يکي از اصطلاحات حقوقي - ثبتي مهم و کاربردي است، بپردازيم و تفاوت آن را با تفکيک و تقسيم املاک مشاع بيان کنيم.


انواع تقسيم بندي ملک مشاع:



  1. افراز ملک

  2. تفکيک ملک


تعريف حقوقي افراز:


افراز در لغت به معني جداکردن چيزي از چيز ديگر است و در دنياي حقوق، عبارت است از جدا کردن سهم مشاع شرکاء يک ملک از يکديگر. به عبارت ديگر تقسيم مال غيرمنقول مشاع بين شرکا به نسبت سهم آنها.


براي مثال، محمد مالک 2 دانگ و علي 4 دانگ از يک قطعه زمين هستند. حال اگر محمد بخواهد سهم 2 دانگ خود را از زمين جدا کند و در سهم خود تصرف داشته باشد، و سهم اش را از حال مشاع خارج کند، به اين عمل او، افراز گفته مي‎شود.


بيشتر بخوانيد در:


تفاوت تفکيک و افراز ملک شريکي


 


 



طبق ماده 591 قانون مدني، دعواي افراز، دعواي شريک ملک مشاع با شريک ديگر است به منظور تقسيم مال مزبور. در صورت عدم تراضي بر تقسيم حاکم اجبار به تقسيم مي­کند، مشروط بر اينکه تقسيم متحمل بر ضرر نباشد. بنابراين افراز به دو دسته تقسيم مي‎شود:



  • اجباري، يعني افراز مال به موجب حکم دادگاه ( يا تصميم اداره‌ي ثبت ) که شرکا را مجبور به قبول قسمت مال مشاع مي‌کند.

  • توافقي، افرازي است که شرکا به دلخواه و با تراضي يکديگر انجام مي‌دهند.


در افراز، وجود حالت اِشاعه (شراکت) ضروري است. يعني وقتي اين عمل صورت مي­‎گيرد که بيش از يک مالک وجود داشته باشد. و در صورت عدم تفاهم و رضايت و وجود اختلاف نسبت به سهم همديگر تصميم به افراز گرفته مي‎شود.



در افراز بايد سهم متقاضي افراز مشخص و جدا شود و چه بسا ميان شرکا بر سر صحت افراز و مطابق بودن آن با ميزان مالکيت مشاعي، اختلاف حاصل شود. در اين صورت تعيين تکليف نهايي با مراجع قضايي است. بنابراين پس از افراز کردن، شراکت خاتمه يافته و هر کدام از شرکا مالک قطعه زمين خود خواهند بود.



نکات مهم اجرايي در اين تقسيم بندي:


شايان ذکر است که دعواي افراز توسط يک يا چند مالک مشاعي عليه يک يا چندمالک مشاعي ديگر به اجرا در مي آيد. همچنين، در اجراي افراز ملک، تمامي مالکان مشاعي بايد به عنوان خواهان يا خوانده دخالت داشته باشند و در جريان خواسته و عمليات اجرايي آن قرار گيرند.


براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي مجله دلتا مراجعه کنيد.

افراز ملک مشاع
افراز ملک
تقسيم ملک
حقوق و مقررات"/>

اگر ازدواج از منظر قانوني و شرعي به درستي واقع شود، به دنبال خود حقوق و تکاليفي را براي زوج ها ايجاد مي‌کند. يکي از آثار نِکاح از نظر قانون، ايجاد رابطه‌ زوجيت است. مقصود از اين رابطه نيز مفهوم عامي است که همه‌ روابط شخصي (غير مالي) و مالي زوج ها را دربرمي‌گيرد و صرفا شامل روابط شويي نمي‎شود. همه ما مي‎دانيم که اخلاقيات نقش مهمي در پايداري زندگي مشترک دارد. يکي از ابعادِ اخلاق در خانواده، تمکين و اطاعت است.


مفهوم تمکين چيست؟


در عرف، تمکين عبارت است از اطاعت خانم از خواسته‌هاي همسرش. البته اين معناي عرفي از معناي لغوي و اصطلاحي هم دور نمانده است.  زيرا مفهوم لُغوي تمکين، تن دادن است.


معناي اصطلاحي اين واژه در علم حقوق داراي دو معنااست:


1-تمکينِ عام


عبارت‎ است از خوش رفتاري يا حُسن معاشرتِ زن با شوهرش و اطاعت از خواسته‌هاي مشروع و قانوني همسر، همچنين رعايت نظافت و آراستن خود براي همسر به گونه‌اي که مغاير با زمان و مکان و موقعيت و شأن خانوادگي آنان نباشد. لازم به ذکر است که تمکين دو طرفه است و مرد نيز به عنوان همسر، بايد نسبت به خواسته‌هاي مشروع زن، پاسخ مثبت بدهد.


به عبارت ديگر تمکين به معناي عام، يعني زن وظايف خود را نسبت به همسرش انجام دهد و از او در حدود قانون و عرف اطاعت کند و رياست شوهر را در خانواده پذيرا باشد. بنابراين اگر آقايي از همسرش توقعات نامشروع يا نامتعارفي داشته باشد، خانم مکلف به اطاعت از او نيست. به عنوان مثال اگر آقا از همسرش بخواهد که تمام اموالش را به نام او بزند و خانم رضايت کامل به اين کار نداشته باشد، اين توقع متعارف تلقي نمي‌شود.


تمکين


در مورد رفت و آمد زن نيز لازم به ذکر است که اگر مرد، بر خلاف عرف، از خروج همسر خود از منزل و بازديد خانواده و بستگان و دوستانش جلوگيري کند، رفتارش سوء معاشرت ( بدرفتاري) تلقي مي‌شود.


2- تمکين خاص


منظور از اين نوع تمکين رابطه‌ خاص زوجيت و روابط شويي است. آنچه در عرف از واژه تمکين فهميده مي‌شود، بيشتر در قالب اين نوع  است.


تعريف نُشوز يا عدم تمکين:


براي درک بهتر مفهومِ تمکين بايستي به مفهوم نُشوز که در مقابلِ تمکين مطرح مي‌شود، بپردازيم. عدم تمکين يا نشوز عبارت است از نافرماني يکي از زوج ها؛ بنابراين نشوز نمي‌تواند صرفا مختص زن باشد. نافرماني مرد و عدم ايفاي وظايف زندگي مشترک، نشوز نام دارد. ولي متاسفانه در عرف و حقوق امروز، کلمه نشوز را بيشتر در مورد زن به کار برده‌اند.



نُشوزِ مرد مي‌تواند در قالب‌هاي گوناگون صورت گيرد. مثلا مردي که نفقه‌ همسرش را نمي‌پردازد يا با همسر و فرزندان خود بداخلاقي مي‎کند، ناشز (نافرمان) است.



براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ملکي، دانستني هاي حقوقي ملکي مجله دلتا مراجعه کنيد.

عدم تمکين
عدم تمکين زن
نفقه زن
حقوقي"/>





صدور سند تک برگ به جاي سندهاي مالکيت منگوله دار، چند سالي است که توسط ادارات ثبت اسناد اجرا مي شود. اين تصميم براي حفظ امنيت رواني مردم اتخاذ شده است. نمونه اوليه سند تک برگ در اسفند ماه سال 88 تنظيم و ازسال 90 اين طرح در سراسر کشور به مرحله اجرا گذاشته شد. سند تک برگ مزايايي دارد که در اين مطلب به آن ها اشاره مي شود.



مزاياي سند تک برگ نسبت به سند منگوله دار



1- ايمن بودن صدور سند تک برگ



سندهاي قديمي منگوله دار، چون از ايمني کمي برخوردار بودند به راحتي جعل مي‎شدند؛ اما سند تک برگ به دليل استفاده از کاغذ مخصوص و وجود شناسه و کدهايي که روي آن تعريف شده، به آساني قابل جعل نيست و امکانات و مهارت هاي خاص خود را نياز دارد.



صدور سند تک برگ



صدور سند تک برگي فقط در ادارات ثبت اسناد رسمي و به صورت کاملاً مکانيزه انجام مي شود. در سند تک برگ تمام مشخصات مالک به طور دقيق و خوانا ثبت شده و به راحتي قابل رويت است.



2- ثبت  مکانيزه اسناد تک برگ



اسناد تک برگ در دفاتر اسناد رسمي به صورت دقيق و درست ثبت و در سيستم ذخيره  مي‎شوند. ثبت مکانيزه سند تک برگ؛ توسط سيستم يکپارچه اداره ثبت انجام مي شود و از آن‎جا که بيشتر مشخصات اسناد قبلاً در سيستم ثبت شده است، اگر اشکالي در درستي مشخصات وجود داشته باشد، سيستم  اعلام خطا مي‎کند و متصدي ثبت، بلافاصله متوجه نقص يا خطاي موجود خواهد شد.








3- صرفه جويي در مصرف کاغذ



سند تک برگ فقط  در يک برگ صادر و باعث صرفه جويي در مصرف کاغد مي‎شود. اين در حالي است که سندهاي دفترچه‎اي منگوله دار، به دليل داشتن صفحات متعدد منجر به مصرف زياد کاغذ مي‎شد.



4- صدور سند مالکيت براي هريک از مالکان:



قبلاً مالکان ملکِ مشاع، اگر مي‎خواستند سند منگوله دار جداگانه براي سهم خود از آن ملک دريافت کنند، با مراجعه به اداره ثبت اسناد، درخواست خود را ارائه مي‎کردند. از آن‎جا که صدور سند جداگانه در برخي موارد به دليل پاره اي مشکلات صورت نمي‎گرفت و باعث اختلاف و مشکلاتي بين شرکا مي‎شد؛ اين مورد در اسناد تک برگ به دليل اينکه از ابتدا براي هريک از مالکان سند مجزا صادر مي‎شود؛ مشکلات و اختلافات شرکا نيز از بين رفته است.







همچنين بخوانيد:






سند تک برگ
صدور سند
مراحل صدور سند
حقوقي"/>



در سال‎هاي اخير، بنابه دلايلي از قبيل قرار دادن مبالغ و تعداد بالاي سکه جهت مهريه‎ي برخي از زوج‎ها در زمان عقد، و حجم زياد پرونده‎هاي قضايي در دادگاه خانواده، قانون پرداخت مهريه تغيير و قرار بر اين گرديد که فقط تا 110 سکه مهريه قابل پرداخت باشد. سوالي که پيش مي‎آيد اين است که منظور قانونگذار چيست و تکليف مابقي مهريه به چه صورت مشخص مي‎شود. در اين مطالب به بررسي اين موضوع پرکاربرد مي‎پردازيم.



علت تصويب اين تعداد سکه چيست؟



باتوجه به بخشنامه رئيس قوه قضاييه، براي کاهش جمعيت کيفري زندان‌ها، مجازات حبس در مورد مهريه، فقط تا سقف 110سکه بهار آزادي يا معادل آن اجرا خواهد شد و نسبت به مازاد، قانونگذار، اثبات توانايي زوج را شرط مطالبه مهريه از سوي زوجه قرار داده است. طبق آمار، با اجرايي شدن اين بخشنامه، 5000 زنداني از زندان آزاد شده‌اند و تصويب اين موضوع، روند بهبودي در دستگاه قضايي کشور داشته است.



تکليف مازاد بر 110 سکه مهريه چيست؟



طبق اين قانون، مهريه ن هرچقدر باشد، مرد مکلف به پرداخت 110سکه است و مازادِ مهريه درصورتي قابل وصول است‎که زوج بتواند ثابت کند همسرش ملائت مالي ( توان مالي) دارد.






در پرداخت مهريه‎ي مازاد بر 110 سکه،‌ حکم جلب صادر نمي‎شود و در صورت استطاعت مالي زوج، اموال او توقيف خواهد شد. مطابق اين لايحه تا 110 سکه طلا از مهريه تعيين شده، ضمانت اجرايي براي اعمال ماده 2 نحوه اجراي محکوميت هاي مالي را دارد، به اين معني که زن مي‎تواند در صورت پرداخت نکردن مهريه، تا اين ميزان با اعمال ماده مذکور، حکمِ جلب شوهر خود را بگيرد.



اگر مرد بتواند به ميزان 110سکه مهريه را پرداخت کند، به نسبت مازاد بر آن، امکان حبس وي تحت هيچ شرايطي وجود ندارد.



بر اين اساس، به طور مثال اگر مرد به پرداخت 500 عدد سکه بهار آزادي براي مهريه همسرش محکوم شده باشد، در صورت مطالبه مهريه از جانب همسرش، اگر 110سکه را يک‎جا بپردازد، بابت 390 سکه باقي‎مانده، زنداني نمي‌شود و اگر نتواند 110سکه را بدهد، بايد به زندان برود.



همچنين بخوانيد:






مهريه قانوني
حقوقي
مهريه زن"/>


اولين کاري که براي شروع يک دعواي حقوقي بايد انجام دهيد، نوشتن دادخواست است. دادخواست شناسنامه دعواي شما محسوب مي‎شود.  بسياري از تصميم‌هاي دادگاه به نکاتي وابسته است که در متن دادخواست ذکر کرده‌ايد. زيرا مهمترين بخش يک دعوي حقوقي نوشتن خواسته خود به طور شفاف و دقيق است. بنابراين وسواس در نوشتن دادخواست، حتي اگر منجر به اين شود که مدتي از وقت‌‌تان را بگيرد، مي‌‌تواند مفيد باشد.



چگونه دادخواست بنويسيم؟



هنگامي که شخصي مي‌خواهد عليه فرد ديگري اقامه دعوا کند، (مدعي) شناخته مي‌شود و بايد درخواست خود را به عنوان خواهان، در برگ دادخواست که دادگستري تهيه کرده است، قيد کند؛ به عبارت ديگر دادخواست، بيان ادعا و تقاضاي دادرسي نزد مراجع قضايي در اوراقي مخصوص است.



برگ دادخواست را مي‌توان از محل فروش اوراق قضايي واقع در  دادگستري‌ها و مجتمع‌هاي قضايي سراسر کشور تهيه کرد. در مراجع قضايي‌ که چند شعبه وجود دارد، دادخواست پس از تنظيم و تکميل، به دفتر شعبه اول ارائه مي‌شود.



دادخواست مي‌تواند توسط خود فرد يا وکيل او تنظيم و ارائه شود.



مطابق با ماده 51 قانون آيين دادرسي مدني، دادخواست بايد حاوي نکات زير باشد:




  • نام و نام خانوادگي و نام پدر،



  • سن خواهان



  • اقامتگاه ( محل زندگي يا محل کار و در واقع محلي که بتوان به خوانده (شخصي که عليه او دعوايي مطرح مي‎شود) دسترسي داشت و اوراق قضايي را به محل ست او فرستاد.



  • شغل خواهان



  • در صورتي‎که دادخواست توسط وکيل تقديم شود، مشخصات کامل وکيل نيز بايد درج شود.




اگر نشاني خوانده معلوم نباشد، يا به عبارت ديگر مجهول‌المکان باشد، آدرس او يک‎بار در رومه منتشر خواهد شد.








خواسته خود را به طور دقيق بنويسيد



برگ دادخواست داراي چند قسمت است، که بايد خواهان آنها را پر کند. يکي از مهمترين اين موارد، تعيين خواسته و بهاي (ارزش) آن است که بايد در دادخواست مشخص شود. به آنچه که مدعي از دادگاه تقاضا مي‌کند مالي  يا غيرمالي، «خواسته» يا «مدعي‌به» گويند.



در واقع خواسته، تعهدات يا مواردي است که به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه آن مي‌داند مثلا در خواسته ماليِ زني که مهريه را حق خود مي‌داند، در قسمت خواسته بايد تعداد سکه‌ها را قيد کند؛ يا در خواسته غير‌ماليِ مردي که همسرش از خانه بدون اجازه وي خارج شده است، بايد در قسمت خواسته، اام به تمکين را قيد کند. بنابراين خواهان بايد آنچه را که حق خود مي‌داند در خواسته درج کند.



شايان ذکر است، دادگاه نمي‌تواند در موضوعاتي که خارج از چهارچوب خواسته است، وارد و در خصوص آ‎ها حکم دهد. اگرچه دادگاه بايد تمام خواسته‌هاي خواهان را مورد رسيدگي قرار دهد، اما ممکن است به دليل عدم صراحت در نوشتن خواسته، محق بودن ( حق‎دار  بودن) خواهان را تشخيص ندهد و به طور کامل يا به طور نسبي، او را بدون حق بشناسد . پس در نوشتن خواسته خود دقت لازم را داشته باشيد.



در مطلب بعد به بررسي دادخواست الکترونيک خواهيم پرداخت.



براي مطالعه‎ي بيشتر به نکات حقوقي ، دانستني هاي حقوقيمجله دلتا مراجعه کنيد.


دادخواست حقوقي
نوشتن دادخواست
حقوقي"/>

هر کدام از زن و مرد که خواهان  طلاق هستند، دلايل مخصوص به خود را دارند. گاهي با مشکلاتي در زندگي  شويي مواجه مي‌شوند که فقط بين زن و شوهر بوده است و مدرکي براي اثبات  آن ندارند. اما دادگاه براي صدور حکم نياز به دليل و مدرک  دارد.


درخواست طلاق توافقي


 


امروزه بسياري از طلاق ها به دليل عدم تفاهم اخلاقي بين زن و شوهر رخ مي‌دهند. به گزارش مجله دلتا منشا و اساس بسياري از پرونده هاي طلاق که در دادگاه هاي خانواده در جريان  رسيدگي هستند به عدم سازگاري و تفاهم زن و شوهر و در مواردي اختلافاتي که  ميان خانواده هاي آن ها به وجود مي‎آيد بر مي‌گردد. هدف از اين نوشتار  بررسي فرآيند درخواست طلاق توافقي در نتيجه عدم تفاهم اخلاقي است.


درخواست طلاق توافقي به دليل نداشتن تفاهم اخلاقي


هرگاه زن يا مرد از خصوصيات و تفاوت‌ هاي  رواني و رفتاري طرف مقابل خود اطلاع و آگاهي نداشته نباشد، احتمال بروز  سوءتفاهم افزايش مي‌يابد. خيلي از متقاضيان طلاق در دادگاه خانواده، دليل  طلاق را نداشتن تفاهم اخلاقي عنوان مي‌کنند. در واقع هر کدام از زن و مرد  که خواهان طلاق هستند، دلايل مخصوص به خود را دارند. گاهي با مشکلاتي در  زندگي شويي مواجه مي‌شوند که فقط بين زن و شوهر بوده است و مدرکي براي  اثبات آن ندارند. اما دادگاه براي صدور حکم نياز به دليل و مدرک دارد.


طلاق توافقي


درخواست طلاق زن و مرد متفاوت است


بايد بين درخواست طلاق از سوي مرد و اين درخواست از طرف زن تفکيک قائل شد.



  • درخواست طلاق از جانب زن باشد؛ درخواست طلاق زن از دادگاه خانواده در  صورت مخالفت شوهر، نيازمند اثبات دليل است. در مواردي که زن از شوهر وکالت  در طلاق يا به عبارتي حق طلاق نداشته باشد بايد براي دادگاه ثابت کند که  زندگي مشترک او با شوهر باعث عسر و حرج است.( عسر و حرج به معني سختي و  مشقت است) بنابراين اينکه صرفا بگويد تفاهم اخلاقي با شوهر ندارم در  دادخواست طلاق مفيد به فايده نخواهد بود.

  • درخواست طلاق از جانب مرد باشد؛ هر چند که بر طبق قانون و فقه شيعه مرد اختيار طلاق را  دارد و اين امر از طرف وي، نيازمند دليل نيست، منتها قاضي قطعا در مورد  دليل طلاق از مرد يا وکيل او جويا خواهد شد. ولي در واقعيت مرد مي‌تواند با  پرداخت حقوق مالي همسر از قبيل مهريه و نفقه حتي در مواردي که دليل موجه  براي اين درخواست نداشته باشد، از دادگاه تقاضاي طلاق کند. به عبارت ديگر  امکان رد کردن دادخواست طلاق وي به دليل نداشتن دليل موجه امکان پذير نيست.  و در صورتي که دادگاه خانواده چنين حکمي صادر کند و درخواست طلاق را رد  کند در دادگاه هاي عالي ( منظور دادگاه تجديد نظر و ديوان است) نقض مي‌شود.


حق طلاق


تاثير مراکز مشاوره دادگاه در کاهش درخواست طلاق توافقي


يک وکيل پايه يک دادگستري در اين خصوص  مي‌گويد : طبق قانون حمايت از خانواده، دادگاه نمي‌تواند زن و شوهر را  وادار به مراجعه به مشاوره کند و اين امر با توجه به نوع اختلاف آنها امري  اختياري است ولي معمولاً در رويه مراجع قضايي عرف است که طرف هاي موضوع  مشاوره شوند. اين وکيل دادگستري درباره اينکه مشاوره چقدر مي‌تواند در کاهش  طلاق مؤثر باشد، معتقد است امکان سازش در مراکز مشاوره دادگاه‌ هاي  خانواده تقريباً وجود ندارد زيرا زن و مرد قبل از مراجعه به دادگاه و تنظيم  دادخواست همه روش ها و راه هاي ممکن را سپري کرده‌اند. و تصميم نهايي در  خصوص جدايي گرفته اند. منتها چون هدف قانونگذار حفظ بنيان خانواده است اين  تدابير در نظر گرفته شده است که تا حد امکان از پاشيده شدن کانون خانواده  جلوگيري شود.


سخن آخر؛ مسؤوليت رسيدن به تفاهم را بپذيريم


فارغ از نظامات حقوقي شايد براي پيشگيري  از جدايي هايي اين چنين، بهتر باشد به جاى هر گونه پيش داورى يا مشاهده  اشکالات و ضعف ها، نقاط مثبت و قوت طرف مقابل ديده شود و همچنين اين در نظر  گرفته شود که هيچ دو نفري پيدا ‌نمي‌شوند که از هر نظر با هم يکسان باشند و  در نهايت، تمام اعضاى خانواده به خصوص زن و شوهر مسؤوليت رسيدن به تفاهم  را پذيرا شوند.


همچنين بخوانيد:


تقسيط مهريه و نحوه پرداخت آن 


با درخواست طلاق مرد در دوران عقد، تکليف مهريه چيست؟ 


اعسار مهريه و تعديل مهريه چه فرقي دارند ؟ 


طلاق توافقي طبق قانون جديد 


آيا بعد از ازدواج امکان افزايش مهريه وجود دارد؟ 


براي رسيدگي به برخي جرايم،  ‌نيازي به شکايت شاکي خصوصي نيست و حتي در صورتي که شاکي اعلام رضايت کند،  مراجع قضايي نمي‌توانند به دليل گذشت شخص زيان ديده، جريان تعقيب و محاکمه و  اجراي حکم را متوقف کنند.


جرايم غير قابل گذشت


 


گاهي افراد بر حسب شرايط ممکن است در  جايگاه مجرم يا زيان ديده در دعوا باشند. در چنين شرايطي آشنايي با قوانين  و مقررات حقوقي اهميت بسياري پيدا مي‌کند. از نظر قانونگذار جرايم به دو  دسته قابل گذشت و غير قابل گذشت تقسيم مي‌شوند. در مجله دلتا جرايم غير قابل گذشت و آثار حقوقي آن و همچنين تاثير گذشت شاکي در اين  گونه جرايم مورد بررسي قرار گرفته شده است. در ادامه با ما همراه باشيد.


جرايم غير قابل گذشت


براي رسيدگي به برخي جرايم، ‌نيازي به  شکايت شاکي خصوصي نيست و حتي در صورتي که شاکي اعلام رضايت کند، مراجع  قضايي نمي‌توانند به دليل گذشت شخص زيان ديده، جريان تعقيب، محاکمه و اجراي  حکم را متوقف کنند. البته بايد در نظر داشت که دادگاه با توجه به رضايت  شاکي مي‌تواند مطابق آن مجازات متهم را تخفيف دهد و در صورتي که بعد از  صدور حکم قطعي شاکي اعلام رضايت کند، دادگاه پس از درخواست محکوم، در  مجازات وي تجديدنظر کرده و آن را کاهش مي‌دهد. از جمله مصاديق بزه‌ هاي غير  قابل گذشت مي‌توان به جرم خيانت در امانت، سرقت، ي و قتل عمدي  اشاره کرد.


جرايم


آيا گذشت شاکي تاثيري در راي دادگاه دارد؟


طبق قانون در اين قبيل جرايم ، گذشت يا  اعلام شکايت شاکي مانع تعقيب يا رسيدگي و اجراي حکم توسط مراجع قضايي نيست  منتها مي‎تواند تا حدودي در پرونده اثر گذار باشد. به عنوان مثال وقتي جرم  سرقت اتفاق مي‎افتد به لحاظ اينکه باعث برهم زدن نظم و امنيت رواني و  اقتصادي جامعه مي‎شود از جمله جرم هاي غير قابل گذشت تلقي مي‎شود و فرقي نمي‎کند فرد متضرر از اين جرم شکايت کند يا خير و يا  اين که بعد از اعلام شکايت از درخواست خود منصرف شود و اعلام رضايت کند. در  اين شرايط متهم به دليل ارتکاب سرقت، تعقيب و به مجازات قانوني خواهد  رسيد. اما بايد در نظر داشت که در هر حال رضايت شاکي در شرايط پرونده در هر  مرحله اي که باشد تاثيراتي خواهد داشت که در ذيل بررسي شده است :



  • قبل از صدور حکم قطعي
    در اين مرحله که از تعقيب متهم تا زمان صدور حکم قطعي ادامه پيدا مي‎کند،  هرگاه متضرر از جرم اعلام گذشت کند در جرايم تعزيري و بازدارنده دادگاه  مي‎تواند در مجازات متهم تخفيف قائل شود و يا مجازات او را از نوعي به نوع  ديگر که مناسب تر به حال متهم است تبديل کند. به عنوان مثال دادگاه به جاي  حبس حکم به جزاي نقدي بدهد.

  • بعد از صدور حکم قطعي
    در اين مرحله هرگاه شاکي خصوصي از شکايت خود صرف نظر کند، محکوم مي‎تواند  با استناد به گذشت شاکي از دادگاه صادر کننده حکم قطعي درخواست کند تا در  ميزان مجازات او تجديدنظر کند. در اين شرايط دادگاه در وقت فوق العاده به  درخواست فرد محکوم رسيدگي مي‎کند و مجازات را در صورت اقتضا در حدود قانون  تخفيف خواهد داد.


جرم هاي غير قابل گذشت


نکات مهم در خصوص جرايم غير قابل گذشت



  1. اگرچه رضايت شاکي خصوصي در اين گونه جرايم مانع رسيدگي به پرونده و  تعقيب نيست منتها رضايت شاکي تأثير بسزايي بر نوع و ميزان مجازات متهم  دارد.

  2. در صورت اعلام رضايت و گذشت زيان ديده، چه قبل از صدور حکم قطعي و چه  بعد از آن دادگاه با توجه به قانون و تا جايي که اقتضا کند در اعمال مجازات  و نوع و ميزان آن تخفيف قائل مي‎شود و بايد در  نظر داشت که اين امر از  سوي دادگاه اامي نيست.

  3. در اين گونه موارد لازم نيست که رضايت، رسمي و محضري باشد. و بنابراين  ضرورتي ندارد که اعلام گذشت حتماً در دفترخانه اسناد رسمي انجام گيرد. طرف  هاي دعوا مي‎توانند به دادگاه مراجعه و مراتب را نزد قاضي مربوطه اعلام  کنند تا توسط وي صورت جلسه شود. در صورتيکه اعلام رضايت در کلانتري انجام  شود، بايد به درستي تنظيم شود و براي قاضي يقين آور باشد.

  4. اعلام رضايت شاکي بايد صريح و بدون شرط باشد. همچنين در مواردي که شاکي  از گذشت خود باز گردد، دادگاه بر مبناي رضايت اعلامي اتخاذ تصميم مي‎کند و  در واقع عدول از گذشت قابل ترتيب اثر نيست.


همچنين بخوانيد:


با همسايه‌ مزاحم چه کنيم؟(+ويدئو) 


فرار از صحنه تصادف چه مجازاتي دارد؟ 


ليزينگ همان اجاره به شرط تمليک است؟ 


پارک ممنوع ، مراقب نصب اين تابلوها باشيد! 


عزل وکيل ؛ چرا و چگونه؟ 


طبق نظر قانونگذار هر گونه  عمليات و اقداماتي که باعث فريب فرد در خصوص ويژگي‌ هاي مورد معامله شود،  چه از طرف فروشنده و چه از طرف خريدار باشد، سبب تحقق تدليس و ايجاد خيار  فسخ براي آن معامله خواهد شدکه اثر فوري دارد و بايد اعمال شود. 


تدليس در معامله


 


تدليس در اصطلاح حقوقي عبارت است از  عملياتي که موجب فريب طرف معامله شود. به عبارت ديگر به معناي پوشاندن  عيبي در مال يا نشان دادن يک صفت يا امتياز غير واقعي در مال است. به گزارش  مجله دلتا به علت جبران ضرر و زيان  ناشي از اين اقدامات فريبنده، شخص فريب خورده و متضرر از حق فسخ بهره‌ مند  است. و مي‌تواند معامله را برهم بزند.


تدليس


تدليس در اصطلاح حقوقي چيست؟


به موجب نظر قانونگذار که مقرر مي‌دارد؛  «تدليس عبارت است از عملياتي که موجب فريب طرف معامله شود». بنابراين تعريف  مي‌توان نتيجه گرفت که، اگر طرف معامله مي‌دانست که به‌ طور مثال مورد  معامله داراي اين مزايا نبوده و يا داراي اين عيب است، اقدام به انجام  معامله نمي‌کرد. در نتيجه براي به وقوع اين امر دو شرط اساسي لازم است:  انجام عمليات (اعم از گفتار يا فعل) و فريب دادن شخص ديگر. همچنين لازم است  که عمليات فريب ‌دهنده بايد پيش از انجام معامله باشد تا طرف ديگر را اغوا  و متمايل به انجام معامله کند. نکته ديگر که حائز اهميت است  طبق قانون،  تدليس علاوه بر معاملات تجاري، در عقد ازدواج نيز ممکن است رخ دهد.(که در  اين خصوص در مقاله تدليس در ازدواج به تفصيل پرداخته شده است)


اثر تدليس در معاملات


وقوع چنين امري باعث ايجاد حق فسخ براي  شخص فريب‌ خورده در قرارداد مي‌شود. به‌ منظور بررسي بيشتر اثر آن در  معاملات، دو نوع از عقود را از هم تفکيک مي‌کنيم: عقد نکاح و معاملات  تجاري.


بايع


تدليس در معامله


طبق نظر قانونگذار هر گونه عمليات و  اقداماتي که باعث فريب فرد در خصوص ويژگي‌ هاي مورد معامله شود، چه از طرف  فروشنده و چه از طرف خريدار باشد، سبب تحقق تدليس و ايجاد خيار فسخ براي آن  معامله خواهد شد که اثر فوري دارد و بايد  اعمال شود.


بنابراين طرف ديگر حق فسخ معامله را دارد.  گاهي افراد در قرارداد شرط مي‌کنند که کليه اختيارات از جمله اختيار فسخ  معامله به موجب فريب کاري طرف مقابل ساقط شود و وجود نداشته باشد (به اين  امر در اصطلاح حقوقي شرط اسقاط کافه خيارات گفته مي‌شود). بايد در نظر داشت  در معامله اي که هر يک از طرف هاي معامله از فريب طرف ديگر اطلاع و آگاهي  ندارد، اين عدم اختيار بر فسخ قرارداد به چند دليل منطقي نيست.


يکي از دلايل آن است که برخي از حقوقدانان  اعتقاد دارند که تا زماني که فردي از موضوع حق خود اطلاع ندارد، نمي‌تواند  آن را اسقاط کند و از بين ببرد، زيرا ممکن است در صورت آگاهي و اطلاع، به  از بين بردن آن رضايت نمي‌داد. از طرفي اختيار فسخ معامله به دليل تدليس (خيار تدليس) قبل از معامله و اطلاع زيان‌ ديده از عمليات متقلبانه قابل  اسقاط نيست. زيرا اگر قرار باشد شخصي ديگري را فريب دهد و با توسل به قانون  و عدم استفاده از حق فسخ از احقاق حق زيان ‌ديده جلوگيري کند؛ مي‌توان  بيان داشت که در واقع از قانون به‌ عنوان وسيله ‌اي براي از بين بردن حقوق  ديگران استفاده کرده است در حاليکه ماهيت و فلسفه قانون حفظ حقوق افراد  جامعه است.


بنابراين شخص در صورت تدليس حق فسخ دارد و  بايد به اين نکته توجه داشت که در هنگام تنظيم قرارداد و اسقاط خيارات،  خيار تدليس را استثناء  و حق فسخ معامله در صورت عمليات فريب کارانه وجود  داشته باشد.


همچنين بخوانيد:


معامله صوري املاک در چه صورتي جرم نيست؟ 


معامله معارض يا فروش يک ملک به چند نفر و مجازات آن 


ضرورت هاي‎ انجام يک معامله ملکي 


از نظر قانون سکوت علامت رضايت است؟ 


اثبات معامله به قصد فرار از دين 


استرداد دعوا فقط از طرف شخصي که   طبق قانون خواهان ناميده مي‎شود پذيرفته خواهد شد. بنابراين علاوه بر  خواهان اصلي، اشخاصي که خواهان دعواي متقابل و وارد ثالث نيز گفته مي‎شوند،  مي‌توانند دعواي خود را مسترد کنند. اما در هيچ شرايطي خوانده نمي‌تواند  دعوا را پس بدهد و به عبارتي مسترد کند. 


استرداد دعوا


 


استرداد دعوا در اصطلاح حقوقي به  معناي پس گرفتن دعوا و شکايت است. گاهي مدعي به دلايلي منافع خود را در باز  پس گرفتن شکايت مي‌بيند و مايل نيست که دادگاه نسبت به موضوع، حکم صادر  کند، اين در شرايطي است که خوانده دعوا بي‌ ترديد، متحمل هزينه هايي براي  دفاع در مقابل ادعاي خواهان شده است. به عنوان مثال در مواردي خواهان با  توجه به جلسات دادرسي تشخيص مي‌دهد که محکوم خواهد شد به همين دليل به  دادگاه اعلام مي‎کند که از دادخواست خود منصرف شده است. دادگاه نيز بر حسب  مورد با توجه به قوانين و مقررات نسبت به موضوع تصميم خواهد گرفت. در مجله دلتا به بررسي شرايط و آثار استرداد دعوا پرداخته شده است.


خواهان


چه شرايطي براي استرداد دعوا لازم است؟


انصراف از شکايت و پس گرفتن دعوا فقط از  طرف شخصي که طبق قانون خواهان ناميده مي‎شود پذيرفته خواهد شد. بنابراين  علاوه بر خواهان اصلي، اشخاصي که خواهان دعواي متقابل و وارد ثالث نيز گفته  مي‎شوند، مي‌توانند دعواي خود را مسترد کنند. اما در هيچ شرايطي خوانده  نمي‌تواند دعوا را پس بدهد و به عبارتي مسترد کند. زيرا دادرسي با درخواست  خواهان و با هدف گرفتن حکم دادگاه شروع شده است و خوانده نمي‌تواند پيش از  کسب نتيجه به آن پايان دهد. وکيل در صورتي مي‌تواند شکايت را مسترد کند که  اين اختيار توسط موکل به او داده شده و در وکالت نامه نيز تصريح شده باشد.  لازم به ذکر است که اگر خواهان محجور باشد و شکايت توسط قيم به دادگاه  ارائه شود و قيم بخواهد دعوا را مسترد کند بايد با اجازه دادستان اقدام  کند.(محجور در اصطلاح حقوقي به کسي گفته مي‌شود که از بخشي از تصرفات و  اعمال حقوقي منع شده است)


آثار استرداد دعوا


• قرار رد دعوا؛


در مواردي که خواهان در مرحله نخستين از  شکايت خود منصرف شود، دادگاه اين قرار را صادر مي‌کند. در صورتي که قرار رد  دعوا صادر شود، خواهان مي‌تواند دوباره همان دادخواست را اقامه کند اما  بايد دادخواست جداگانه ‌اي تنظيم و به دادگاه ارائه دهد. اثر استرداد دعوا و قرار رد دعوا قهقرايي است. به اين معنا که طرف هاي پرونده در موقعيتي که پيش از اقامه دادخواست داشته ‌اند قرار مي‌گيرند.
در صورت تعدد خواندگان در دعاوي قابل تجزيه، ممکن است نسبت به برخي از آنها  مسترد شود، در اين صورت اگر پس از ختم مذاکرات طرف هاي پرونده باشد، فقط  رضايت خوانده يا خواندگاني لازم است که دادخواست نسبت به آنها مسترد گرديده  است و قرار رد دعوا فقط نسبت به آنها صادر مي‌گردد. در دعاوي غير قابل  تجزيه ، استرداد دعوا نسبت به بعضي خواندگان اصولا نبايد شنيده شود.


قرار سقوط دعوا


• قرار سقوط دعوا؛


اين قرار زماني صادر مي‌شود که پس از  اتمام مذاکرات، خواهان از شکايت خود به طور کلي منصرف مي‌شود، در اين شرايط  مدعي ديگر نمي‌تواند مجدداً شکايت خود را مطرح کند زيرا موضوع مختومه  مي‌شود.


• مرور زمان؛


در مواردي که به موجب مرور زمان که در  واقع سپري شدن مدت زماني است که وضعيت حقوقي جديد و مخصوصي را براي فرد  ايجاد کرده ، اين وضعيت و مرور زمان که به دليل دادخواست قطع شده است با  استرداد دعوا، قطع مرور زمان منتفي مي‌شود.
• در برخي دعاوي که طرح آن بايد در مدت محدودي انجام گيرد، استرداد  دادخواست در حکم استرداد دعوا است يعني وقتي که خواهان دادخواست خود را  مسترد مي‌کند، منجر به سقوط دعوا مي‌شود. به طور مثال در مواردي که شخص به  حصر وراثت اعتراض مي‌کند که ديگر تجديد دادخواست ممکن نخواهد بود.


همچنين بخوانيد:


احضاريه دادگاه و عواقب عدم توجه به آن 


دادرسي چيست و چگونه تشکيل مي شود؟ 


حق داوري چيست و کدام دعاوي به داوري ارجاع مي شود؟ 


بعد از سرقت گوشي بلافاصله اين کار قانوني را انجام دهيد 


دختران مجرد هم قانونا مي توانند مادر شوند 


در چک ضمانت بايد مانند چک‌ هاي  عادي اطلاعات و مشخصات کامل درج شود. ماده 3 قانون صدور چک مقرر مي دارد؛  چک‌ ها بايد داراي امضا و تاريخ، عدم وجود قلم‌ خوردگي و يکسان بودن عدد و  حروف باشند.


چک ضمانت


 


چک يکي از اسناد تجاري است که در يک  برگه مخصوص نوشته مي‌شود. در ابتدا چک فقط زماني بايد صادر مي‌شد که صادر  کننده به اندازه وجه چک در حساب خود پول داشت و به جاي دريافت پول از بانک و  پرداخت آن به ديگري ، اقدام به صدور چک مي‌کرد، اما هم اکنون چک به عنوان  يکي از مهمترين اسناد تجاري مورد استفاده مردم به حساب مي‌آيد. در مجله دلتا به بررسي شرايط وصول چک ضمانت و قوانين و ضوابط مربوط به آن و همچنين  مسئوليت‌هاي متقابل صادر کننده و دارنده چک در مقابل يکديگر پرداخته شده  است. در ادامه همراه ما باشيد.


قانون چک ضمانت


چک ضمانت چيست؟


منظور از چک ضمانت، چکي است که بابت تضمين  انجام تعهد صادر مي‌شود، بنابراين در حالتي امکان وصول دارد که متعهد در  انجام معامله يا تعهدي که به عهده گرفته کوتاهي کند. بنابراين اگر اختلافات  بين صادر کننده و دارنده چک بابت عدم انجام تعهد باشد،  چک ضمانت فقط در  شرايطي قابل وصول است که صادر کننده چک به وعده خود عمل نکند و در غير اين  صورت اجراي چک خيانت در امانت محسوب مي‌شود. چک سند تجاري است که در کنار  سفته و برات قرار دارد که پس از صدور بايد در مدت زماني که تعيين شده است  پرداخت شود.


چک


چک ضمانت چطور ارزش قانوني دارد؟


طبق قانون، در چک ضمانت بايد مانند چک‌  هاي عادي اطلاعات و مشخصات کامل درج شود. ماده 3 قانون صدور چک مقرر مي  دارد؛ چک‌ ها بايد داراي امضا و تاريخ، عدم وجود قلم‌ خوردگي و يکسان بودن  عدد و حروف باشند، در صورت عدم وجود هر يک از اين موارد، چک، فاقد ارزش  قانوني بوده و معتبر نيست؛ بنابراين وصول نمي‌شود.


بايد در نظر داشت که صادر کننده چک  نمي‌تواند علت صدور چک را قيد کند و حتي در صورت قيد شدن نيز بانک توجهي به  اين متن ندارد، بنابراين براي وصول چک ‌هاي ضمانت فقط در صورتي مي‌توان از  بانک پول دريافت کرد که شرايط لازم را داشته باشند.


شرايط مطالبه چک ضمانت


افرادي که چک صادر مي‌کنند بايد در تاريخي  که در چک مقرر شده مبالغ لازم و کافي در حساب آن ها وجود داشته باشد. در  صورتي که دارنده چک از بانک استعلام کند و حساب فرد موجودي لازم را نداشته  باشد، بانک گواهي عدم پرداخت را به فرد ارايه مي‌دهد و با اين گواهي  مي‌توان عليه صادر کننده چک اقامه دعوي کرد.


بنابراين اگر فردي چک را بابت ضمانت در  معامله يا انجام تعهد بدهد و آن معامله صورت نگيرد يا فرد به تعهد خود عمل  نکند، در اين شرايط بايد در دادگاه حقوقي اقامه دعوي کرد. دادگاه محل اقامت  صادر کننده چک، صلاحيت رسيدگي به موضوع را دارد و دعوا بايد در آنجا مطرح  شود. به طور مثال اگر محل اقامت فرد‌ صادر کننده چک شيراز است و چک در  اصفهان باشد، بايد در دادگاه شيراز براي اقامه دعواي چک،  اقدام شود.


اگر طرف ها، در مکان ديگري قرارداد را  منعقد کرده باشند و يا در قرارداد خود، محل ديگري را براي انجام تعهد مشخص  کرده باشند يا محل بانک صادر کننده دسته چک جايي متفاوت از محل اقامت صادر  کننده چک باشد، در اين صورت علاوه بر محل اقامت صادر کننده، در اين سه محل  هم مي‌توان اقدام به طرح دعوا کرد.


همچنين بخوانيد:


دادخواست خود را بدون وکيل بنويسيد 


110 سکه مهريه ، علت قانوني آن 


سند مالکيت تک برگ ؛ مزايا و محاسن 


سند منگوله دار و دلايل تبديل آن به تک برگي 


مفيد و مختصر براي آگاهي شما 


مزايده به فرايندي گفته مي‎شود  که به موجب آن اموال دولتي يا خصوصي و يا اموالي که به حکم مراجع قضائي  توقيف شده است، به صورت عمومي به فروش گذاشته مي‌شود و هر کس که قيمت  پيشنهادي بالاتري بدهد ، مالک آن مال خواهد شد.


مزايده


 


مزايده فرايندي است که به موجب آن  اموال دولتي يا خصوصي و يا اموالي که به حکم مراجع قضائي توقيف شده است، به  صورت عمومي به فروش گذاشته مي‌شود و هر کس که قيمت پيشنهادي بالاتري بدهد،  مالک آن مال خواهد شد. مزايده در طي يک فراخوان عمومي و طبق قوانين و  مقررات و با شرايط مشخص و عادلانه انجام مي‎گيرد و مراجع ذي صلاح، نسبت به  کليه امور مربوط به آن نظارت دارند. به گزارش مجله دلتا در صورت عدم پرداخت بدهي ، ملک محکوم و يا اموال وي توقيف مي‎شود، که ممکن  است با نظر کارشناسي و تعيين قيمت، ملک يا مال به مزايده گذاشته شود ولي در  جريان برگزاري مزايده، شرايط و مشکلاتي به وجود آيد که منجر به ابطال  مزايده شود. در اين شرايط درخواست ابطال مزايده و عمليات اجرايي آن در مهلت  معين به دادگاه حقوقي تقديم مي‌شود.


موارد ابطال مزايده و عمليات اجرايي مزايده


موارد ابطال در قانون اجراي احکام مدني قيد  شده است. که در صورت وجود هر يک از اين موارد مزايده باطل و خريد و فروش  اموال مربوطه از نظر قانوني، اعتبار ندارد. اشخاص مي‌توانند با طرح دعواي  ابطال مزايده، توقف عمليات اجرايي را درخواست کنند. دادگاه حقوقي، اين  اختيار را دارد که با تقديم دادخواست ابطال مزايده و عمليات اجرايي مزايده،  در ارتباط با موضوع تصميم گيري کند. در زير به اين موارد اشاره شده است:


موارد ابطال مزايده



  • مزايده در روز و ساعت و محلي غير از محلي که در آگهي درج شده برگزار شود.

  • بدون حضور دادستان و نماينده دادستان انجام شود.

  • بدون دليل قانوني مانع خريد شوند و يا بالاترين قيمتي را که خواسته شده رد کنند.

  • تخلفي که ارکان مزايده را متزل کند مشاهده شود.


طبق قانون، محکوم له (طلبکار) مي‌تواند مثل  اشخاص ديگر در خريد شرکت کند ولي ارزيابان و دادورزها و ساير اشخاصي که  مباشر امر فروش ‌هستند همچنين اقوام نسبي و سببي آنان تا درجه سوم  نمي‌توانند در خريد شرکت کنند. شکايت راجع به تخلف از مقررات ظرف يک هفته  از تاريخ فروش به دادگاه تقديم مي‌شود. و تا قبل از انقضاي مهلت مذکور يا  قبل از ‌اتخاذ تصميم دادگاه (در صورت وصول شکايت) مال به خريدار تسليم  نخواهد شد.


 


مزايده مال مشاع


مال توقيف شده در هر صورت به مزايده گذاشته مي‎شود و فرقي نمي‎کند مال مفروز باشد يا مشاع (مشاع به مالي گفته  مي‎شود که دو يا چند نفر در آن شريک باشند) و منقول يا غير منقول بودن آن  نيز تفاوتي ندارد. البته بايد در نظر داشت که اگر مال توقيف شده مشاع باشد،  در آگهي به اينکه مال مشاع است و نيز سهم مشاعي مال به فروش مي‎رسد بايد  اشاره شود. ماده 141 قانون اجراي احکام مقرر مي‎دارد: « در صورتي که ساير  شريکان، فروش تمام ملک يا مال مشاعي را تقاضا کنند، در اين صورت، تمام مال  به فروش مي‎رسد و سهم شرکا از محل فروش پرداخت مي‎شود».


مزايده مال مشاع


اگر خريدار نباشد


طبق نظر قانونگذار اگر براي مال مورد مزايده خريدار پيدا نشود سه حالت وجود دارد که در ذيل به آن ها اشاره شده است:



  1. محکوم له (طلبکار) مال ديگري معرفي کند و مال موضوع مزايده آزاد شود.

  2. محکوم له تقاضاي تجديد مزايده کند.(در اين صورت بايد هزينه هاي مزايده مجدد را متقبل شود)

  3. محکوم له مال را به قيمت پايه قبول کند.


بر اساس ماده 144 قانون اجراي احکام که  بيان مي‎دارد: «در مواردي که ملک خريدار نداشته و محکوم ‌له (طلبکار) آن را  در مقابل طلب خود قبول نمايد مالک ظرف دو ماه از تاريخ انجام مزايده  مي‎تواند‌ کليه بدهي و خسارات و هزينه‌ هاي اجرا را پرداخته و مانع انتقال  ملک به محکوم ‌له (طلبکار) شود. دادگاه بعد از انقضاي مهلت مزبور دستور  انتقال تمام يا ‌قسمتي از ملک را که معادل طلب محکوم ‌له باشد خواهد داد.


همچنين بخوانيد:


فضولي ملکي موقوف! (بخش سوم) 


چک در معاملات مسکن ؛ نکاتي که بايد به آن توجه کنيد 


خريدار و فروشنده با اختلاف در مساحت ملک چه کنند؟ 


تعديل در اجاره بهاء 


نکته هاي حياتي و قابل توجه درمبايعه نامه 


بر اساس قانون اشخاصي که با  محجور زندگي مي‌کنند وظيفه دارند حجر او را به دادگاه اعلام کنند و در صورت  شناسايي حجر، بايد براي محجور، قيم تعيين شود. البته بايد در نظر داشت که  وظيفه خويشاوندان محجور مقيد به زمان معيني نيست.


قيم


 


گاهي اداره امور برخي کودکان به قيم  آن‌ ها سپرده مي‌شود. در واقع علاوه بر کودکاني که پدر يا جد پدري ندارند،  ممکن است براي محجورين هم قيم تعيين شود. (محجور شخصي است که نمي‌تواند  اموال خود را اداره کند) به همين دليل شخصي که صلاحيت قيموميت داشته باشد  به تقاضاي دادستان از طرف دادگاه به عنوان قيم براي محجور تعيين مي‌شود.  اما بايد ديد اختيارات قيم طبق قانون تا چه حدي است؟ و آيا اصلا در معاملات  محجور مي‌تواند دخالت داشته باشد؟ در مجله دلتا شرايط قيموميت و حدود اختيارات قانوني وي در ارتباط با محجور بررسي شده است.


حدود اختيارات


حدود اختيارات قيم در معاملات محجور


بر اساس قانون اشخاصي که با محجور زندگي  مي‌کنند وظيفه دارند حجر او را به دادگاه اعلام کنند و در صورت شناسايي  حجر، بايد براي محجور، قيم تعيين شود. البته بايد در نظر داشت که وظيفه  خويشاوندان محجور مقيد به زمان معيني نيست. طبق نظر قانونگذار قيم مي‌تواند  به نمايندگي از محجور (صغير، مجنون، سفيه) قرارداد ببندد. به طور مثال به  نمايندگي از او ملکي را بخرد يا بفروشد و يا به عنوان موجر يا مستأجر  قرارداد اجاره ببندد. به طور کلي اقداماتي که وي به نمايندگي از محجور  انجام مي‌دهد دو دسته هستند؛
• اعمال اداري ؛ منظور اعمالي که براي اداره اموال محجور لازم است. مانند قرارداد تعمير خانه
• اعمال ناقله ؛ اين اقدامات موجب نقل و انتقال مال مي‌شود. به عنوان مثال، اجاره يا فروش ملک
در هر حال وي مي‌تواند اقدامات مزبور را به وکالت از محجور انجام دهد، زيرا  در زندگي اجتماعي امروزي محجور نيز ناگزير است قراردادهايي با ديگران  منعقد کند که طبق قانون انعقاد آن ها بر عهده نماينده قانوني محجور، يعني  قيم است.


معامله با خود محجور


طبق قانون قيم اختيار ندارد مال خود را به محجور بفروشد يا مال او را براي خود بخرد.  ممکن است به مصلحت محجور نباشد و منافع وي رعايت نشود. در واقع اين‌ گونه  معاملات خطرناک بوده و از اين رو قيم از انجام دادن آنها منع شده است.  بنابراين نقل و انتقال مالي بين قيم و مولي‌ عليه باشد طبق نظر قانونگذار  ممنوع است. قانون مقرر مي‌دارد: «قيم نمي‌تواند به سمت قيمومت از طرف مولي‌  عليه(محجور) با خود معامله کند، اعم از اينکه مال مولي‌ عليه را به خود  منتقل کند يا مال خود را به او انتقال دهد.»


قيموميت محجور


هبه و اجاره به محجور


طبق قانون قيم نمي‌تواند مال محجور را  اجاره کند يا مال خود را به او اجاره دهد. در واقع عقد اجاره باعث انتقال  منفعت از موجر به مستأجر است و مستأجر مالک منفعت مورد اجاره مي‎شود، به  همين دليل عقد اجاره وي با محجور هم جزو معاملات ممنوع و مشمول ماده 1240  قانون مدني است. اما در خصوص هبه به محجور، مي‌توان گفت چون اين قرارداد،  هر چند که موجب انتقال مال قيم به مولي‌ عليه مي‌شود، منتها چون براي محجور  منفعت دارد، مجاز است و جزو معاملات ممنوع به شمار نمي‌آيد. ولي قيم تحت  هيچ شرايطي حق ندارد اموال محجور را هبه کند چرا که اين امر به ضرر او  خواهد بود. البته با همه تفاصيل به نظر مي‌رسد قيم فقط در حدود متعارف  پاره‌ اي از اموال مولي‌ عليه مميز (کودکي که قوه تشخيص مسائل را دارد) را  به دوستان يا اقوام او، به مناسبت‌ هايي که در عرف پذيرفته شده است، مانند  جشن تولد و روز مادر اهدا کند يا به محجور مميز، اجازه به اهداي آن را  بدهد. اين‌ گونه هدايا در واقع اعمال مضر نيستند؛ چرا که در رشد شخصيت  محجور مؤثرند.


همچنين بخوانيد:


چک در معاملات مسکن ؛ نکاتي که بايد به آن توجه کنيد 


خريدار و فروشنده با اختلاف در مساحت ملک چه کنند؟ 


تعديل در اجاره بهاء 


چه املاکي  قابل  فروش است؟ 


دانستني هاي حقوقي ؛ مختصر و مفيد+(ويدئو) 


براي ثبت شرکت دانش بنيان ابتدا  بايد يک شرکت در اداره ثبت شرکت ها به صورت حقوقي ثبت شود. تفاوتي ندارد که  شرکت تضامني، سهامي عام يا خاص يا حتي تعاوني و يا ساير شرکت هاي حقوقي  باشد، ولي شرکت هاي سهامي به دليل ساختار منسجمي که دارند توصيه مي‌شوند.


دانش بنيان


 


شرکت دانش بنيان بر مبناي نوآوري هاي  علمي و تحقيقاتي بنا ‎مي‎شود. هدف از پايه گذاري اين شرکت ها کمک به توسعه  و بهبود بخش هاي صنعتي ، توليدي، کشاورزي، خدماتي و در کل اقتصاد کشور بر  مبناي علوم و تحقيقات جديد است. در مجله دلتا به بررسي در خصوص شرايط و مراحل ثبت شرکت دانش بنيان پرداخته شده است.


شرايط تشکيل شرکت دانش بنيان


اولين شرط تاسيس اين است که بنيانگذاران  اين شرکت ها افراد تحصيل کرده و با پشتوانه دانشگاهي باشند. براي ثبت شرکت  دانش بنيان ابتدا بايد يک شرکت در اداره ثبت شرکت ها به صورت حقوقي ثبت  شود. تفاوتي ندارد که شرکت تضامني، سهامي عام يا خاص يا حتي تعاوني و يا  ساير شرکت هاي حقوقي باشد، ولي شرکت هاي سهامي به دليل ساختار منسجمي که  دارند توصيه مي‌شوند.


شرکت


ويژگي هاي شرکت دانش بنيان


شرکت ثبت شده بايد ويژگي هاي دانش بنيان را  داشته باشد. اين شاخص ها به دو دسته عمومي و خصوصي تقسيم مي‌شوند که در  ذيل توضيح داده شده است:


الف) شاخص هاي عمومي يا کلي :



  • طبق قانون شرکت هاي دانش بنيان، بايد حداقل دو سوم بنيان گذاران اين شرکت ها دو مورد از شرايط زير را داشته باشند:

  • داشتن مدرک ليسانس يا بالاتر

  • حداقل سه سال سابقه مديريت و يا فعاليت علمي

  • يک اختراع داخلي و يا بين المللي ثبت شده داشته باشند

  • نيمي از درآمد شرکت از دستاوردهاي علمي و پژوهشي شرکت در يک ساله اخير  باشد( اگر شرکت تازه تاسيس و در مرحله تجاري سازي است بايد مشتري تضميني  داشته باشد و يا بازار هدف مشخصي داشته باشد)

  • شرکت بايد حداقل به مدت 6 ماه براي حداقل 3 نفر بيمه رد کرده باشد


ب) شاخص هاي اختصاصي :



  • توليد کننده کالاهايي در حوزه دانش بنياني باشند

  • توليدات شرکت بايد دانش بنيان باشد به اين معنا که توليد با استفاده از  تحقيق و کارهاي علمي باشد. و آن را در قالب کالاي جديد عرضه کرده باشد و  دانش آن بايد کاملا در دست خود شرکت و کسب شده باشد.


مدارک مورد نياز براي ثبت شرکت


مدارکي که متقاضيان ارزيابي شرکت بايد ارائه کنند عبارت است از:



  1.  رزومه شرکت

  2. تصوير آگهي تاسيس به همراه آخرين تغييرات شرکت در رومه رسمي

  3. آخرين اظهارنامه مالياتي ارسال شده به سازمان امور مالياتي کشور

  4.  آخرين ليست بيمه شرکت و خلاصه وضعيت حقوق دستمزد و مزايا

  5.  تصوير مجوزهاي شرکت (مانند پروانه بهره‌برداري و مجوز تاسيس و…)

  6.  نمودار سازماني شرکت

  7.  ارائه طرح دانش بنياني شرکت


شرکت هاي دانش بنبان


پس از ارائه اين مدارک و ثبت درخواست در  سامانه شرکت هاي دانش بنيان، زماني براي ارزيابي توسط کارگروه ارزيابي و  تشخيص صلاحيت اختصاص داده مي شود و در صورت موفقيت در اين ارزيابي مراحل  ثبت انجام خواهد شد. در بررسي موضوع دانش بنيان بودن يک شرکت کليه اطلاعات  کارکنان، مديران و سهامداران شرکت بررسي مي شود تا مجوز لازم صادر شود لذا  لازم است شرکت شرايط خود را به خوبي در نظر داشته باشد. پس از اينکه شرکت دانش بنيان ثبت شد شرکت ها فقط براي مدت يک سال مي‎توانند دانش و تحقيقات خود را در  قالب طرح هاي صنعتي و تجاري ارائه کنند و فقط يک بار اين زمان براي يک سال  ديگر تمديد خواهد شد. لذا شرکت هايي که مي‎خواهند از خدمات شرکت دانش بنيان  بهره مند باشند بايد نهايتا ظرف اين مدت کالاها و خدمات خود را تجاري سازي  و عملياتي کنند.


اقدامات دولت در حمايت از شرکت هاي دانش بنيان


از جمله مهم ترين اقدامات و حمايت هاي دولت از شرکت هاي دانش بنيان مي‎توان به موارد زير اشاره کرد:



  • معافيت از پرداخت ماليات

  • دريافت عوارض حقوق گمرکي

  • بهره مندي از سود بازرگاني

  • بهره مندي از عوارض مالياتي براي 15 سال

  • استفاده از تسهيلات با سود کم و بازپرداخت طولاني مدت و حتي بي بهره


شرکت هايي مي‎توانند ادعاي دانش بنيان بودن  محصولات خود را داشته باشند که علاوه بر مبناي علمي و تحقيقاتي، نياز به  تحقيق و توسعه فراوان داشته باشند و در نهايت توسط تيمي خبره و دانشمند  محصولات آنها توليد شده باشد.


همچنين بخوانيد:


سوء پيشينه يا سابقه کيفري چيست؟ 


ثبت شرکت سهامي خاص بهترين گزينه شماست 


چگونه طلب خود را از متوفي دريافت کنيم؟ 


ثبت ثنا ؛ روش سامانه ثنا پيگيري پرونده قضايي 


بطلان قرارداد و دلايل آن به زبان ساده حقوقي 


مبايعه نامه سند عادي است که به  واسطه آن خريدار و فروشنده در خصوص مال مورد معامله با يکديگر توافق  مي‌کنند. مواردي همچون زمان و مکان تحويل مال و متقابلا نحوه‌ پرداخت مبلغ  در آن ذکر مي‌شود.


مبايعه نامه


 


مبايعه نامه سند عادي است که به  واسطه آن خريدار و فروشنده در خصوص مال مورد معامله با يکديگر توافق  مي‌کنند. مواردي همچون زمان و مکان تحويل مال و متقابلا نحوه‌ پرداخت مبلغ  در آن ذکر مي‌شود. بايد در نظر داشت که مبايعه نامه فقط مخصوص املاک نيست.  بلکه براي خريد و فروش هر مالي مثل خودرو، آهن، لوازم خانگي يا هر مال  ديگري مي‌توان از بيع نامه استفاده کرد. در مجله دلتا نکات مهم در خصوص مبايعه نامه و شرايط فسخ آن مورد بررسي قرار گرفته شده است.


دلايلي که موجب فسخ مبايعه نامه مي‌شوند


در اصطلاح حقوقي به حق فسخ مبايعه نامه «خيار فسخ» گفته مي‌شود. خيار به معني اختيار است و منظور از آن اختياري  است که فرد در فسخ معامله دارد. در زير مواردي که موجب فسخ بيع نامه  مي‌شوند ذکر شده است.


مبايعه نامه


خيار تدليس؛ در معامله اي که يکي از طرف ها عملياتي انجام دهد که باعث فريب طرف ديگر شود، شخص فريب خورده اختيار فسخ دارد.


خيار عيب؛ در مواردي که پس از معامله  معلوم شود کالا معيوب بوده است ، قانونگذار به خريدار اين حق را داده که بر  طبق خيار عيب معامله را برهم بزند. لازم به ذکر است، اين خيار فقط مختص  خريدار نيست و فروشنده هم از اين حق برخوردار است و مي‌تواند معامله را فسخ  کند. بايد توجه داشت طبق قانون اين عيب بايد به گونه اي باشد که از ارزش  کالا يا استفاده متعارف آن کاسته شود.


خيار تخلف از شرط؛ فروشنده يا خريدار شرط  کند کاري که انجام مي‌دهد، يا مالي که مي‌فروشد داراي ويژگي هايي است اما  به آن شرط عمل نکند يا آن مال داراي خصوصيات شرط شده نباشد، در اين صورت  ديگري‌ مي‌تواند با حدود و شرايطي معامله را بر هم بزند.


خيار تاخير ثمن؛ در معاملات نقدي اگر ظرف  سه روز خريدار مبلغ معامله (ثمن ) را نپردازد، فروشنده مي‎تواند از تحويل  کالا به خريدار خودداري کند. بنابراين اين خيار مختص فروشنده است که در اثر  نپرداختن ثمن در ظرف سه روز از تاريخ معامله اختيار فسخ مبايعه نامه را  دارد.


خيار مجلس؛ تا زماني که طرف هاي معامله در  محل توافق يا بنگاه حضور دارند ، اين حق به آن ها داده شده که از معامله  پشيمان شوند و معامله را فسخ کنند. به اين ترتيب خيار مجلس تا زماني که دو  طرف از هم جدا نشده باشند و در کنار هم هستند محقق مي‎شود.


خيار فسخ مبايعه نامه


نحوه فسخ مبايعه نامه


در مواردي که قانون اجازه مي‌دهد ،طرف هاي  قرارداد مي‌توانند عقد را فسخ کنند. البته اصل بر اين است که هيچ کدام از  افراد نمي‌توانند قرارداد را به طور يک جانبه بر هم بزنند. در اين مورد  قانون مقرر کرده است : «عقودي که طبق قانون واقع شده، بين طرف هاي عقد و  نماينده آن ها لازم الاجرا و صحيح است مگر اينکه با رضايت طرف ها يا به علت  قانوني فسخ شود». به اين ترتيب با توجه به نظر قانوگذار اصل بر عدم امکان  برهم زدن اختياري عقود است. شايان ذکر است، اثر فسخ مبايعه نامه نسبت به آينده است. به طور مثال در موردي که شخصي مال خود را به ديگري  مي‌فروشد، با فسخ معامله کليه منافع يا خسارت ناشي از آن مال به خريدار  اوليه بر مي‌گردد.


نکات مهم حقوقي مبايعه نامه:


1.در صورتي‌ که فقط يکي از طرف هاي معامله تعهدات را قبول کند آن سند ديگر بيع ‌نامه نيست.


2.در شرايط تعدد خريداران، مبايعه نامه بايد به امضاي کليه آن ها برسد و همچنين سهم هر يک مشخص شده باشد.


3.چنانچه وکيل خريدار در جلسه حضور دارد و  خريد با وکالت انجام مي‌شود، بايد اصالت وکالتنامه و هويت وکيل و اصيل  بررسي  و نيز يک نسخه رونوشت از وکالتنامه از وکيل گرفته شود.


4.فروشنده مي‌تواند از حق حبس خود استفاده  کند به اين معنا که با توجه به شرايط قرارداد تا زمانيکه مبلغ معامله  پرداخت نشده، از تحويل مال خودداري کند.


همچنين بخوانيد:


قولنامه و مبايعه نامه، دوقلوهاي ناهمسان-1 


قولنامه و مبايعه نامه، دوقلوهاي ناهمسان-2 


چطور يک مبايعه نامه بنويسيد که کمتر ضرر کنيد 


حق داوري چيست و کدام دعاوي به داوري ارجاع مي شود؟ 


آنچه درباره عقد ضمان بايد بدانيم 


عُسر و حَرَج به معناي سختي و  مشقت در زندگي است. و به همين دليل  قانونگذار از طريق اثبات‌ اين امر به  زن اجازه داده است که به زندگي مشترک پايان دهد.اثبات مصاديق عسر و حرج و  احراز آن در دادگاه از موارد مهمي است تا به واسطه آن بتوان قاضي را براي  صدور حکم طلاق به دليل عسر و حرج مجاب کرد.


عسر و حرج چيست


 


طلاق به‌ دليل عسر و حرج يکى از روش  هاي جدايي زن و شوهر است. البته ممکن است اين سؤال در ذهن ايجاد شود که  عسر و حرج چيست و تحت چه شرايطي منجر به  طلاق خواهد شد؟ چرا قانونگذار به  واسطه اين موضوع به زن اجازه‌ طلاق داده است؟ و آيا اين شرايط فقط در خصوص  طلاق کاربرد دارد؟ در مجله دلتا به اين سوالات پاسخ داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.


عسر و حرج به چه معناست؟


عُسر و حَرَج به معناي سختي و مشقت در زندگي است. و به همين دليل  قانونگذار از طريق  اثبات‌ اين امر به زن اجازه داده است که به زندگي مشترک پايان دهد.


طلاق عسر و حرج


مصاديق عسر و حرج


برخي از موارد عسر و حرج به طور تمثيلي در قانون ذکر شده است که با اثبات آن ها در دادگاه، زن مي‌تواند درخواست طلاق کند.



  • اعتياد شوهر به مواد مخدر و يا مشروبات الکلي به طوري که زندگي  خانوادگي را با مشکل مواجه کند و خودداري يا عدم امکان وي به ترک، در مدتي  که پزشک تعيين کرده است. و يا اينکه پس از ترک اعتياد مجددا شروع به مصرف  کند.

  • محکوميت قطعي مرد به حبس 5 سال يا بيشتر.

  • ضرب و شتم و يا هر گونه سوء رفتار مستمر که غير‌ قابل تحمل باشد.

  • ترک زندگي خانوادگي توسط شوهر حداقل به مدت 6 ماه متوالي يا 9 ماه متناوب در مدت يک سال بدون عذر موجه.

  • ابتلاي مرد به بيماري‌ هاي صعب‌ العلاج رواني يا سرايت کننده يا هر عارضه صعب‌ العلاج ديگري که زندگي مشترک را غير ممکن کند.


البته بايد در نظر داشت، موارد مندرج در  اين ماده مانع از آن نيست که در ساير مواردي که مشکلات زن در دادگاه احراز و  شناسايي مي‎شود و دادگاه حکم طلاق صادر مي‎کند. ‌و در هر شرايطي علاوه بر  موارد فوق در صورت تشخيص دادگاه مبني بر وجود سختي و مشقت بسيار که زندگي  شويي را غير ممکن کند، حکم طلاق صادر خواهد شد. به طور مثال مي‌توان به  مواردي از جمله عدم رسيدگي و توجه شوهر به مسائل و امورات خانواده، ازدواج  مجدد، عدم ايفاي وظايف شويي از سوي مرد اشاره کرد که از جمله مواردي است  که در صورت اثبات آن در دادگاه، موجب صدور حکم طلاق ناشي از عسر و حرج  خواهد شد.


عسر و حرج


نحوه اثبات در دادگاه خانواده


اثبات مصاديق و احراز اين امر در دادگاه  از موارد مهمي است تا به واسطه آن بتوان قاضي را براي صدور حکم طلاق به  دليل سختي و مشقت در زندگي مجاب کرد. به طور مثال در شرايطي که زن به دليل  ترک انفاق که موجبت تنگدستي و قرار گرفتن زن در وضعيت سختي و مشقت مي‎شود،  با استناد به دلايل متعدد از جمله حکم قطعي کيفري مبني بر ترک انفاق توسط  شوهر (به موجب ماده‌ 53 قانون حمايت از خانواده) امکان‌ پذير است. يا در  خصوص اثبات عسر و حرج به دليل سوء رفتار مرد، سوابق شکايت از وي توسط زن يا  آراي صادره از مراجع قضايي در خصوص سوء رفتار، احراز و شناسايي اين امر  توسط دادگاه آسان تر خواهد بود. بايد توجه داشت که در طلاق به دليل عسر و  حرج لازم نيست که پول يا مبلغي از طرف زن به مرد پرداخت شود (در طلاق خلع،  به‌ علت کراهت زن از شوهر، مبلغي از طرف زن به مرد پرداخت مي‎شود) و طلاق  به دليل عسر و حرج از جانب مرد نيز قابل رجوع نيست.


همچنين بخوانيد:


تقسيط مهريه و نحوه پرداخت آن 


با درخواست طلاق مرد در دوران عقد، تکليف مهريه چيست؟ 


طلاق به دليل عدم تفاهم اخلاقي 


در چه مواردي مي توان از کار کردن زن جلوگيري کرد؟ 


دانستني هاي حقوقي ؛ مختصر و مفيد+(ويدئو) 


سازمان بهزيستي کشور پس از اينکه  فرزندي را به خانواده‌ اي واگذار مي‌کند مکلف است در يک دوره آزمايشي 6  ماهه بر نحوه رفتار و ارتباط خانواده با فرزند خوانده نظارت مستمر داشته  باشد. 


شرايط فرزند خواندگي


 


برخي خانواده ها به دلايلي تمايل به داشتن فرزند خوانده دارند و اقدامات لازم در اين راستا را انجام مي‌دهند. به گزارش مجله دلتا در قانون جديد حمايت از کودکان و نوجوانان بي‌ سرپرست و بد سرپرست که در  شهريور ماه سال 1392 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد تدابيري در جهت تسهيل  شرايط فرزند خواندگي انديشيده شده است. براي بررسي بيشتر پيرامون موضوع  فرزند خواندگي در ادامه با ما همراه باشيد.


تغييرات قانون جديد فرزند خواندگي


1. در قانون پيشين فقط زن و شوهري که فرزند نداشتند مي‌توانستند براي فرزند خواندگي اقدام کنند در حالي که در قانون جديد، دختران مجرد و ن بالاي 30 سال و  همچنين زوجيني که فرزند هم دارند مي‌توانند نسبت به پذيرش فرزند از بهزيستي  اقدام کنند.


2. در گذشته فقط زوجين مقيم ايران  مي‌توانستند درخواست فرزند خواندگي بدهند در حالي که بر اساس قانون جديد،  ايرانيان مقيم خارج از کشور نيز مي‌توانند فرزند خوانده بپذيرند و نيز  ايرانيان سراسر دنيا مي‌توانند در صورت دارا بودن شناسنامه ايراني با  مراجعه به دفاتر حافظ منافع سفارت خانه ‌ها درخواست فرزند خواندگي کنند و  بعد از دوره نظارتي سازمان بهزيستي که 6 ماه است و يا با دستور و موافقت  قاضي مي‌توانند فرزند خوانده خود را قبل از 6 ماه نيز از کشور خارج کنند.


درخواست فرزند خواندگي از بهزيستي


3. قبلا زن و شوهر براي براي تشکيل پرونده  بايد ابتدا به قوه قضاييه مراجعه مي‌کردند و پس از آن به سازمان بهزيستي  معرفي مي‌شدند در حالي که امروزه زوجين براي فرزند خواندگي ابتدا به  بهزيستي مراجعه کرده و پس از تشکيل پرونده، سازمان بهزيستي نسبت به استعلام  از دستگاه‌ هاي مختلف مواردي همچون عدم اعتياد، سلامت جسمي و رواني، عدم  سوء پيشنيه را بررسي مي‌کند و در صورت تاييد همه مراحل براي پذيرش فرزند به  مراجع قضايي معرفي مي‌شوند. لازم به ذکر است که با اين روش بسياري از  پرونده هاي وارده به قوع قضائيه کاهش يافته است زيرا فقط در صورتي که  خانواده‌ اي شرايط لازم را داشته باشد براي پذيرش فرزند معرفي مي‌شود.


 شرايط فرزند خواندگي


عدم محکوميت جزائي موثر، تمکن مالي، سلامتي  جسمي و روحي، عدم اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الکلي و روانگردان ها،  عدم ابتلا به بيماري‌ هاي واگير يا صعب العلاج، صلاحيت اخلاقي، اعتقاد به  يکي از اديان مطروح در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و … از شرايط عمومي  و اصلي اخذ فرزند خواندگي است.


چه کساني مي‌توانند کودکان تحت پوشش بهزيستي را به فرزند خواندگي بپذيرند؟


افراد با توجه به الويت پذيرش فرزند از سازمان بهزيستي به ترتيب دسته بندي شده اند که در زير به ترتيب الويت ذکر شده است.


1. زن و شوهر بدون فرزند؛ زن و شوهري که  پنج سال از تاريخ ازدواج آن‌ ها گذشته باشد و از اين ازدواج صاحب فرزند  نشده باشند، مشروط به اين‌ که حداقل يکي از آن‌ ها بيش از سي سال سن داشته  باشد.


2. ن و دختران بدون شوهر فاقد فرزند؛ دختران و ن بدون شوهر، در صورتي‌ که حداقل سي سال سن داشته باشند. لازم به ذکر است که فقط مي‌توانند حق سرپرستي دختران را داشته باشند.


3. زن و شوهر داراي فرزند؛  به شرط اين‌ که حداقل يکي از آن‌ ها بيشتر از سي سال سن داشته باشد.


فرزند خواندگي دختران مجرد


چه کودکاني شرايط فرزند خواندگي دارند؟


بر طبق قانون کليه کودکان و نوجوانان  نابالغ و همچنين افراد بالغ زير 16 سال که دادگاه، عدم رشد و نياز آن‌ ها  به سرپرستي را تشخيص دهد مي‌توانند به فرزند خواندگي سپرده شوند. منتها  لازم است اين کودکان شرايطي داشته باشند. در زير به اين موارد اشاره شده  است:


1. امکان شناختن پدر، مادر و جد پدري آن‌  ها وجود نداشته باشد. و يا هيچ يک از پدر، مادر، جد پدري و وصي منصوب از  سوي ولي قهري آن‌ ها در قيد حيات نباشد.


2. افرادي که سرپرستي آن‌ ها به موجب حکم  مراجع صلاحيت‌ دار به سازمان بهزيستي سپرده شده است و تا 2 سال از تاريخ  سپردن آن‌ ها به سازمان، پدر، مادر، جد پدري يا وصي منصوب از سوي ولي قهري  براي سرپرستي آن‌ ها مراجعه نکرده باشند.


3. هيچ‌ کدام از پدر، مادر، جد پدري يا وصي منصوب از سوي ولي قهري صلاحيت سرپرستي را نداشته باشند.


آيا پس از پذيرش فرزند خواندگي نظارتي بر عملکرد والدين صورت مي‌گيرد؟


سازمان بهزيستي کشور پس از اينکه فرزندي را  به خانواده‌ اي واگذار مي‌کند مکلف است در يک دوره آزمايشي 6 ماهه بر نحوه  رفتار و ارتباط خانواده با فرزند خوانده نظارت مستمر داشته باشد. به اين  صورت که در ماه اول، هفته ‌اي يک‌ بار و در ماه ‌هاي بعد به‌ طور ماهانه بر  روند کار خانواده نظارت دارد. در مواردي که مددکار تشخيص دهد، اين زمان  حداکثر به مدت يک‌ سال قابل تمديد است. علاوه بر اين نماينده سازمان  بهزيستي انجام تعهدات مالي افرادي که اقدام به سرپرستي کرده اند، پيگيري  مي‌کند. اين تعهدات نظير انتقال يک‌ سوم اموال، افتتاح حساب پس‌انداز و  بيمه است.


همچنين بخوانيد:


پاسخ به چند پرسش حقوقي شما 


در چه جرائمي حق وکيل گرفتن نداريد؟+(ويدئو) 


چک مفقودي چگونه تعيين تکليف مي شود؟ 


حذف نام همسر از شناسنامه 


توهين در فضاي مجازي ، زندان و جريمه نقدي سنگين 


ازدواج يکي از مهم‌ ترين نهادهاي  حقوقي جوامع بشري است. بنابراين وم آمادگي و بلوغ جسماني و رشد عقلاني  افراد براي آغاز زندگي مشترک و اقدام به ازدواج، تا حدي مهم است که بسياري  از نظام ‌هاي حقوقي جهان، حداقلي از سن را براي آغاز اين مرحله از زندگي،  ضروري دانسته ‌اند. 


سن ازدواج


 


سن ازدواج يکي از مهمترين مسائلي است که در ازدواج دختر و پسر بايد در نظر گرفته  شود. ازدواج در طول تاريخ با تحـولات و شرايط فرهنگي، اقتصادي، اجـتـماعي،  سياسي، حقوقي و ارزش ‌هـاي هر جامعه، دستخوش تـغـيير شده است و نوع، زمان  شـکل‌ گيري و آثـار حقوقي آن متفاوت بـوده است؛ گاهي مبتني بر تصميم اعضاي  خانواده بوده و يا در برخي جوامع انتخاب آزاد هـمسر رواج داشته است. در هر  حال وم آمادگي و بلوغ جسماني و رشد عقلاني افراد براي آغاز زندگي مشترک و  اقدام به ازدواج، تا حدي مهم است که بسياري از نظام ‌هاي حقوقي جهان،  حداقلي از سن را براي آغاز اين مرحله از زندگي، ضروري دانسته ‌اند. به  گزارش مجله دلتا نظام حقوقي ايران از  ابتدا تاکنون در خصوص شرط حداقل سن براي ازدواج، دستخوش تحولات متعددي شده و  مقررات متنوعي را سپري کرده است. در اين مقاله به بررسي تحولات سن ازدواج  در نظام حقوقي ايران و نظر قانونگذار در اين خصوص پرداخته شده است.


ازدواج


سن ازدواج از ديدگاه قانوني


طبق قانون سن ازدواج براي دختران 13 سال تمام شمسي و براي پسران 15 سال تمام شمسي است. ازدواج قبل از اين سن نيز منوط به سه شرط است:


الف- اذن ولي؛ يعني بايد ولي اراده خود را  مبني بر موافقت با اين ازدواج اعلام کند. (منظور از ولي پدر يا جد پدري  است)، لازم به ذکر است که موافقت وي اگرچه لازم است، اما کافي نيست.


ب- رعايت مصلحت کودکان؛ مصلحت طفل يک امر  مهم و بسيار حساس است. در فقه اسلامي تحت عنوان غبطه بيان شده است که به  معناي مصالح و منافع عالي کودک است. منتها در هر حال تشخيص مصلحت کودک کار  واقعا بسيار سخت و حساس است.


ج‌- تأييد دادگاه صالح؛ مهم‌ ترين شرطي که  مي‌تواند حقوق کودک و نوجوان را در اين ازدواج ‌ها تأمين کند، تأييد دادگاه  است. به اين صورت که دادگاه به موضوع رسيدگي مي‌کند و فقط در صورتي که  مصلحت کودک احراز و شناسايي شود، اجازه ازدواج را مي‌دهد. در واقع بدون  تأييد دادگاه، چنين ازدواج‌ هايي ممکن است موجبات سوءاستفاده از کودکان را  فراهم کند.


مجازات ازدواج زير سن قانوني


مجازاتي که در قانون در نظر گرفته شده است؟


دادگاهي که به اين موضوع مي‌پردازد و  صلاحيت رسيدگي دارد، دادگاه خانواده است. البته لازم به ذکر است که مصلحت و  منافع کودک با توجه به مسايل مختلفي از‌ جمله وضعيت خانوادگي، شرايط  اجتماعي، تحصيلي، اقتصادي و حتي اامات قانوني تامين مي‌شود؛ به طور مثال  چنانچه ازدواج موجب ترک تحصيل است، قطعا اين موضوع به نفع کودک نيست.  بنابراين قاضي اين موارد را در نظر مي‌گيرد و بعد تصميم گيري مي‌شود. اگر  با دختري که به سن بلوغ رسيده باشد اما به سن 13 سال تمام شمسي نرسيده باشد  بدون اجازه پدر يا جد پدري ازدواج صورت بگير‌د و نيز شرط رعايت مصلحت که  با تشخيص دادگاه صالح است، رعايت نشود، قانون اين مورد را جرم دانسته و  براي آن مجازات حبس و جزاي نقدي در نظر گرفته است. اگر اين ازدواج منجر به  خسارت جاني اعم از نقص عضو و يا مرگ شود، قانونگذار مجازات شديدتري در نظر  گرفته است. کساني که در تسهيل اين ازدواج و ياري رساندن به زوجين ( زن و  شوهر ) براي انعقاد نکاح دخالت داشتند، معاونين جرم هستند، که کليه افرادي  که به نحوي در اين امر مشارکت داشتند از جمله عاقد، خواستگار يا خواستگاران  و حتي افرادي که از خانواده دختر هستند را نيز شامل مي‌شود. که در قانون  براي آن ها نيز مجازات در نظر گرفته شده است. يکي از مهمترين مشکلات اين  گونه ازدواج ‌ها عدم ثبت آن ها است. در واقع بسياري از اين افراد بدون  رعايت تشريفات و مراحل قانوني ازدواج مي‌کنند که اين ازدواج به لحاظ فقهي و  شرعي معتبر است ولي ثبت نمي‌شود و بنابراين رقم ‌هاي خاکستري و سياه در  اين زمينه فراوان است.


همچنين بخوانيد:


دانستني هاي حقوقي ؛ مختصر و مفيد+(ويدئو) 


مشکلات مردان براي ازدواج مجدد 


آيا بعد از ازدواج امکان افزايش مهريه وجود دارد؟ 


اجرت‎المثل چيست و نحوه مطالبه آن چگونه است؟ 


ازدواج با تدليس پايدار نيست! 


کليه اقداماتي که در اداره ثبت  اسناد و املاک قبل از ثبت نهايي ملک در دفتر املاک انجام مي‌شود، عمليات  ابتدايي ثبتي هستند. ممکن است در زمان اقداماتي که در ابتداي ثبت ملک انجام  مي‎شود، اعتراض هايي از سوي افراد ثالث به اين روند صورت گيرد. اين گونه  اعتراضات که اعتراض به عمليات ثبتي ناميده مي‌شود، از ادامه اقدامات ثبتي  جلوگيري مي‎کنند.


درخواست اعتراض به ثبت ملک


 


کليه اقداماتي که در اداره ثبت اسناد  و املاک قبل از ثبت نهايي ملک در دفتر املاک انجام مي‌شود، عمليات ابتدايي  ثبتي هستند. ممکن است در زمان اقداماتي که در ابتداي ثبت ملک انجام  مي‎شود، اعتراض هايي از سوي افراد ثالث به اين روند صورت گيرد. اين گونه  اعتراضات که اعتراض به عمليات ثبتي ناميده مي‌شود، از ادامه اقدامات ثبتي  جلوگيري مي‎کنند و تا تعيين تکليف نهايي و رسيدگي به اين اعتراض در دادگاه،  صدور سند مالکيت به تعويق خواهد افتاد. در مجله دلتا به بررسي مراحل و اقداماتي در خصوص درخواست اعتراض به ثبت ملک و اينکه چه اقداماتي لازم است.


اعتراض به ثبت ملک


اعتراض به عمليات ثبتي


اين اعتراض به دو گونه صورت مي‎گيرد که در ذيل بررسي شده است:



  • اعتراض به عمليات ثبت،  تحت عنوان اعتراض به اصل؛ شخص به مالکيت متقاضي ثبت ملک اعتراض مي‎کند و  به عبارت ديگر به اصل عمليات ثبتي اعتراض دارد. وي بايد با دلايل و مدارک  کافي، دلايل ذيحق نبودن متقاضي ثبت را به اثبات برساند. مهلت ثبت اعتراض به  اصل عمليات ثبتي 90 روز از تاريخ نخستين آگهي نوبتي است که بايد به اداره  ثبت اسناد و املاک محل با تقديم دادخواست صورت گيرد.

  • اعتراض به حدود و حقوق ارتفاقي؛ در اين  حالت اعتراض به عمليات ثبتي، ظرف 30 روز پس از تنظيم صورت مجلس تحديد حدود،  از سوي مجاورين و همسايگان ملک قابل پذيرش خواهد بود.


درخواست اعتراض به ثبت ملک


براي اعتراض به عمليات ثبتي ملک به دو شيوه عمل مي‌شود. در ذيل به آن ها اشاره شده است:


1.شخص دادخواست اعتراض به عمليات ثبتي را  به اداره ثبت تقديم مي‎کند. در اين حالت اعتراض اگر در مهلت مقرر باشد حتي  اگر در برگ هاي معمولي ذکر شود پذيرفته شده و به دادگاه ارسال مي‌شود.


2.دادخواست اعتراض به عمليات ثبتي را به  صورت گواهي طرح دعوا، تقديم دادگاه مي‎کند. در اين حالت اگر دعوايي درباره  مالکيت ملک در جريان باشد، گواهي جريان دعوا به اداره ثبت ارائه مي‌شود و  مانند اعتراض اصلي باعث توقف جريان ثبتي خواهد شد.


دادخواست اعتراض به ثبت ملک


اقدامات اداره ثبت اسناد پس از وصول دادخواست اعتراض


چنانچه اعتراض در مهلت قانوني باشد يک نسخه  از آن در بايگاني قرار مي‎گيرد و نسخه ديگر به دادگاه ارسال مي‎شود و اگر  اعتراض خارج از مهلت باشد، رئيس اداره ثبت محل، نظر خود را در خصوص خارج از  موعد قانوني بودن مي‌نويسد و از رئيس دادگاه تقاضا مي‌شود تا در خصوص اين  موضوع در اداره ثبت حاضر شود در هر حال نظر رئيس داده متبع است.



  1. ثبت اعتراض و ارائه رسيد به معترض با قيد تاريخ اعتراض

  2. درج مهر قرمز اعتراض به برگه اظهارنامه ثبتي براي هر اعتراض دريافتي

  3. ارسال يک برگ از اعتراض به دادگاه صالح در صورتي که اعتراض در مهلت مقرر باشد.

  4. اگر اعتراض به عمليات ثبتي خارج از مهلت  باشد رييس اداره ثبت، نظر خود را ذيل اعتراض ذکر مي‎کند و از رييس دادگاه  درخواست مي‎کند تا با حضور در اداره ثبت در خصوص اين موضوع، اظهارنظر کند.  نظر رييس دادگاه درباره پذيرش يا عدم پذيرش اعتراض در خارج از مهلت و يا  عذر موجه، لازم الاتباع است و بايد اجرا شود.


همچنين بخوانيد:


ثبت و انتقال سند ملک ؛ چه مراحلي دارد؟ 


اثبات مالکيت ملک چگونه صورت مي گيرد؟ 


نکات حقوقي در خريد و فروش ملک مشاع 


نحوه تبديل سند وکالتي به قطعي 


تفاوت اجاره نامه رسمي و عادي در چيست؟ 


حضانت فرزند قبل از طلاق زن و  شوهر بر عهده هر دو آن ها خواهد بود، مگر اينکه يکي از زن يا شوهر فوت کند و  يا از قبول مسئوليت شانه خالي کند. در اين مدت هيچ کدام از والدين که  حضانت فرزند به آن واگذار شده است، نمي‌توانند مسئوليت ‌هاي خود را در قبال  فرزند ترک کنند.


حق حضانت فرزند


 


حق حضانت فرزند به معناي نگهداري و  تربيت فرزند به صورت مادي و معنوي است که شامل هر اقدامي که لازمه ادامه  حيات و پرورش روح و جسم او باشد مي‎شود. حضانت حقي است که قانون به منظور  نگهداري و تربيت کودکان، به پدر و مادر اعطا کرده است. در حضانت علاوه بر  تامين سلامت جسمي کودک، مراقبت روحي و اخلاقي و تربيتي او نيز بايد در نظر  گرفته شود زيرا شخصيت افراد در دوران کودکي شکل مي‎گيرد. در مجله دلتا قوانين راجع به حضانت و سرپرستي کودک و شرايط و موانعي که موجب سلب حضانت از والدين مي‎شود بررسي شده است.


سن حضانت کودک


حضانت فرزند قبل از طلاق زن و شوهر بر عهده  هر دو آن ها خواهد بود، مگر اينکه يکي از زن يا شوهر فوت کند و يا از قبول  مسئوليت شانه خالي کند. بر طبق قانون، براي دختران 9 سالگي و براي پسران  15 سالگي به عنوان سن حضانت در نظر گرفته شده است. در اين مدت هيچ کدام از  والدين که حضانت فرزند به آن واگذار شده است، نمي‌توانند مسئوليت ‌هاي خود  را در قبال فرزند ترک کنند. به طور کلي حضانت فرزندان بر عهده پدر و مادر  خواهد بود. مگر در شرايط خاصي که صلاحيت يکي از آن ها و يا هر دو براي حضانت فرزند به طور قانوني تائيد نشود. مادر در نگهداري کودک (دختر يا پسر) تا سن هفت  سالگي نسبت به پدر اولويت دارد و علت آن هم اين است که در اين سن کودک  بيشتر به مادر وابسته بوده و مادر بهتر مي‎تواند از او نگهداري کند. اما پس  از 7 سالگي، حضانت قانوناً با پدر است تا به نگهداري و تربيت کودک  بپردازد.


حضانت بچه


در خصوص مدت حضانت قانون مدني در ماده 1169 مقرر نموده است:


«براي حضانت و نگهداري طفلي که ابوين (پدر و  مادر) او جدا از يکديگر زندگي مي‎کنند، مادر تا سن هفت سالگي اولويت دارد و  پس از آن با پدر است و مطابق تبصره ماده 1169، بعد از هفت سالگي در صورت  حدوث اختلاف (اختلاف نظر در مورد سرپرستي کودک)، حضانت طفل با رعايت مصلحت  کودک به تشخيص دادگاه مي‎باشد.»


حق حضانت فرزند در زمان طلاق و فوت والدين


حضانت کودک حق قانوني پدر و مادر است و تا  زماني که صلاحيت قانوني و شرعي دارند، هيچ کسي نمي‎تواند حضانت را از آن ها  سلب کند و يا ادعايي را در اين خصوص داشته باشد مگر در زمان بروز طلاق يا  فوت والدين و امثال آن.


ب. طلاق و جدايي زن و شوهر؛


اگر زن و شوهر طلاق گرفته باشند و يا طلاقي  صورت نگرفته منتها به دليل اختلافات، جدا از يکديگر زندگي مي‎کنند، حق  حضانت آن ها از بين نمي‎رود و مادر تا 7 سالگي کودک، طبق قانون مسئوليت و  حق حضانت را بر عهده دارد و اگر کودک نزد پدر يا خانواده پدري باشد زن  مي‎تواند از طريق دادگاه کودک را در اختيار بگيرد.


الف. فوت والدين؛


در صورت فوت يکي از والدين، حضانت بر عهده  ديگري است. ولي در صورت فوت هر دو آن ها، حضانت با جد پدري است و در صورت  نبودن جد پدري، اگر قبلا کسي توسط پدر يا جد پدري به عنوان وصي بعد از فوت  تعيين شده باشد، مسئوليت حضانت بر عهده وصي است که البته وصي مي‎تواند براي  حضانت درخواست اجرت کند که از دارايي هاي کودک به او پرداخت مي‎شود. در  شرايطي که وصي وجود نداشته باشد و يا اينکه پدر و مادر در دسترس نباشند،  قيم يا اميني از سوي دادگاه يا اداره سرپرستي پيشنهاد مي‎شود و در صورت  دارا بودن صلاحيت تعيين و منصوب مي‎شود.


شرايط سلب حضانت


موانعي که موجب سلب حق حضانت فرزند مي‎شود


اگر مادر در مدتي که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود يا به فرد ديگري بعد از طلاق شوهر کند، لازم به ذکر است که ازدواج مجدد مادر به تنهايي موجب سلب حضانت از وي نيست و در صورتي که سلامت روحي يا جسمي  کودک مورد ترديد باشد از وي سلب حضانت مي‎شود. به طور مثال شوهر مادر کودک  را آزار بدهد. از اين رو حضانت از مادر سلب مي‎شود و در اين حالت حضانت  کودک هر چند قبل از 7 سالگي باشد با پدر خواهد بود. بايد در نظر داشت که  جنون پدر نيز موجب سقوط حضانت وي خواهد شد.


مصاديق انحطاط اخلاقي و عدم مواظبت عبارتند از:



  • فساد اخلاقي و فحشاء

  • اعتياد به الکل و مواد مخدر

  • تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف

  • بيماري رواني با تشخيص پزشکي قانوني

  • وادار کردن کودک به فحشاء و تکدي گري


همچنين بخوانيد:


تفاوت حضانت و قيموميت و دريافت مجوز قيموميت 


حضانت فرزند بعد از ازدواج مجدد مادر 


استعلام هاي ضروري براي ثبت سند ؛ چرا و چگونه؟ 


تضمين معاملات ملکي چگونه انجام مي شود؟ 


ظهر نويسي چک و مسئوليت هاي قانوني آن 


گاهي ممکن است فروشنده خانه را  به چندين نفر بفروشد. براي جلوگيري از اين اتفاق، پس از تنظيم مبايعه نامه،  فروشنده و خريدار، به بنگاه ‌هاي معاملات ملکي رسمي مي‎روند تا مبايعه  نامه خود را در سيستم جامع ثبت کنند.


انتقال سند ملک


 


انتقال سند ملک يکي از مهم ترين چالش  هايي است که اشخاص بعد از پيدا کردن ملک مورد نظر با آن مواجه هستند.  افراد بايد طبق ضوابط و مقرراتي که در قانون مشخص شده عمل کنند تا دچار  مشکلات و دردسر هاي بعدي نشوند. در مجله دلتا به بررسي موارد مهم مراحل انتقال سند ملک و هزينه ‌هاي مربوط به آن پرداخته شده است. در ادامه با ما همراه باشيد.


مراحل انتقال سند ملک


توافق؛


شايد بتوان گفت اولين مرحله از مراحل انتقال سند ملک، توافق بين فروشنده و خريدار است که در قالب قولنامه ثبت مي‌شود. در قولنامه رضايت دو طرف از انجام معامله اعلام مي‎شود و در آخر فروشنده و خريدار آن  را امضا مي‎کنند. در موردي که دو شاهد مرد قولنامه را امضا کرده باشند،  مبايعه نامه گفته مي‎شود.


انتقال سند


شرايط مبايعه نامه


مبايعه نامه سندي غير رسمي است که قرار است به سند رسمي تبديل شود. بايد در نظر داشت  که هر يک از بند هاي ذکر‌ شده در مبايعه‌ نامه، مي‌تواند به نفع يا به ضرر  افراد استفاده شود پس در نوشتن آن‌ بايد خيلي دقت شود. در مبايعه نامه لازم  است شرايطي ذکر شود که در زير به آن ها اشاره شده است:



  • مشخصات شناسنامه ‌اي، آدرس، کد پستي، تلفن همراه و شماره تلفن ثابت فروشنده و خريدار

  • پرداختن به موضوع مورد معامله از جمله مشخصات دقيق جغرافيايي، ثبتي و هندسي

  • قيمت واحد و قيمت کل مورد معامله بر اساس وجه رايج مملکت (ريال يا معادل تومان)

  • زمان حضور در دفترخانه و تنظيم سند و نحوه پرداخت مبلغ


دريافت کد رهگيري در مراحل انتقال سند ملک


گاهي ممکن است فروشنده خانه را به چندين  نفر بفروشد. براي جلوگيري از اين اتفاق، پس از تنظيم مبايعه نامه، فروشنده و  خريدار، به بنگاه ‌هاي معاملات ملکي رسمي مي‎روند تا مبايعه نامه خود را  در سيستم جامع ثبت کنند. مشخصات ملک، و نيز خريدار و فروشنده در سيستم ثبت  شده و کد رهگيري صادر مي‌شود. اين سيستم سراسري است، پس در نتيجه اگر  فروشنده بخواهد هم زمان يک ملک را به چند نفر بفروشد، سيستم خطا مي‌دهد.  سپس فروشنده با شناسنامه و اصل سند، به دفترخانه اسناد رسمي مراجعه مي‌کند و  با ارائه مدارک لازم براي انتقال سند ملک، تشکيل پرونده مي‌دهد. دفاتر ثبت  و استعلام سند با داشتن مدارک مربوطه استعلام‌ گيري مي‌کنند. اين استعلام  حدود دو هفته زمان مي‌برد و گرو بودن سند يا قرارگيري در طرح‌ هاي ساخت ‌و  ساز شهري را بررسي مي‌کند.


قولنامه


فروشنده در سند زدن چه اقداماتي بايد انجام دهد؟


 فروشنده موظف است پس از اخذ نامه‌ اي از دفتر اسناد رسمي، مراحل زير را براي سند زدن ملک طي کند.



  • به شهرداري يا بخشداري مراجعه کند؛ در صورتي که ملک مورد معامله بر طبق  پروانه ساخته نشده باشد، فروشنده موظف به پرداخت جريمه خواهد بود.

  • عوارض نوسازي ساختمان و زمين، هزينه پسماند و جمع آوري زباله‌ ها در زمان انتقال سند بايد پرداخت شود.

  • در زمان انتقال سند، اداره دارايي 4 درصد از قيمت ملک را به عنوان  ماليات دريافت مي‌کند؛ بنابراين فروشنده بايد به اداره دارايي هم مراجعه  کند.

  • در صورتي که ملک فروشي تجاري باشد، فروشنده بايد براي انتقال سند ملک به اداره بيمه هم مراجعه کند.


 انتقال سند ملک


در  آخرين مرحله‌ در انتقال سند، انتقال  قطعي سند است. بعد از انجام همه‌ مراحل دو طرف معامله با داشتن مدارک  شناسايي، مفاصا حساب شهرداري، مفاصا حساب دارايي، سند مالکيت، کپي مبايعه‌  نامه و کد رهگيري، گواهي پايان کار، استعلام ثبتي و کد پستي به دفاتر اسناد  رسمي مراجعه مي‌کنند. در پايان سندي مطابق با شرايط توافق دو طرف معامله  در دفتر اسناد رسمي تنظيم خواهد شد.


همچنين بخوانيد:


اثبات مالکيت ملک چگونه صورت مي گيرد؟ 


نکات حقوقي در خريد و فروش ملک مشاع 


نحوه تبديل سند وکالتي به قطعي 


تفاوت اجاره نامه رسمي و عادي در چيست؟ 


طلاق غيابي به همين راحتي نيست ! 


سفته سندي است که به موجب آن  امضا کننده تعهد مي‌کند مبلغي را در زمان معين يا به صورت عندالمطالبه در  وجه حامل به اين معنا که هر موقع شخص درخواست کند بپردازد. در واقع سفته  وسيله اي است که فرد مي‎تواند با آن كسب اعتبار کند. يعني به عنوان يك  وثيقه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. 


مطالبه وجه سفته


 


سفته سندي است که به موجب آن امضا  کننده تعهد مي‌کند مبلغي را در زمان معين يا به صورت عندالمطالبه در وجه  حامل به اين معنا که هر موقع شخص درخواست کند بپردازد. در واقع سفته وسيله  اي است که فرد مي‎تواند با آن کسب اعتبار کند. يعني به عنوان يک وثيقه مورد  استفاده قرار مي‌گيرد. به گزارش مجله دلتا در حال حاضر افراد از سفته به جاي پول يا چک استفاده نمي‌کنند. معمولا  موقعي که از بانک وام دريافت مي‌کنند يا از کسي پول يا مالي قرض مي‌گيرند،  براي تضمين در بازپرداخت آن، از سفته استفاده مي‌کنند. در اين نوشتار به  بررسي در خصوص اقدامات لازم در جهت مطالبه وجه سفته و دادگاه صالح براي طرح  دعوي پرداخته شده است.


مطالبه سفته


جهت مطالبه وجه سفته چه زماني بايد اقدام شود؟


سفته ها داراي دو نوع تاريخ هستند: تاريخ صدور و تاريخ سر رسيد. براي مطالبه وجه سفته تاريخ سر رسيد آن مهم است. اهميت تاريخ سر رسيد به اين دليل است که چنانچه  صادر کننده به تعهد خود عمل نکند، وقتي دارنده مي‌خواهد سفته را به اجرا  بگذارد، مي‌تواند ظرف ده روز از تاريخ سر رسيد سفته آن را واخواست کند. اگر  روز دهم تعطيل باشد روز بعد از آن عمل واخواست انجام خواهد شد. (واخواست،  اعتراض رسمي نسبت به سفته اي است که در زمان سر رسيد پرداخت نشده که عليه  صادر کننده سفته به عمل مي‌آيد و بايد رسماً به او ابلاغ شود). واخواست در  برگه هاي چاپي که از طرف وزارت دادگستري تهيه شده و نوشته مي‎شود. در صورتي  که سفته ظرف ده روز از تاريخ سر رسيد، واخواست نشود دارنده امکان استفاده از شرايط توقيف اموال (تأمين خواسته) را از دست  مي‌دهد، مگر اينکه حدود ده تا بيست درصد ارزش سفته را بعنوان خسارت  احتمالي به صندوق دادگستري واريز کند. بنابراين در مواردي که سفته قديمي  باشد فقط با پرداخت خسارت احتمالي توقيف اموال امکان پذير است. لازم به ذکر  است که اگر صادرکننده اموالي نداشته باشد، در اين صورت لازم نيست که سفته  واخواست شود چون که بايد 2/25 درصد مبلغ خواسته علاوه بر هزينه دادرسي،  بعنوان هزينه واخواست، پرداخت شود. و در نهايت بايد در نظر داشت که دارنده  سفته بايد ظرف يک سال از تاريخ سر رسيد عليه صادر کننده و ساير افرادي که  در سفته مسئوليت دارند اقامه دعوا کند.


دادگاه صالح در دعاوي سفته


بايد در هنگام تکميل سفته، محل انجام تعهد  نيز ذکر شود. در اين حالت در صورتي که صادر کننده سفته تعهد خود را انجام  ندهد، دارنده سفته براي مطالبه سفته مي‌تواند به دادگاه محل انجام تعهدي که  در سفته قيد شده رجوع کند. در مواردي که محل انجام تعهد در سفته ذکر نشده  باشد، دادگاه محل اقامت صادر کننده سفته صلاحيت رسيدگي به موضوع را دارد.  لازم به ذکر است، اگر دادخواست سفته کمتر از بيست ميليون تومان باشد بايد  در شوراي حل اختلاف محل اقامت خوانده (صادر کننده سفته) مطرح شود و سفته اي  که مبلغ آن بيشتر از بيست ميليون تومان است بايد در دادگاه محل اقامت  خوانده (صادر کننده) شود.


دادگاه صالح براي مطالبه سفته


 ظهر نويس در سفته چه مسئوليتي دارد؟


ظهرنويس و ضامن داراي مسئوليت متفاوتي از  يکديگر هستند. اين اشخاص دو شخص مستقل و جدا از هم هستند. ظهرنويس شخصي است  که سفته در وجه او صادر شده و يا به او انتقال يافته و او با ظهرنويسي آن  را به ديگري منتقل کرده است. ظهرنويس همراه با صادرکننده سفته و ساير  ظهرنويسان در مقابل دارنده سفته مسؤوليت تضامني دارد اما ضامن (شخص ثالثي  است غير از صادرکننده و دارنده) که پرداخت وجه سفته را ضمانت کرده است. در  واقع ضامن مسؤوليت تضامني با صادرکننده و ظهرنويسان ندارد بلکه فقط با کسي  که از او ضمانت کرده مسؤوليت تضامني دارد. بنابراين اين فرض که يک نفر هم  ظهرنويس باشد و هم ضامن، قانوناً امکان پذير نيست.


همچنين بخوانيد:


چند پرسش  مهم در ارائه سفته به شرکت ها 


هر آنچه درباره کاربردهاي سفته بايد بدانيم 


مطالبه سفته و مهلت قانوني واخواست آن 


سفته هاي جديد وارد بازار شد 


امضاء پشت سفته به معني ضمانت است يا انتقال ؟ 


در جهت حفظ شئون و حقوق اجتماعي  زن و کودک بي‌ سرپرست و از بين بردن آثار فقر از جامعه، ن و کودکان بي‌  سرپرستي که تحت پوشش قوانين حمايتي ديگري‌ نيستند از حمايت هاي مقرر در  قانون تأمين ن و کودکان بي سرپرست بهره‌ مند خواهند شد. 


ن سرپرست خانوار


 


امروزه در کنار معضلات اجتماعي و  جهاني، قشر جديدي از خانواده‌ ها شکل گرفته که تحت سرپرستي ني است که به  آن‌ ها «ن سرپرست خانوار» مي‎گويند. به گزارش مجله دلتا اين ن به‌ دليل مسئوليت اداره خود، فرزندان و گاه پدر و مادر و ساير  اعضاي خانواده در وضعيت دشواري به سر مي‌برند. نهادهاي حمايتي اجتماعي، از  قبيل کميته امداد و بهزيستي و نهادهاي حمايتي ديگر همچون تأمين اجتماعي  درصدد تأمين نيازهاي اين ن و فرزندان آن‌ ها هستند. بيکاري يکي از  بزرگترين معضلات اين افراد است و زمينه شکل‌ گيري بسياري از صدمات و آسيب‌  هاي اجتماعي را فراهم مي‌کند.


زن سرپرست خانوار کيست؟


ن سرپرست خانوار شرايط و خصوصياتي دارند که در زير توضيح داده شده است؛


 1. همسر زن فوت کرده و او ديگر ازدواج نکرده است.


2.از همسر خود طلاق گرفته و در حال حاضر سرپرستي ندارد.


3.مدتي است به علت اختلاف با همسرش جدا از او زندگي مي‌کند ولي طلاق نگرفته است.


زن سرپرست خانوار


4.زني که همسرش در زندان به سر مي‌برد.


5.شوهر وي از کار افتاده است.


6.هرگز ازدواج نکرده است و به تنهايي زندگي مي‌کند.


7.گاهي ني که همسران آن ها براي پيدا  کردن کار مدتي طولاني به مناطق ديگر مهاجرت مي‌کنند نيز جزء ن سرپرست  خانوار محسوب مى‌شوند.


حمايت هاي قانون تأمين ن و کودکان بي سرپرست


در جهت حفظ شئون و حقوق اجتماعي زن و کودک  بي‌ سرپرست و از بين بردن آثار فقر از جامعه، ن و کودکان بي‌ سرپرستي که  تحت پوشش قوانين حمايتي ديگري‌ نيستند از حمايت هاي مقرر در قانون تأمين  ن و کودکان بي سرپرست بهره‌ مند خواهند شد. در زير به اين موارد اشاره  شده است.


1 – حمايت هاي مالي شامل تهيه وسايل و امکانات خودکفايي يا مقرري نقدي و غير نقدي به صورت نوبتي يا مستمر.


2 – حمايت هاي فرهنگي، اجتماعي شامل ارائه  خدماتي نظير خدمات آموزشي و تحصيلي، تربيتي، کاريابي، آموزش حرفه و فن جهت  ايجاد ‌اشتغال، خدمات مشاوره‌ اي و مددکاري جهت رفع مسائل و مشکلات زندگي  مشمولان و به وجود آوردن زمينه ازدواج و تشکيل خانواده.


3 – نگهداري روزانه يا شبانه‌ روزي کودکان و  ن سالمند بي‌ سرپرست در واحدهاي بهزيستي يا واگذاري سرپرستي و نگهداري  اين گونه کودکان و‌ ن به افراد واجد شرايط.


‌لازم به ذکر است که کليه مشمولان واجد  شرايط که از سلامتي جسمي و رواني برخوردارند به تشخيص مددکاران ذيربط، براي  شرکت در دوره ‌هاي آموزش‌ حرفه ‌اي و کاريابي معرفي مي‌شوند.


کودکان بد سرپرست


در چه مواردي مقرري ن سرپرست خانوار قطع مي‌شود؟


‌بر اساس قانون تامين ن و کودکان بي سرپرست، در صورت وجود شرايطي مقرري مشمولان قطع خواهد شد. اين موارد عبارتند از :


1 – در صورت ازدواج، رجوع يا تحت تکفل قرار گرفتن.


2 – يافتن تمکن مالي.


3 – خودداري از شرکت در دوره‌ هاي آموزشي (‌تحصيلي) و آموزش بدون عذر موجه.


4 – خودداري و امتناع از قبول شغل مناسب پيشنهادي.


در صورت محکوميت کيفري که منجر به بازداشت و زندان شود، مقرري مربوط در مدت محکوميت قطع خواهد شد.


همچنين بخوانيد:


پارکينگ مزاحم را بهتر بشناسيد! 


مطالبه سفته و مهلت قانوني واخواست آن 


تمکين در قانون ايران به چه معنااست؟ 


110 سکه مهريه ، علت قانوني آن 


سند مالکيت تک برگ ؛ مزايا و محاسن 


در نقل و انتقال خودرو  مانند  ساير معاملات، فروشنده و خريدار بايد قرارداد داشته باشند که در آن طرف هاي  قرارداد، مشخصات کامل خودرو و زمان تنظيم سند به طور کامل و دقيق مشخص  شود. در اين قرارداد بايد کليه نکاتي که منافع هر دو نفر ايجاب مي‌کند و  نيز هر آنچه که ممکن است عدم درج آن در آينده باعث بروز اختلاف شود ذکر  گردد.


فک پلاک خودرو


 


فک پلاک خودرو يکي از مراحلي است که در انتقال خودرو انجام مي‌شود. و قوانين و ضوابط مخصوص به خود را دارد. به گزارش مجله دلتا يکي از مهم ترين و رايج ترين معاملاتي که بين مردم انجام مي‎شود نقل و  انتقال خودرو است. بنابراين لازم است که افراد جامعه از نکات حقوقي و  قوانين و مقررات مربوط به اين گونه معاملات آگاه باشند تا دچار مشکلات و  دردسر نشوند. در ادامه با ما همراه باشيد.


در خريد و فروش خودرو چه مراحلي طي مي‌شود؟


در خريد و فروش انواع خودرو و تنظيم سند آن، مراحل زير به ترتيب بايد اعمال شود:


1.قرارداد (مبايعه نامه)؛


در نقل و انتقال خودرو  مانند ساير  معاملات، فروشنده و خريدار بايد قرارداد داشته باشند که در آن طرف هاي  قرارداد، مشخصات کامل خودرو و زمان تنظيم سند به طور کامل و دقيق مشخص شود.  در اين قرارداد بايد کليه نکاتي که منافع هر دو نفر ايجاب مي‌کند و نيز هر  آنچه که ممکن است عدم درج آن در آينده باعث بروز اختلاف شود ذکر گردد.  برخي از اين موارد عبارتند از :



  • مشخصاتي از قبيل مدل، رنگ، وسايل موجود خودرو، تک سوخت يا دو گانه سوز بودن آن و …

  • تعهدات طرف هاي قرارداد مانند قيمت تمام شده و نحوه و مراحل پرداخت آن از سوي خريدار

  • زمان تحويل خودرو ( به همراه بيمه شخص ثالث و کارت سوخت و ابزار آن و …) از سوي فروشنده به خريدار

  • توافق بر زمان و نحوه تعويض پلاک خودرو

  • زمان حضور در دفتر خانه

  • تکليف فروشنده به پرداخت کليه بدهي‌ هاي خودرو اعم از عوارض سالانه  شهرداري (مخصوص سواري و وانت دوکابين) و ماليات (مخصوص کليه وانت‌ ها و  سواري‌ هاي کار)


فک پلاک


2.تعويض پلاک خودرو؛


پس از تنظيم قرارداد، فروشنده و خريدار  براي رسمي کردن معامله به مراکز تعويض پلاک مراجعه کرده و در آنجا ضمن  ارائه مدارک و مستندات، اقدام به فک پلاک قبلي خودرو و نصب پلاک جديد براي  خريدار کنند. مدارک لازم براي اين کار عبارتند از:



  • مدارک شناسائي فروشنده و خريدار

  • برگ سبز خودرو

  • بنچاق به نام فروشنده ( بنچاق قطعي منقول) و برگ کمپاني

  • معاينه فني

  • مدارک مربوط به احراز آدرس و محل ست خريدار (نظير سند منزل يا اجاره  نامه با کد رهگيري و قبوض برق و تلفن به نام خريدار يا بستگان درجه اول وي  البته در رويه موجود مراکز فک پلاک ، اگر خريدار براي اولين بار اقدام به  اخذ پلاک مي‌کند نيازي به موارد مذکور در احراز محل ست وي نيست).


لازم به ذکر است، در مواردي که فروشنده يا  خريدار يا هر دو، نتوانند و يا تمايل نداشته باشند براي فک پلاک حضور  يابند، مي‌توانند به دفتر خانه مراجعه و براي اين امر درخواست تنظيم وکالت  کنند.


وکالت فک پلاک خودرو به چند روش امکانپذير است؟


تقاضاي تنظيم وکالت براي فک پلاک خودرو که در دفترخانه صورت مي‌گيرد در دو حالت امکان پذير است؛


1.تنظيم وکالت کاري و فک پلاک؛


در اين حالت فروشنده به خريدار وکالت  مي‌دهد که به عنوان نماينده و وکيل وي (و بدون نياز به حضور فروشنده) به  مراکز تعويض پلاک مراجعه و مراحل قانوني را انجام داده و پس از فک پلاک  خودرو، مجددا به همراه فروشنده جهت تنظيم سند قطعي خودرو به دفترخانه  مراجعه مي‌کنند. در اين روش فروشنده براي امضاي سند قطعي مجددا بايد در  دفتر خانه حضور يابد.


2.تنظيم وکالت فروش خودرو؛


با امضاي فروشنده، ديگر نيازي به حضور وي  در مراکز فک پلاک و دفتر خانه نيست و کليه مراحل توسط خريدار ( که از طرف  او وکالت دارد) انجام مي‌شود. البته با تنظيم وکالت، عرفاً، فروشنده که جهت  حضور در مراکز تعويض پلاک عذري دارد، هزينه وکالت را بايد پرداخت کند.


برگ سبز خودرو


تنظيم سند قطعي در دفاتر اسناد رسمي


مطابق قانون، پس از فک پلاک خودرو،  فروشنده و خريدار بايد به دفاتر اسناد رسمي مراجعه و سند قطعي خودرو را  تنظيم و امضا کنند. زيرا برگ سبز خودرو به هيچ عنوان سند مالکيت خودرو  محسوب نمي‌شود.


مدارکي که جهت تنظيم سند قطعي مورد نياز است عبارت است از :



  • برگ سبز جديد (شناسنامه خودرو)

  • تائيديه نقل و انتقال خودرو (صادره در مراکز تعويض پلاک)

  • بنچاق قبلي و يا برگ کمپاني (به نام فروشنده)

  • اصل مدارک شناسايي فروشنده و خريدار

  • بيمه نامه شخص ثالث و کارت سوخت

  • برگ مفاصا حساب پرداختي عوارض سالانه شهرداري (تا پايان سال قبل، براي سواري‌ ها و وانت‌ هاي دوکابين)


همچنين بخوانيد:


وجه التزام در قراردادها 


خريد و فروش املاک قولنامه اي 


حق تعيين مسکن با مرد است يا زن؟ 


با وجود پارکينگ مزاحم در ساختمان چه بايد کرد؟ 


معامله قولنامه اي چه ويژگي هايي دارد؟ 


حد و تعزير مجازات هايي هستند که در قانون براي برخي جرائم در نظر گرفته شده است.


حد


 


حد و تعزير از جمله مجازات هايي  هستند که در قانون براي برخي از جرائم تعيين شده است. گاهي مردم با برخي از  موضوعات و مباحث حقوقي مواجه مي‌شوند که لغات و اصطلاحاتي تخصصي و بعضا  پيچيده که خاص مباحث حقوقي است در آن ها به کار برده شده است. معاني بعضي  از اين اصطلاحات به حدي غريب است که حتي معناي لغوي آن نيز براي شنونده  مشخص نيست، چه برسد به درک مفهوم و موضوع آن. دانستن اين اصطلاحات و درک  تفاوت بين آن‌ ها، مي‌تواند باعث ارتقاي سطح معلومات و دانش حقوقي ما شود.  لذا در مجله دلتا سعي داريم به بررسي دو  اصطلاح حقوقي حد و تعزير و تفاوت آن ها  بپردازيم. و همچنين بررسي اين که  در چه جرايمي دادگاه حکم به مجازات حد و تعزير خواهد داد.


مجازات


تعزير چيست؟


طبق ماده 18 قانون مجازات اسلامي که مقرر مي‌دارد: «تعزير مجازاتي است که مشمول عنوان حد، قصاص يا ديه نيست  و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعي يا نقض مقررات حکومتي تعيين و  اعمال مي‎شود. نوع، مقدار، کيفيت اجراء و مقررات مربوط به تخفيف، تعليق،  سقوط و ساير احکام تعزير به موجب قانون تعيين مي شود.» بنابراين تعذير  مجازاتي است که  نوع و مقدار آن در شرع (دين اسلام) تعيين نشده و به نظر  قاضي واگذار شده است که با توجه به نوع جرم ارتکابي و ميزان تحمل مجرم‌  تعيين مي‌شود. مجازات هايي تعزيري حبس و شلاق هستند. دادگاه در صدور حکم  تعزيري، با رعايت مقررات قانوني، موارد زير را مورد توجه قرار مي‌دهد:


الف- انگيزه مرتکب و وضعيت ذهني و رواني وي حين ارتکاب جرم


ب- شيوه ارتکاب جرم و نتايج زيانبار آن


پ- اقدامات مرتکب پس از ارتکاب جرم


ت- سوابق و وضعيت فردي، خانوادگي و اجتماعي مرتکب و تاثير تعزير بر وي


حد چيست؟


بر طبق قانون، حد مجازاتي است که موجب، نوع، ميزان و کيفيت اجراي آن در شرع مقدس(دين اسلام)، تعيين شده است.


مجازات حبس


تفاوت حد و تعزير


حد و تعزير مجازات هايي هستند که در قانون  براي برخي جرايم در نظر گرفته شده است. در زير به تفاوت اين مجازات ها با  يکديگر اشاره شده است.


1. مقدار تعزير به نظر حاکم شرع بستگى  دارد و به اقتضاى زمان و مکان، نوع گناه و مرتکب شونده آن، تفاوت مي‌کند،  ولى همواره از بالاترين حد شرعى که صد ضربه شلاق تعيين در قانون شده کمتر  است.


قانونگذار ميزان مجازات حد را از متن صريح  قرآن اقتباس کرده و ميزان آن مطابق حدودي است که در قرآن ذکر شده است. به  طور مثال مجازات شرب خمر (مصرف مشروبات الکلي)، که مجازات‌ آن هشتاد ضربه  شلاق است و در هنگام رسيدگي به ارتکاب اين جرم قاضي نمي‌تواند در راي خود  ميزان آن را از هشتاد ضربه کمتر يا زيادتر کند و اين موضوع ربطي به نوع جرم  ارتکابي ندارد. در واقع ميزان شرب خمر، چه کم باشد و چه زياد شامل اين حد  مي‌شود. اين در حالي است که ميزان مجازات تعزيري را مجلس تصويب کرده و  ميزان حداقل و حداکثر اغلب مجازات‌ هاي تعزيري در قانون معين شده است. که  قاضي دادگاه مي‌تواند بين حداقل و حداکثر را بيان و تعيين کند البته بايستي  مجازات متناسب با جرم ارتکابي باشد.


2.نحوه اجراي مجازات حد با تعزيري متفاوت  است. به عنوان مثال اگر کسي که شلاق که يک مجازات حدي است را مي‌زند به  قسمتي از بدن مجرم برخورد کند(مثلا هنگام شلاق زدن، چشم مجرم هم صدمه  ببيند)، در اين مورد مامور اجراي حکم (شلاق زننده) مسئول نيست، ولي در  اجراي حکم شلاق در مجازات تعزيري در هنگام تازيانه زدن اگر شلاق به جاي  ديگري از بدن مجرم اصابت کرد و او صدمه ديد، شخصي که تازيانه مي‌زند مسئول  است و  ممکن است مم به پرداخت ديه به مجرم شود.


همچنين بخوانيد:


تقسيط ديه امکان پذير است؟ 


انواع مجازات در قانون جديد 


پلاک ثبتي و پلاک تفکيکي را بشناسيد 


چه زماني مرد مي تواند از تحصيل زن جلوگيري کند؟ 


فک پلاک خودرو ؛ چه شرايطي دارد؟ 


طلاق به هر دليلي هم که‌ رخ دهد آثار زيان بار آن خانواده و جامعه را تحت تاثير قرار مي‌دهد.


درخواست طلاق


 


طلاق يکي از بزرگترين معضلاتي است  که خانواده و اجتماع با آن درگير است و به دلايل مختلفي اتفاق مي‌افتد.  گاهي زن و شوهر به دليل نداشتن شناخت مناسب نسبت به يکديگر پيش از ازدواج،  با مشکل رو به رو مي‌شوند و تصميم به جدايي مي‌گيرند. و گاهي به دليل‌ نداشتن تفاهم و ناتواني در گفتگو با يکديگر است. يا در برخي مواقع دخالت هايي که از طرف  خانواده موجب طلاق مي‎شود. شايد بتوان علت اين دخالت را به وابستگي فرد به  خانواده اش دانست. در هرحال طلاق به هر دليلي هم که‌ رخ دهد آثار زيان بار  آن خانواده و جامعه را تحت تاثير قرار مي‌دهد. در مجله دلتا به روش هاي درخواست طلاق و قوانين و مقررات حاکم بر فرآيند آن پرداخته شده است.


درخواست طلاق از چه روش هايي امکان پذير است؟


• سريع ترين شکل وقوع طلاق زماني است که  زن و شوهر به جدايي و طلاق از يکديگر توافق داشته و ديگر تمايل به ادامه  زندگي مشترک نداشته باشند. به اين نوع جدايي در اصطلاح طلاق توافقي گفته  مي‌شود.
• نوع ديگر طلاق به خواست و اراده مرد است.
• در شرايطي که زن درخواست طلاق کند و طلاق از طرف زن باشد. اين نوع طلاق فقط در شرايط عسر و حرج (سختي و مشقت) زن است و يا يکي از شروط ضمن عقد وجود داشته باشد و زن در دادگاه آن را اثبات کند.


طلاق از طرف مرد


طلاق توافقي


در اين نوع از طلاق، مرد و زن پس از اينکه  در خصوص جدايي از يکديگر به تفاهم رسيدند و ادامه زندگي مشترک را به نفع  خود تشخيص ندادند، مي‌توانند در خصوص مهريه و نفقه و اجرت‌ المثل و حضانت فرزند به توافق برسند و براي طلاق توافقي اقدام کنند.


درخواست طلاق از طرف زن


زن در شرايطي که يکي از موارد زير را داشته باشد مي‌تواند درخواست طلاق و طبق قانون کليه حق و حقوق قانوني خود را دريافت کند.
• شروط 12 گانه ضمن عقد ازدواج از مواردي است که قانون به زن حق تقاضاي طلاق داده است.
• در حالتي که زن به صورت شرط ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر وکالت بلاعزل براي طلاق گرفته باشد.


طلاق از طرف مرد


مرد حق طلاق دارد و مي‌تواند در هر زماني  براي طلاق همسرش اقدام کند ولي اين به آن معنا نيست که حق و حقوق زن ضايع  شود بلکه مرد زماني مي‌تواند زن را طلاق دهد که تکليف حق و حقوق وي را مشخص  و پرداخت کند که اين حق و حقوق عبارتند از: مهريه، نفقه، اجرات المثل و همچنين شرط تنصيف دارايي.  شايان ذکر است زماني که طلاق از طرف مرد صورت گرفته است اگر درخواست طلاق  مربوط به بد رفتاري و عدم تمکين زن نباشد در اين صورت مرد نصف اموالي را که  بعد از عقد ازدواج به دست آورده بايد طبق دستور دادگاه به زن پرداخت کند.


طلاق از طرف زن


شروط 12 گانه ضمن عقد ازدواج چيست؟


زن در صورت وجود يکي از شرايط 12 گانه در عقد نامه که به طور مفصل قيد و اثبات آن براي دادگاه  مشخص شده است مي‎تواند درخواست طلاق کند. اين موارد عبارتند از :
1- چنانچه شوهر به مدت 6 ماه نفقه زن را پرداخت نکند.
2- مرد داراي سوء رفتار باشد و زن بتواند آن را اثبات کند.
3- مرد بيماري خطرناکي داشته باشد که قابل درمان نباشد.
4- شوهر ديوانه باشد.
5- به کاري اشتغال دارد که مغاير و مخالف با آبروي زن باشد.
6- مرد به مجازات 5 سال حبس و يا بيشتر محکوم شده باشد.
7- شوهر به مواد مخدر يا مشروبات الکلي اعتياد داشته باشد. طوري که به زندگي خانوادگي آسيب وارد کند.
8- مرد غيبت و ترک منزل کند و به مدت شش ماه پشت سر هم نباشد.
9- شوهر به هر جرم و مجازات هاي تعزيري و حد محکوم شود.
10- مرد پس از گذشت پنج سال همچنان بچه دار نشود.
11- مرد مفقود الاثر شود و پس از شش ماه از مراجعه زن به دادگاه پيدا نشود.
12- مرد بدون اجازه همسر خود ازدواج مجدد کند.


همچنين بخوانيد:


اعسار مهريه و تعديل مهريه چه فرقي دارند ؟ 


چگونه زن در نصف دارايي شوهر شريک مي‎شود؟ 


با درخواست طلاق مرد در دوران عقد، تکليف مهريه چيست؟ 


طلاق همسر به دليل عسر و حرج! 


تکليف يارانه بعد از طلاق چه مي‎شود؟ 


انتقال اموال به جاي مانده امري  لازم و واجب است. يعني وقتي شخصي فوت مي‌کند چه به صورت حقيقي يا يا به طور  فرضي انتقال ترکه (دارايي) صورت مي‎گيرد. 


تحرير ترکه


 


تحرير ترکه به معناي تعيين مقدار  ترکه (دارايي) و بدهي هاي متوفي است. زماني که شخص فوت مي‌کند، از وي ماترک  مثبت (دارائي) و منفي (بدهي و ديون) باقي مي­‎ماند، که ورثه يا نماينده  قانوني وي، مالک آن­ ها به حساب مي‌آيد. به گزارش مجله دلتا در انحصار وراثت به موجب قانون، درخواست تحرير ترکه از وارثان يا نماينده قانوني متوفي يا وصي براي اداره اموال پذيرفته مي­‎شود.


تحرير ترکه چيست؟


تحرير ترکه فهرست کردن کليه اموال و ديون متوفي در حضور وراث، نمايندگان قانوني آن ها، وصي و طلبکاران و ساير اشخاص ذينفع  است. طبق قانون، دادگاه صالح (دادگاه آخرين محل اقامت متوفي ) براي اين  امر مدت يک تا سه ماه از تاريخ نشر آگهي در يکي از رومه هاي  کثيرالانتشار اعلام مي‎کند که ورثه يا نمايندگان قانوني آن ها، طلبکاران و  بدهکاران متوفي و اشخاص ديگري که ذينفع در ارث هستند در ساعت و روز معين در  دادگاه براي تحرير ترکه حاضر شوند. شايان ذکر است که فقط وراث، نمايندگان  قانوني آنان و وصي مجاز به دادخواست تحرير ترکه هستند و طلبکاران، موصي­ له  (شخص ذينفع در وصيت ) و ساير اشخاص مجاز به اين اقدام نيستند و صرفا  مي‌توانند براي جلوگيري از اتلاف يا انتقال غير قانوني قبل از تحرير،  دادخواست مهر و موم ترکه را ارائه کنند. در مدت تحرير ترکه هر نوع تصرف يا  انتقال ارث ممنوع است مگر اينکه احتمال آسيب و اتلاف ترکه وجود داشته باشد.


کارشناسي ترکه


قانون ارث و انتقال ترکه به وارثان


انتقال اموال به جاي مانده امري لازم و  واجب است. يعني وقتي شخصي فوت مي‌کند چه به صورت حقيقي يا يا به طور فرضي  (فوت فرضي عموما در خصوص غائب مفقودالاثر اتفاق مي‌افتد) انتقال ترکه صورت  مي‎گيرد. بر اساس قانون، در مواردي که وارثان از پذيرفتن ارث امتناع و يا  بعضي از ورثه، ترکه را قبول کرده و بعضي رد کنند، وارثي که ترکه را قبول  کرده اند اقدامات لازم براي اداره­ ترکه و اداء بدهي و حقوق و وصول مطالبات  و غيره را انجام مي­‌دهد و وارثي که ترکه را رد کرده است حق هيچ­ گونه  اعتراضي به عمليات ندارد. ولي اگر پس از تصفيه ترکه چيزي از آن بماند سهم­  الارث وارثي که ترکه را رد کرده است به او داده خواهد شد.


کارشناسي تحرير ترکه


در مواردي که دادخواست تحرير ترکه ارائه  مي‎شود، دادگاه، کارشناسي را به منظور صورت برداري از کليه اموال و ديون  متوفي مأمور مي­‎کند. کارشناس ابتدا از کليه اموال متوفي فهرست تهيه  مي‌کند. همچنين به اين فهرست، طلب ها و بدهي هاي متوفي که به موجب آراي  قطعي دادگاه و اسناد رسمي يا دفاتر و برگ ­هاي مربوط به متوفي يا اقرار  بدهکاران و ورثه مشخص شده است اضافه مي­‎شود.


ترکه


پس از تحقق اين امر، صورت مجلسي به صورت زير تهيه و نوشته مي­‎شود:



  1. نام و سمت متصدي تحرير ترکه

  2. نام و مشخصات کساني که احضار شده ­ و کساني که حضور يافته اند.

  3. محلي که تحرير ترکه در آن­جا صورت مي­‎گيرد.

  4. اظهارات اشخاص راجع به بدهي يا دارايي و ترکه متوفي

  5. نام و مشخصات کسي که اسناد و اموال به او داده مي­‎شود.


طبق قانون شوراهاي حل اختلاف، تحرير ترکه ظرف 20 روز از تاريخ ابلاغ قابل تجديدنظر خواهي است. دادگاه عمومي حقوقي  يا کيفري 2 در آخرين محل اقامت متوفي، مرجع صالح براي تجديدنظر در آراي  قاضي شوراي حل اختلاف است. در اين مورد قانون امور حسبي مقرر مي‎کند،«  هرگاه در موقع تحرير ترکه اختلافاتي بين ورثه راجع به اداره ترکه به وجود  آيد، دادگاه سعي مي‌کند که اختلاف آن­ ها را به طريق مسالمت ­آميز برطرف  کند و گرنه به درخواست يکي از ورثه، کسي را از ورثه يا غير آن­ ها براي حفظ  ترکه به طور موقت معين مي­‎کند.»


همچنين بخوانيد:


نکات مهم راجع به انحصار وراثت 


ميزان ارث بردن زن و مرد از يکديگر 


فرزند خوانده بعد از فوت شخص ارث مي برد يا نه؟ 


انحصار وراثت ؛ بايد ها و نبايد ها 


جنين هم ارث مي برد ؛ شک نکنيد! 


در چند سال اخير مساله پيش‌ فروش  آپارتمان به صورت جدي رونق پيدا کرده، اما هميشه مشکلات و اختلافاتي ميان  فروشنده، خريدار و شرکت پيمانکار وجود داشته است که باعث شده پرونده‌ هاي  زيادي در دادگاه ها شکل بگيرد. براي جلوگيري از اين اختلافات و مشکلات  قانون پيش‌‌ فروش آپارتمان تصويب شده است.


قانون پيش فروش آپارتمان


 


پيش‌ فروش آپارتمان يکي از موضوعات  حقوقي مهم در معاملات به حساب مي‌آيد. افراد بايد در خريد و فروش دقت  بسياري داشته باشند به ويژه در خصوص پيش خريد و پيش فروش آپارتماني که هنوز  به طور کامل ساخته نشده است. در مجله دلتا به بررسي جامع در خصوص قانون پيش‌ فروش آپارتمان پرداخته ايم. در ادامه با ما همراه باشيد.


قانون پيش فروش آپارتمان


در چند سال اخير مساله پيش‌ فروش آپارتمان  به صورت جدي رونق پيدا کرده، اما هميشه مشکلات و اختلافاتي ميان فروشنده،  خريدار و شرکت پيمانکار وجود داشته است که باعث شده پرونده‌ هاي زيادي در  دادگاه ها تشکيل شود. براي جلوگيري از اين اختلافات و مشکلات قانون پيش‌‌ فروش آپارتمان تصويب شده است. يکي از مهمترين مواردي که باعث مشکلات و اختلاف بين طرف  هاي معامله مي‌شود عدم وجود ملک مورد نظر در زمان عقد قرارداد است، زيرا  هنگام عقد معامله بايد مورد خريد و فروش به صورت فيزيکي آماده و موجود باشد  ولي هنگام پيش‌ فروش آپارتمان، ملک مورد نظر هنوز آماده نشده است.


اولين و مهمترين اقدام قانوني اين است که فروشنده بعد از دريافت پروانه‌ ساختمان از شهرداري و تنظيم شناسنامه‌ فني مستقل براي هر واحد آپارتمان که مشخصات و  جزئيات کامل آن درج شده است، اقدام به درج آگهي و تبليغات مي‌کند. اگر  ‌فروشنده و سرمايه‌گذاران بدون تنظيم سند در دفاتر رسمي يا دريافت مجوز انتشار آگهي اقدامي انجام دهند، از 91 روز  تا يک سال حبس يا دو تا چهار برابر وجوه دريافتي جريمه خواهند شد.


پيش خريد آپارتمان


نکات مهمي که بايد خريدار بداند


1.مشخصات مالک؛


مانند هر قراردادي بايد مشخصات طرف هاي  معامله ذکر شود. بررسي مدارک پيش‌ فروشنده از اهميت ويژه‌ اي برخوردار است.  زيرا ممکن است فروشنده خود نيز ملک را پيش‌ خريد کرده باشد.


2.مشخصات و جزئيات آپارتمان


از آنجا که در پيش‌ فروش آپارتمان، مورد  معامله هنوز به صورت کامل وجود خارجي ندارد، بايد مشخصات و جزئيات کامل ملک  به طور کامل ذکر شود. اين مشخصات عبارتند از :



  • موقعيت مکاني

  • تعداد طبقات و واحدها

  • شماره طبقه و واحد

  • متراژ واحد و تعداد اتاق‌ها

  • نوع کاربري

  • پارکينگ و انباري

  • سيستم سرمايش و گرمايش

  • نماي ظاهري و بيروني ساختمان

  • مصالح به کار رفته

  • مشخصات و جزئيات دکوراسيون داخلي مانند کابينت

  • زمان تحويل


3.نحوه تسويه‌ حساب آپارتمان


در پيش‌ فروش آپارتمان، معمولا مبلغ  آپارتمان به صورت مرحله به مرحله و اقساطي پرداخت مي‎شود. زيرا تاريخ تحويل  بر اساس شرايط موجود و اعلام سازندگان و سرمايه ‌گذاران به صورت زماني در  آينده تعيين و به همين دليل بايد دقيقا مشخص شود که چه مبالغي به صورت نقد  يا چک، در چه تاريخ ‌هايي و در کدام مرحله از کار پرداخت خواهد شد. طبق  قانون، هنگام عقد قرارداد در دفاتر اسناد رسمي، بايد حداقل 10 درصد قيمت کل  پرداخت شود. بقيه مبلغ که قرار است به صورت اقساط از سوي ‌خريدار به  ‌فروشنده پرداخت شود بايد در تاريخ ‌هاي مشخص براساس ميزان پيشرفت کار  باشد. اگر پيشرفت کار مطابق با توافق و قرارداد نباشد، خريدار مي‌تواند  ديرتر از زمان مقرر اقساط خود را پرداخت کند. شايان ذکر است، اگر ‌خريدار  در زمان مقرر اقساط خود را نپردازد و ظرف يک ماه نيز آن را جبران نکند،  قرارداد مي‌تواند از سوي مالک فسخ شود.


خريد و فروش آپارتمان


4.زمان تحويل آپارتمان


سازندگان و سرمايه‌ گذاران آپارتمان‌ قطعا  زماني را براي پايان ساخت پروژه در نظر مي‌گيرند که بايد هنگام تنظيم  قرارداد در دفتر اسناد رسمي آن را درج کنند. زيرا طبق آن، تاريخ انتقال  قطعي سند نيز مشخص مي‎شود. اگر فروشنده نتواند آپارتمان مورد نظر را در  موعد مقرر تحويل پيش‌ خريدار دهد، بايد به خريدار خسارت بپردازد يا در  نهايت رضايت او را جلب کند.


5.متراژ آپارتمان


از موضوعات مهمي که غالبا باعث اختلاف بين  خريدار و فروشنده مي‌شود مساله متراژ و مساحت آپارتمان است. معمولا متراژ   نهايي به دلايل مختلف با آنچه در مرحله‌ اول پيش‌ فروش آپارتمان اعلام  مي‌شود، تفاوت دارد. بنابراين طبق قانون پيش فروش آپارتمان اگر ميزان  اختلاف مساحت، تا 5 متر باشد اشکالي ندارد و هيچ کدام از طرف هاي معامله  نمي‌توانند اعتراضي داشته باشند. اما در مواردي که اختلاف بيش از 5 متر  باشد، پيش‌ خريدار مي‌تواند درخواست فسخ معامله را بدهد يا اينکه براي  پرداخت مبلغ بيشتر توافق کنند. در نهايت پيش‌ فروشنده بايد خسارات وارده به  پيش‌ خريدار را جبران کرده يا با او توافق و رضايتش را جلب کند.


همچنين بخوانيد:


پارکينگ مزاحم را بهتر بشناسيد! 


آپارتمان نشينان به حقوق همسايگان احترام بگذارند 


ملک در رهن بانک را چطور معامله کنيم؟ 


انواع سند مالکيت و نکاتي درباره سند ملکي مشاع 


چه نوع خيانتي باعث طلاق مي شود؟ 


عوارض خروج از کشور در سال 97  طبق نظر دولت، سه برابر شد و به مبلغ 220 هزار تومان براي نخستين سفر خارجي  در سال افزايش يافت. اين مبلغ براي سفرهاي دوم و سوم به ميزان 50 و 100  درصد افزايش مي‎يابد و به رقم 330 و 440 هزار تومان مي‌رسد. پس از آن تا  پايان سال هر سفر ديگري انجام شود مسافر بايد همچنان مبلغ 440 هزار تومان  را پرداخت کند.


عوارض خروج از کشور


 


دولت طبق قانون از هر مسافري که با  گذرنامه جمهوري اسلامي ايران از کشور خارج مي‌شود، عوارض خروج دريافت  مي‌کند اما برخي شهروندان از اين قانون معاف شده‌اند. قانون عوارض خروج در  سال 1364 در مجلس شوراي اسلامي مصوب شد. آن زمان جمعيتي که از پرداخت اين  عوارض معاف بودند، دامنه گسترده‌ تري داشت اما به تدريج گروه‌ هايي از اين  دايره خارج شدند و طيف معاف‌ شده‌ ها نيز کوچک‌ تر شد. در مجله دلتا به بررسي اين موضوع پرداخته شده است که چه افرادي بر طبق قانون از پرداخت  ماليات عوارض خروج معاف شده‌ اند، پس در ادامه با ما همراه باشيد.


عوارض خروج


افرادي که از پرداخت عوارض معاف شده اند


طبق قانون کساني که از پرداخت ماليات عوارض خروج معاف شده‌اند، شامل افراد و گروه‌ هايي مي‌شوند که در ادامه اشاره شده است:


1. خدمه وسايل نقليه عمومي سفر هاي زميني، دريايي و خطوط پروازي که در حين مأموريت يا انجام وظايف شغلي بايد از مرز گذر کنند.


2. دانشجويان شاغل به تحصيل در خارج از  کشور که مجوز تحصيل مرتبط داشته باشند. (با توجه به اين‌ که بيشتر اين  دانشجويان در بين تحصيل بارها به کشور باز مي‌گردند قوانين موجود متذکر شده  است که فاصله خروج دوم بايد بيش از 3 ماه باشد در غير اين صورت مشمول  معافيت نخواهند بود.)


3. بيماراني که با مجوز شوراي پزشکي براي درمان به خارج از کشور اعزام مي‌شوند.


4. جانبازان انقلاب اسلامي که براي معالجه به کشورهاي ديگر اعزام مي‌شوند.


5. ايراني‌ هاي مقيم خارج از کشور که داراي گذرنامه شغلي از وزارت کار و امور اجتماعي هستند.


6. دارندگان گذرنامه سياسي و خدمت.


7. نمايندگان مجلس از سال 1397 زائران  اربعين حسيني را که به صورت «زميني» در تاريخ مشخص شده‌ به خروج از کشور  اقدام مي‎کنند نيز از پرداخت عوارض معاف کره‌اند.


ماليات و عوارض خروج از کشور


عوارض خروج از کشور در سفر زيارتي چگونه است؟


شايان ذکر است که مرزنشينان و ايرانيان  مقيم سواحل و جزاير خليج فارس طبق قانون مصوب سال 1364 مجلس مي‌توانستند  بدون پرداخت عوارض خروج با پروانه گذر به خارج از کشور رفت و آمد کنند اما  در لايحه بودجه سال 1397 اين قانون اصلاح شد.


بر اساس مصوبه مجلس، عوارض خروج از کشور  براي زائران عتبات و مرزنشينان براي يک بار در طول سال بر اساس قانون بودجه  سال 96 اخذ مي‌شود. در متن اين قانون در تعريف مرزنشيني آمده است: «افراد  مرزنشين به کساني اتلاق مي‌شود که ساکن در روستا ها و شهرهاي مرزي هستند،  بررسي و تأييد اين موضوع با فرمانداران شهرستان‌ هاي مرزي است. »


هزينه عوارض خروج از کشور براي سفر زيارتي زميني در سال 96، 12,500 تومان و براي سفر زيارتي هوايي  37,500 تومان بود. همچنين عوارض خروج از کشور در سال 96 براي سفرهاي هوايي  75 هزار تومان و براي سفرهاي زميني و دريايي 25 هزار تومان بود.


اين عوارض در سال 97 طبق نظر دولت، سه  برابر شد و به مبلغ 220 هزار تومان براي نخستين سفر خارجي در سال افزايش  يافت. اين مبلغ براي سفرهاي دوم و سوم به ميزان 50 و 100 درصد افزايش  مي‌يابد و به رقم 330 و 440 هزار تومان مي‌رسد. پس از آن تا پايان سال هر  سفر ديگري انجام شود مسافر بايد همچنان مبلغ 440 هزار تومان را پرداخت کند.


اين افرايش پلکاني در لايحه عوارض خروج از  کشور سال 98 فقط شامل سفرهاي هوايي خارج از کشور و سفر هوايي به حج و  عتبات مي‌شود و شامل سفرهاي «زميني زيارتي» نشده است. هم اکنون کودکان  خردسال نيز از پرداخت عوارض معاف نبوده و و آن ها نيز مشمول پرداخت  عوارض  مي‎شوند. اين در حالي است که در مصوبه سال 1364 اطفال تا سن هفت‌ سالگي  تمام از پرداخت عوارض معاف شده بودند.


همچنين بخوانيد:


معاملات وکالتي ؛ نکات مهمي که بايد بدانيم 


عابر پياده مقصر در حادثه هم ديه مي‎گيرد! (ويدئو) 


مزاحمت در شبکه‎ هاي اجتماعي و مجازات آن 


چرا نبايد وکالتي معامله کنيم؟ 


حق داوري چيست و کدام دعاوي به داوري ارجاع مي شود؟ 


در مواردي که انسداد حساب جاري  به تقاضاي مشتري باشد، بايد وي بقيه چک هاي مصرف نشده را به شعبه مسترد  کند. در غير اين صورت شعبه بانک نمي‌تواند صرفا به درخواست مشتري مبني بر  به سرقت رفتن دسته چک و يا مفقود شدن آن، حساب جاري مشتري را مسدود کند.


مسدود کردن حساب بانکي


 


مسدود کردن حساب بانکي و يا به عبارتي بازداشت وجوه فقط در صورت رعايت قوانين و مقررات امکان پذير است. به گزارش مجله دلتا مسدود کردن حساب‌ هاي اشخاص صرفاً با دستور مراجع قضايي صورت مي گيرد.


شرايط مسدود کردن حساب بانکي


در مواردي که مسدود کردن حساب به دستور  مرجع قضائي صورت گرفته باشد، دستور رفع مسدودي نيز بايد از سوي مرجع قضايي  مسدود کننده حساب به بانک فرستاده شود. بانک ها نيز موظف هستند احکام صادره  از دادگاه را در اين خصوص اجرا کنند. گاهي افراد داراي حساب مشترک با  يکديگر هستند. شايان ذکر است که حساب مشترک نيز قوانين حساب انفرادي را  دارد و در واقع در صورت انسداد، کل حساب مسدود مي‌شود. البته سهم شريکي که  نام او در دستور انسداد ذکر نشده، بر طبق قانون محفوظ مي‌ماند و پرداخت به  وي بلامانع است.


انسداد حساب بانکي


چه اشخاص و مراجعي صلاحيت مسدود کردن دارند؟


طبق قانون، افراد و مراجعي که اختيار مسدود کردن يا کسب اطلاع از حساب جاري مشتريان را دارند در زير به ترتيب ذکر شده است :


1. دستور مراجع قضايي؛


از جمله اقدامات تاميني که براي حفظ حقوق  خواهان يا شاکي در مراجع قضايي اعم از دادسرا، دادگاه هاي بدوي و تجديد نظر  امکان آن وجود دارد صدور دستور مسدود کردن حساب بانکي افراد به ميزان مورد دعوا است. طبق قانون گاهي مراجع قضايي مکلف و يا مختار هستند که حکم به انسداد حساب بانکي بدهند.


الف) در دعاوي حقوقي:



  • مبلغ چک، سفته و برات با درخواست دارنده و در صورت وجود شرايط مقرر  قانوني قاضي را مکلف مي‎کند که قبل از رسيدگي به موضوع، حساب صادر کننده را  به ميزان مورد مطالبه مسدود کند.

  • در خصوص مطالبات عادي در صورت پرداخت خسارات احتمالي خوانده که از سوي  دادگاه تعيين مي‎شود امکان مسدود کردن حساب به ميزان مطالبه شده براي  خواهان وجود دارد.

  • در مواردي که متهم يا خوانده موظف به پرداخت وجه به خواهان است و وجه  را نمي‎پردازد، امکان توقيف مبلغ مذکور از حساب محکوم به نفع شاکي يا  خواهان وجود دارد.


ب) در دعاوي کيفري:


دادسرا مي‎تواند مبلغ شکايت شده را در  حساب محکوم توقيف کند. اين موضوع به ويژه در دادسراي جرايم رايانه‎اي زماني  که نقل و انتقالات اينترنتي مشکوکي رخ داده باشد و شاکي خصوصي موضوع را  پيگيري کند متداول است.


رفع مسدودي از حساب بانکي


الف) در دعاوي حقوي:



  • در صورتي که حساب متهم قبل از صدور راي قطعي مسدود شده است. وي  مي‎تواند با ارائه سريع دفاعيات موثر و قانع کردن قاضي براي رفع مسدودي  اقدام کند.

  • در صورتي که راي قطعي صادر شده و حساب متهم به دليل پرداخت مبلغ مذکور  مسدود شده است بايد در اسرع وقت براي پرداخت اقدامات لازم را به عمل آورد.


ب) در دعاوي کيفري:


در شکايات کيفري در صورت مسدودي حساب پس  از تحقيق از بانک مربوطه در مورد مرجع صادر کننده دستور مسدودي حساب، متهم  فورا بايد در دادسرا و شعبه مسدود کننده حاضر تا مانع از مسدودي حساب شود.


حساب بانکي


2. دستور مستقيم بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران ؛


در دو مورد شعبه بانک مجاز به مسدود کردن حساب نيست. که درزير اشاره شده است:


1. حساب مشتري فعال نبوده است.


2.داراي سابقه صدور چک بلامحل است.


در چنين ‌مواردي شعبه، حساب مشتري را راکد  و يا حسب مورد درگير تلقي مي‌کند. يکي از مواردي که بعضا اتفاق مي‌افتد،  مسدود شدن حساب به دليل چک بلامحل است که باعث محروميت از خدمات بانکي براي صادرکنندگان چک برگشتي به مدت 7 سال از آخرين چک صادر شده برگشتي خواهد بود.


3. درخواست مشتري


در مواردي که انسداد حساب جاري به تقاضاي  مشتري باشد، بايد وي بقيه چک هاي مصرف نشده را به شعبه مسترد کند. در غير  اين صورت شعبه بانک نمي‌تواند صرفا به درخواست مشتري مبني بر به سرقت رفتن  دسته چک و يا مفقود شدن آن، حساب جاري مشتري را مسدود کند.


همچنين بخوانيد:


چه کسي مسئول صدور چک بلا محل شرکت ها است ؟ 


طبق قانون حمايت از خانواده، در  مواردي که عقد ازدواج دائم ثبت نشود، جرم و مجازات آن، جزاي نقدي درجه پنج و  حبس تعزيري درجه هفت است. بنابراين اگر مردي ازدواج را در مراجع صلاحيت  دار ثبت نکند مرتکب جرم شده است.


دادخواست طلاق


 


طلاق به دليل ازدواج مجدد شوهر يکي  از معضلاتي است که دامن گير بسياري از خانواده ها شده است. ازدواج مجدد مرد  به دليل اجازه اي که قانون به او داده است صورت مي‎گيرد اما به آن معني  نيست که حقوق قانوني زن تضييع شود. چنانچه مردي اقدام به ازدواج مجدد کند  حتي اگر با اجازه دادگاه يا درصورت نشوز (عدم تمکين) زن باشد باز هم حق  طلاق براي وي محفوظ است. در مجله دلتا شرايط دادخواست طلاق به دليل ازدواج مجدد شوهر بررسي شده است.


دادخواست طلاق در صورت ازدواج مجدد شوهر


طبق ماده 16 قانون حمايت خانواده، مصوب 1353، مرد نمي‌تواند با داشتن زن، همسر دوم اختيار کند مگر با شروط زير:


دادخواست طلاق



  1. رضايت همسر اول

  2. عدم توان همسر اول به ايفاي وظايف شوئي

  3. عدم تمکين زن از شوهر

  4. ابتلاء زن به جنون با امراض صعب‌العلاج

  5. محکوميت زن وفق بند 8 ماده 8

  6. ابتلاء زن به هرگونه اعتياد مضر

  7. ترک زندگي خانوادگي از طرف زن

  8. غايب يا مفقودالاثر شدن زن


بنابراين اگر مرد به دلايل ياد شده از  دادگاه براي ازدواج اجازه بگيرد، زن اول مي‎تواند به استناد بند 12 عقد  نامه تقاضاي طلاق کند. در اجراي اين شرايط لازم نيست زن حقوق مالي خويش از  جمله مهريه و نفقه و… را بذل کند (ببخشد). بايد در نظر داشت چنانچه مردي با داشتن همسر،  مبادرت به ازدواج مجدد کند، عمل خلاف قانون و شرع انجام نداده است.


طلاق به دليل ازدواج موقت همسر


از آنجا که منظور از لفظ ‌ازدواج، جاري  کردن صيغه عقد ازدواج بين زن و مرد است و نيز روابط شوئي برقرار مي‎شود  بنابراين فرق نمي‌کند که اين رابطه دائم باشد يا موقت و نمي‎توان حق زن به  تحقق درخواست طلاق را فقط محدود به ازدواج مجدد شوهر به‌ طور دائم کرد. اين  امر خلاف موازين حقوقي و انصاف قضائي بوده و رويه قضائي موجود نيز هم  اکنون بر همين نظر استوار است.


ازدواج مجدد و درخواست طلاق


مجازات ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر اول


نکته حائز اهميت اين است که ازدواج مجدد  شوهر، بدون اجازه دادگاه و همسر اول و همچنين عدم ثبت واقعه ازدواج موقت،  جرم نيست. حتي اگر مردي بدون اجازه همسر اول و دادگاه به هر شکلي ، ازدواج  دوم خود را ثبت کند، جرم عدم ثبت واقعه ازدواج را مرتکب نشده است.


زن اول با اثبات ازدواج مجدد شوهر بدون  اجازه وي، مي‎تواند به استناد شروط 12 گانه ضمن عقد، از دادگاه تقاضاي طلاق  کردن و نيز مي‎تواند مهريه و کليه حقوق خود را نيز از همسر مطالبه کند .شايان ذکر است که در مواردي  که شوهر شرايط 12 گانه مندرج در عقد نامه را امضا نکرده باشد، زن مي‎تواند  به دليل عسر و حرج (سختي  و مشقت)، به استناد بند 10 ماده 8 قانون حمايت از خانواده مصوب سال 1353 ،  از دادگاه تقاضاي طلاق کند. نکته مهم که بايد به آن توجه داشت اين است که  طبق قانون حمايت از خانواده، در مواردي که عقد ازدواج دائم ثبت نشود، جرم و  مجازات آن، جزاي نقدي درجه پنج و حبس تعزيري درجه هفت است. بنابراين اگر  مردي ازدواج را در مراجع صلاحيت دار ثبت نکند مرتکب جرم شده است.


همچنين بخوانيد:


اعسار مهريه و تعديل مهريه چه فرقي دارند ؟ 


دانستني هاي حقوقي ؛ مختصر و مفيد+(ويدئو) 


طلاق توافقي طبق قانون جديد 


مشکلات مردان براي ازدواج مجدد 


تکليف يارانه بعد از طلاق چه مي‎شود؟ 


طبق آئين‌ نامه اجرايي مدارس  مدير مدرسه موظف است ممنوعيت تنبيه بدني را به اطلاع کليه همکاران خود  برساند و نيز بيان ‌کند که در صورت تخلف معلمان از اين مقررات گزارش آن به  اداره آموزش و پرورش ارائه خواهد شد. و در صورت سرپيچي از اين تکليف،  متناسب با اعمال و رفتار فرد متخلف حکم صادر مي‌شود.


تنبيه بدني


 


تنبيه بدني دانش آموزان از جمله جرائمي است که قانون در خصوص آن براي فرد متخلف مجازات در نظر گرفته است. به گزارش مجله دلتا در آئين نامه اجرايي مدارس، تأکيد بر تدبير و راهنمايي ‌هاي تربيتي شده و  مرقوم مي‌دارد در صورتي که اين اعمال مؤثر واقع نشد با رعايت تناسب، تنبيه  اعمال مي‌شود. پس بايد اين موضوع در نظر گرفته شود که بهترين روش براي  متنبه کردن دانش آموزان روش‌ هاي تربيتي است.


انواع تنبيه بدني و مجازات آن


تنبيه بدني در قوانين و مقررات به دو شکل مجاز و غير مجاز قابل بررسي شده است:


تنبيه بدني دانش آموز


1. تنبيه مجاز


طبق آئين‌ نامه اجرايي مدارس، هنگام ثبت  نام، بايد برخي از موارد وظايف دانش‌ آموزان در فرم ثبت نام ذکر شود. اگر  دانش‌ آموزان نسبت به وظايف خود کوتاهي کنند، تخلف کرده‌اند، بعد از اينکه  چاره جويي‌ ها و راهنمايي‌ هاي تربيتي مفيد و موثر واقع نشد با رعايت تناسب  به يکي از روش‌ هاي زير مورد تنبيه قرار مي‌گيرند:
1. تذکر شفاهي به طور خصوصي
2. تذکر و اخطار شفاهي دانش آموزان کلاس مربوط
3. تغيير کلاس، با اطلاع ولي دانش آموز
4. اخطار کتبي و اطلاع به ولي دانش آموز
5. اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلي ولي دانش آموز، حداکثر براي مدت سه روز
6. انتقال به مدرسه‌ اي ديگر
شايان ذکر است که تنبيهات بند 1 و 2 بر عهده معلم و مربي است و بند 3 بر  عهده مدير و بند 4 و 5 پس از موافقت شوراي مدرسه با مدير است. ولي در مورد  بند 6 علاوه بر تأييد شوراي مدرسه، موافقت اداره آموزش و پرورش لازم و  ضروري است. و در آخر اگر دانش‌ آموزي از منطقه‌ اي به منطقه‌ اي ديگر منتقل  و تشخيص داده شد که موجب انحراف و گمراهي دانش آموزان ديگر مي‌شود با  تأييد شوراي مدرسه و موافقت اداره آموزش و پرورش در نوبت اول از حضور در  مدارس منطقه و براي نوبت دوم تا مدتي که اداره کل آموزش و پرورش تعيين کند  از حضور در کليه مدارس محروم و از اولياي او خواسته مي‌شود تعليم و تربيت  فرزند خود را بيرون از مدرسه بر عهده بگيرند. شايان ذکر است سوابق تنبيه و  تخلف دانش آموز در پايان هر سال تحصيلي از بين خواهد رفت تا سابقه نامناسبي  براي دانش آموز باقي نماند. البته نتيجه اقدامات در نمره انضباط منعکس  مي‌شود.
طبق آئين نامه مذکور مدير موظف است که با همکاري معلمان، مربيان و شوراي  دانش آموزي، وظايف دانش آموزان و تنبيهات و تشويقات مقرر در اين آئين‌ نامه  را به تناسب سن و فهم دانش آموز به او آموزش دهد. بنابراين تنبيه ‌هاي  مجاز در قانون عبارت است از تذکر و اخطار شفاهي به‌ طور خصوصي، تذکر و  اخطار شفاهي در حضور دانش آموزان کلاس مربوط؛ تغيير کلاس در صورت وجود  کلاس‌هاي متعدد در يک پايه با اطلاع ولي دانش آموز، اخطار کتبي و اطلاع به  دانش آموز، اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلي ولي دانش آموز به مدت حداکثر  سه روز و بالاخره انتقال به مدرسه ديگر.


مجازات تنبيه بدني


2. تنبيه غير مجاز


تنبيهات غير مجاز عبارتند از تنبيه  بدني، اهانت و تعيين تکاليف درسي غير متعارف که به لحاظ تنبيه دانش آموز  صورت مي‎گيرد. در ماده 77 آئين نامه اجرايي مدارس در خصوص تنبيه بدني آمده  است: «اعمال هر گونه تنبيه از قبيل اهانت، تنبيه بدني و تعيين تکاليف درسي  به منظور تنبيه ممنوع است.» طبق آئين‌ نامه مذکور مدير مدرسه موظف است  ممنوعيت تنبيه بدني را به اطلاع همکاران خود برساند و نيز بيان ‌کند که در  صورت تخلف معلمان از اين تکليف گزارش آن به اداره آموزش و پرورش ارائه  خواهد شد. و در صورت سرپيچي از اين تکليف، متناسب با اعمال و رفتار فرد  متخلف حکم صادر مي‌شود.
علاوه بر مجازات ياد شده، طبق قانون مجازات اسلامي اهانت و هتک حيثيت و… افراد، مجازات کيفري نيز خواهد داشت. منظور از توهين به کار بردن الفاظي است که موجب تخفيف و تحقير طرف مقابل مي‌شود. و در  صورتي که تنبيه بدني موجب کبودي و شکستگي و هر گونه صدمه به دانش آموز شود،  بايد به وي ديه تعلق بگيرد.


همچنين بخوانيد:


شنود يا استراق سمع از نظر قانون چه مجازاتي دارد؟ 


فک رهن املاک به چه معنااست؟ 


وکيل معاضدتي هيچ حق الوکاله اي نمي گيرد 


تغيير سن در شناسنامه ؛ دليل افزايش تقاضا چيست؟ 


رشوه ؛ چه بدهي چه بگيري مجرمي 


مهمترين موضوعي که بايد در هر  مرحله از تحقيقات مقدماتي مورد توجه قرار گيرد احترام به آزادي افراد است.  در شرايطي که ثابت نشده است که متهم واقعا مجرم است يا خير، قرار بازداشت  موقت مي‌تواند باعث تضعيف حقوق قانوني افراد شود. به همين دليل براي  جلوگيري از سوء استفاده از اين قرار و تضعيف حقوق فرد در صورت صدور حکم  بازداشت موقت، متهم مي‌تواند به اين حکم اعتراض کند.


قرار بازداشت موقت


 


قرار بازداشت موقت براي دسترسي داشتن به متهم صورت مي‌گيرد، که در اين بازداشت آزادي وي به طور موقت سلب مي‌شود. به گزارش مجله دلتا در بازداشت موقت متهم به دليل جرمي که احتمالا انجام داده حداقل تا يک ماه  زنداني مي‌شود و با هيچ سند و ضمانتي نمي‌شود او را آزاد کرد و تا چند ماه  هم قابل تمديد است.


قرار بازداشت موقت و انواع آن


در مواردي که دلايل و مدارک مبني بر اتهام  به متهم وجود داشته باشد، قرار بازداشت موقت توسط قضات دادگاه صادر خواهد  شد. در زير به انواع قرارهاي بازداشت اشاره شده است:


قرار بازداشت متهم


1. بازداشت موقت اختياري


در برخي از جرائم قاضي مختار به صدور قرار بازداشت موقت است. و در واقع مکلف به صدور اين قرار براي متهم نيست و با  اختياراتي که طبق قانون به وي واگذار شده و با توجه به شرايط و قرائن تصميم  مقتضي را اتخاذ مي‎کند. اين جرائم در ذيل اشاره شده است.
• جرم‌ هايي که مجازات آن ها اعدام و قطع عضو باشد.
• جرم‌ هاي عمدي که مجازات آن ها سه سال حبس و يا بيشتر از سه سال باشد.
• در مواردي که آزاد بودن متهم موجب از بين رفتن آثار و دلايل جرم مي‌شود  يا موجب تباني با متهمان ديگر يا شهود شده و يا سبب شود که شهود از ترس  متهم حاضر به شهادت نباشند همچنين در مواردي که احتمال فرار يا مخفي شدن متهم باشد و نتوان از آن جلوگيري کرد.
• در قتل عمد با تقاضاي اولياء دم براي تهيه و اقامه دليل و مدرک حداکثر به مدت 6 روز بازداشت مي‎شود.
• در جرائم منافي عفت مثل در صورتي که جنبه عمومي داشته باشد و در  مواردي که قاضي تشخيص دهد آزادي متهم باعث فساد مي‌شود، مي‌توان قرار  بازداشت موقت صادر کرد.


2. بازداشت موقت اجباري


اما يک سري از جرائم وجود دارند که حتما بايد قرار بازداشت موقت صادر شود. و در واقع قاضي در خصوص اين گونه جرم ها مکلف به صدورقرار خواهد بود.
• در قتل عمد، آدم ربايي، اسيد پاشي، محاربه، فساد في الارض
• در جرائمي که مجازات قانوني آن اعدام يا حبس ابد باشد.
• در مواردي که حداقل يک بار سابقه محکوميت قطعي يا دو يا بيشتر از دو  مرتبه سابقه محکوميت غير قطعي به علت ارتکاب هر يک از جرائم سرقت، ي، اختلاس، ارتشاء، خيانت در امانت، جعل و استفاده از سند مجهول داشته باشد، و نيز در کليه جرائمي که به موجب قانون خاص قرار بازداشت موقت تعيين شده باشد.


بازداشت متهم


قرار بازداشت را چه کسي صادر مي‌کند؟


ممکن است توسط بازپرس يا داديار صادر شود.  اين قرار به متهم ابلاغ مي‎شود و متهم ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ حق  اعتراض دارد. در هر حال پرونده بايد ظرف 24 ساعت براي اظهار نظر دادستان  نسبت به اين قرار براي وي ارسال شود. در صورتي که دادستان با قرار بازداشت  موقت مخالفت کند بايد از نظر دادستان پيروي کرد و متهم آزاد مي‎شود و مقام  صادر کننده بايد قرار ديگري براي متهم در نظر بگيرد. در برخي موارد دادستان  مي تواند از بازپرس بخواهد که قرار بازداشت متهم را صادر کند.


اعتراض به قرار بازداشت موقت امکان پذير است؟


مهمترين موضوعي که بايد در هر مرحله از  تحقيقات مقدماتي مورد توجه قرار گيرد احترام به آزادي افراد است. در شرايطي  که ثابت نشده است که متهم واقعا مجرم است يا خير، قرار بازداشت موقت  مي‌تواند باعث تضعيف حقوق قانوني افراد شود. به همين دليل براي جلوگيري از  سوء استفاده از اين قرار و تضعيف حقوق فرد در صورت صدور حکم بازداشت موقت  متهم مي‌تواند به اين حکم اعتراض کند. مرجع اعتراض به قرار باز داشت موقت، دادگاه است و متهم از زمان ابلاغ اين قرار تا ده  روز مي‌تواند اعتراض خود را در دادگاه عمومي و انقلاب محل صدور قرار مطرح  کند


همچنين بخوانيد:


شنود يا استراق سمع از نظر قانون چه مجازاتي دارد؟ 


فک رهن املاک به چه معنااست؟ 


وکيل معاضدتي هيچ حق الوکاله اي نمي گيرد 


رشوه ؛ چه بدهي چه بگيري مجرمي 


مجازات خوردن مشروب طبق قانون جديد 


خانواده  در جوامع بشري مهم ترين  و مقدس ترين نهاد است که امروزه همه اصل وفاداري زن و شوهر به يکديگر را  پذيرفته اند. اين جمله اساسي و بنيادي است که نابودي خانواده موجب نابودي  اجتماع است.


خيانت به همسر


 


مهريه از جمله حقوق مالي زن است که  مرد همواره مکلف به پرداخت آن در هر شرايطي است. اما سوالي که مطرح مي‌شود  اين است که در صورت خيانت زن به مرد شرايط پرداخت مهريه چگونه است؟ و آيا  اصلا مهريه در صورت خيانت به همسر تعلق مي‌گيرد؟ در مجله دلتا به بررسي نظر قانونگذار در خصوص اين موضوع مي‌پردازيم.


مهريه در صورت خيانت به همسر


از ديدگاه قانون زن تحت هر شرايطي حتي ارتکاب جرم نسبت به همسر، مستحق دريافت مهريه است و شوهر نمي‌تواند به دليل موضوعاتي مانند خيانت از پرداخت مهريه به وي  خودداري کند. بنابراين نتيجه مي‌گيريم که حتي در شرايط نقض وفاداري از طرف  زن همچنان حق مهر محفوظ است و به وي تعلق مي‌گيرد.


نقض وفاداري زوج


رابطه اينترنتي از قبيل ايميل، چت و … خيانت شمرده شود؟


طبق قانون مدني، هر فردي که مدعي حقي باشد  بايد آن را در دادگاه ثابت کند، و متهم هرگاه براي دفاع‌ از خود، مدعي  موضوعي باشد بايد آن موضوع را به دليل و مدرک نياز داشته باشد اثبات امر بر  عهده او است‌. در واقع شخصي که مدعي خيانت همسر به خودش است بايد آن را در  دادگاه ثابت کند. موارد اثبات دعوا عبارتند از :
• اقرار
• اسناد کتبي
• شهادت
• امارات‌
• قسم‌
روش هاي اثبات امر کيفري در قانون مجازات اسلامي نيز عبارتند از :
• اقرار
• شهادت
• سوگند
• علم قاضي


خيانت زن


بنابراين ايميل، پيامک يا چت را مي‌توان  در زمره اسناد و مدارک در نظر گرفت. البته بايد به اين موضوع توجه داشت که  امکان دخالت در اين اسناد از طريق هک و … بسيار زياد است. به اين دليل  اطمينان از صحت اين مدارک نسبت به ساير اسناد کتبي کمتر است. بنابراين روش  هاي ارتباطي چون ايميل، چت، پيامک فقط مي‌توانند جزء موارد علم قاضي به  حساب آيند، که در کنار ساير شرايط براي قاضي محرز مي‌شود. بنابراين صرف  وجود چنين رابطه اي جرم به حساب نمي‌آيد و فقط در صورت بروز اين رابطه در  قالب هاي جرايم عمومي قابل پيگيري است.


سخن آخر


خانواده در جوامع بشري مهم ترين و مقدس  ترين نهاد است. امروزه همه اصل وفاداري زن و شوهر نسبت به يکديگر را  پذيرفته اند. اين جمله اساسي و بنيادي است که نابودي خانواده موجب نابودي  اجتماع است. خداوند کريم در سوره روم مي‎فرمايد : «از نشانه هاي خداوند اين  است که براي شما همسراني آفريد که با آنان آرامش يابيد و ميان شما عشق و  مهرباني برقرار ساخت». اين نشانه عشق  محبتي است که خداوند ميان زن و مرد  قرار داده است.


همچنين بخوانيد:


آنچه بايد در باره مهريه و نفقه بدانيد 


10 نکته مهم در تنظيم وکالتنامه خارج از کشور 


چالش هاي حقوقي اسناد مالکيت معارض 


استعلام سريع از حساب دارنده چک بلامحل 


شرايط و نحوه ابطال سند رسمي ملک 


اجاره به شرط تمليک عقدي است که  در آن شرط شود مستاجر در پايان مدت اجاره در صورت عمل به شرايط مندرج در  قرارداد مالک ملک مورد نظر شود. 



 


عقد اجاره به شرط تمليک يکي از  اقسام عقد اجاره است که امروزه رواج بسياري پيدا کرده است و به يکي از  انواع تسهيلات اعطايي توسط بانک ‌ها تبديل شده‌ است. در واقع بانک‌ ها براي  گسترش امور خدماتي، کشاورزي، صنعتي و … به عنوان موجر معاملات اجاره به  شرط تمليک را انجام مي‌دهند. يعني اموالي را خريداري مي‌کنند و در قالب  اجاره به شرط تمليک در اختيار متقاضيان قرار مي‌دهند. در مجله دلتا به بررسي شرايط و ضوابط عقد اجاره به شرط تمليک در خصوص ملک پرداخته شده است.


تعريف اجاره به شرط تمليک


اجاره به شرط تمليک عقدي است که در آن شرط  شود مستاجر در پايان مدت اجاره در صورت عمل به شرايط مندرج در قرارداد  مالک ملک مورد نظر شود. يکي از انواع اجاره به شرط تمليک، ليزينگ است که براي واگذاري خودرو انجام مي‎شود. يا به طور مثال در عقد اجاره اي  بين موجر (صاحب ملک) و مستاجر توافق مي‌شود که اگر مستأجر به کليه تعهداتي  که در قرارداد ذکر شده عمل کند، در پايان مدت اجاره، مالک ملک مورد اجاره  خواهد شد. شايان ذکر است که تعهدي که براي مستاجر تعيين مي‌شود بايد مورد  قبول و توافق هر دو طرف قرار بگيرد. به طور مثال موجر مي‌تواند منزل خود را  به مستأجر اجاره دهد و شرط کند که اگر مستأجر در هر ماه مبلغ معيني را  بپردازد در پايان مدت اجاره‌، ملک به تملک وي در خواهد آمد. بنابراين اگر  مستأجر به تعهدي که براي او ايجاد شده‌ است به‌ طور کامل عمل کند، ديگر  تعهدي براي تخليه‌ ملک نخواهد داشت و موجر موظف خواهد بود که مالکيت ملک  مورد نظر را بعد از اتمام مدت زماني که تعيين شده‌ است، به مستأجر انتقال  بدهد.


مستاجر و اجاره به شرط تمليک


انواع عقد اجاره به شرط تمليک


اين عقد که در آن براي مالکيت ملک به نفع  مستاجر در خاتمه مدت اجاره شروطي وجود دارد، از نظر ماهيت و چگونگي شرط يا  شرايطي که در قرارداد اجاره ذکر مي‌شود به دو دسته تقسيم مي‌شود:


1. شرط فعل؛


به اين معنا است که صاحب ملک در عقد اجاره  شرط يا شروطي را تعيين مي‌کند که در صورت محقق شدن آن‌ ها از سوي مستاجر،  وي مي‌تواند مالک شود. البته در اين حالت مستاجر مکلف است بعد از محقق شدن  شروط مذکور پول ملک را هم بدهد.


2. شرط نتيجه؛


در اين حالت در پايان مدت اجاره و با  پرداخت اقساط و عمل به ساير شرايط مندرج در عقد، ملک به مالکيت مستاجر در  مي‌آيد. در واقع اين شرط بيشتر به نفع مستأجر است. در اين نوع از اجاره به  شرط تمليک، نيازي به اقدام جديدي از طرف موجر يا مستاجر نيست و اگر هم  رعايت تشريفات اداري مانند تنظيم سند در اين مورد لازم باشد، اين اقدامات  تاثيري در مالکيت ندارد و فقط نقل‌ و انتقال انجام شده را محکم ‌تر مي‌کند.


موجر


انقضاي قرارداد اجاره به شرط تمليک


عقد اجاره به شرط تمليک به روش هاي مختلف خاتمه پيدا مي‌کند:
1. در مواردي که مدت زمان اجاره تمام شود؛ و مستاجر به کليه شروط مورد  توافق عمل کرده و اقساط را به موقع پرداخته باشد، با توجه به اين موضوع که  قرارداد اجاره به شرط تمليک از نوع شرط فعل باشد يا شرط نتيجه، ملک مذکور  به ملکيت درمي‌آيد و عقد خاتمه مي‎يابد.
2. در مواردي ­که مدت اجاره تمام شده؛ ولي مستاجر به شروط مورد توافق عمل نکرده باشد، که در اين شرايط موجر حق دارد ملک را پس بگيرد.
3. گاهي موجر يا مستاجر در طول مدت اجاره، قرارداد را فسخ مي‌کنند. اين حالت نيز يکي از موارد انقضاي قرارداد اجاره به شرط تمليک است.


همچنين بخوانيد:


ملکي که اجاره مي‎کنيد را دقيق تر بررسي کنيد 


اجاره خانه يا اجاره بها به چه صورت مشخص مي‎شود؟ 


10 نکته کليدي و مهم در اجاره ملک 


آنچه مستاجران هنگام قرارداد اجاره بايد بدانند 


3 اختلاف دردسرساز موجر و مستاجر 


مطابق قانون مدني، زن بايد در  منزلي که شوهر تعيين مي‌کند، ست داشته باشد. البته مواردي در نظر گرفته  شده که در اين موارد زن مي‎تواند بدون کسب اجازه شوهر، منزل را ترک کند،  بدون اين که مورد اتهام عدم تمکين قرار گيرد.


ترک منزل توسط زن


 


ترک منزل توسط زن يکي از رايج ترين موارد عدم تمکين است. هرگاه زن به وظايف شويي خود عمل نکند (که در اصطلاح به چنين زني ناشزه گفته مي‎شود)، شوهر مي‎تواند به دادگاه مراجعه کند، و اام زن را به تمکين بخواهد. در چنين شرايطي زن به دليل عدم تمکين نمي‎تواند مطالبه نفقه کند. بنابراين اگر زن دليل موجهي براي عدم تمکين  داشته باشد، حق او نسبت به نفقه از بين نخواهد رفت. به طور مثال اگر زن به  علت خطري که از جانب شوهر ممکن است براي او اتفاق بيفتد، از ماندن در خانه  همسر خودداري کند، اين امتناع باعث از بين رفتن حق نفقه وي نخواهد بود. در مجله دلتا به بررسي عواقب ترک منزل توسط زن از ديدگاه حقوقي و  قانوني پرداخته شده است.


ترک منزل توسط زن از مصاديق عدم تمکين


ترک منزل توسط زن،  از شايع ترين موارد عدم تمکين است. مطابق قانون مدني، زن بايد در منزلي که  شوهر تعيين مي‌کند، ست داشته باشد. مگر اينکه در شروط ضمن عقد ، اختيار  تعيين منزل به زن در عقد نامه داده شود. شايان ذکر است که قانون مواردي را  در نظر گرفته است که در اين موارد زن مي‎تواند بدون کسب اجازه شوهر، منزل  را ترک کند، بدون اين که مورد اتهام عدم تمکين قرار گيرد.


ترک منزل


استثنائات ترک منزل


قانون براي ترک خانه توسط زن استثنائاتي  در نظر گرفته است که در اين موارد، خروج زن از منزل، عدم تمکين محسوب  نمي‎شود و موجب محروميت زن از دريافت نفقه نخواهد شد. اين موارد عبارتند از  :



  • خروج از منزل براي مداوا به تشخيص پزشک

  •  خروج از منزل براي انجام امور شرعي و واجب مانند حج

  • ست در مکان ديگر به دليل ترس از ضرر و زيان مالي، جسمي يا آبرويي


طبق قانون، اگر زن و شوهري که در يک منزل  زندگي مي‎کنند اختلاف داشته باشند طوري که زن ترس از آزار و اذيت بدني يا  مالي يا آبرو داشته باشد، قانون به زن اين اجازه را مي‎دهد که مسکن جداگانه  اختيار کند. به عنوان مثال، در مواردي که زن به دليل خطري که از جانب  شوهر، او را تهديد مي کند، مجبور است منزل را ترک کند، يا به دليل اين‎ که  مرد مبتلا به بيماري هاي مقاربتي است، و ناچار به خودداري از رابطه جنسي با  او است. در صورت اثبات آزار و اذيت، دادگاه حکم بازگشت به منزل شوهر را  نخواهد داد.


شايان ذکر است، تا زماني که زن به دليل  ترس جاني و مالي، امکان بازگشت به منزل را ندارد، مرد مکلف است نفقه را به  او پرداخت کند. بنابراين محل ست زن با توافق هر دو طرف مشخص مي‎شود و در  صورت عدم موافقت، دادگاه با جلب نظر نزديکان دو طرف منزل زن را معين خواهد  کرد. و در صورتي‌ که زن اقوام و فاميل نداشته باشد، قاضي محلي مطمئن را  براي او تعيين خواهد کرد.


عدم تمکين زن


مجازات ترک منزل توسط زن


1. زن نمي‎تواند نفقه دريافت کند.


2. شوهر مي‎تواند از دادگاه اجازه ازدواج مجدد را دريافت کند.


3. مرد، امکان طرح دادخواست طلاق خواهد داشت


در مواردي که زن بدون اجازه همسر منزل را  ترک کند، از آنجا‎‎ که ترک منزل، يکي از مصاديق عدم تمکين به شمار مي‎رود،  بنابراين، شوهر مي‎تواند به دادگاه مراجعه کرده و اام زن را به تمکين  بخواهد. در شرايطي که دادگاه ادعاي عدم تمکين را درست تشخيص دهد و حکم قطعي  محکوميت زن صادر شود، نفقه به زن تعلق نخواهد گرفت. شايان ذکر است که مرد  مي‎تواند از اين حکم براي طرح دعاوي ديگر يعني، طلاق يا کسب اجازه ازدواج  مجدد استفاده کند. در اين شرايط اگر مرد بخواهد زنش را طلاق دهد بايد مهريه او را بپردازد، اما ساير حقوق مانند نفقه، نصف اموال مرد و … به زن تعلق نمي‎گيرد.


همچنين بخوانيد:


ترک منزل توسط شوهر؛ عواقب قانوني آن 


آنچه بايد در باره مهريه و نفقه بدانيد 


تقسيط مهريه و نحوه پرداخت آن 


چه زماني مرد مي تواند از تحصيل زن جلوگيري کند؟ 


شکايت کيفري ترک نفقه در دوران عقد 


يکي از اهداف زن و شوهر از  ازدواج تشکيل خانواده و زندگي در کنار يکديگر است. تهيه مسکن از جمله  مواردي است که در مبحث نفقه مطرح شده است. طبق قانون، نفقه عبارت است از  همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن، لباس، اثاث منزل،  هزينه هاي درماني و بهداشتي و خدمتکار در صورت عادت يا به دليل بيماري که  مرد مم به تامين آن ها است. در واقع به محض وقوع عقد ازدواج زن و شوهر  داراي حقوق و تکاليف نسبت به هم مي‎شوند که تهيه مسکن متناسب شان زن و اثاث  منزل مورد نياز نيز از مواردي است که بايد از جانب شوهر تهيه شود.


طلاق به دليل عدم تهيه مسکن


 


به محض وقوع عقد ازدواج زن و شوهر  داراي حقوق و تکاليف نسبت به هم مي‎شوند که تهيه مسکن متناسب شان زن و اثاث  منزل مورد نياز از مواردي است که بايد از جانب شوهر تهيه شود. عدم تهيه  مسکن از جانب شوهر يکي از مواردي است که مي‎تواند باعث بروز اختلاف بين زن و  شوهر ‎شود. در مجله دلتا به شرايط درخواست طلاق به دليل عدم تهيه مسکن توسط همسر پرداخته شده است.


دادخواست طلاق به دليل عدم تهيه مسکن


داشتن مسکن از مسائل ضروري شروع زندگي مشترک است. يکي از اهداف زن و شوهر از ازدواج تشکيل خانواده و زندگي در کنار يکديگر است. تهيه مسکن از جمله مواردي است که در مبحث نفقه مطرح شده است. طبق قانون، نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن،  لباس، اثاث منزل، هزينه هاي درماني و بهداشتي و خدمتکار در صورت عادت يا به  دليل بيماري که مرد مم به تامين آن ها است.


طلاق


بنابراين در صورتي که مرد نتواند مسکن  مناسب را براي همسر خود تهيه کند، زن مي‎تواند با دادن دادخواست به دادگاه  تقاضاي خود را مبني بر اام خوانده (همسر) به تهيه مسکن مستقل ارائه دهد و  شوهر موظف است که منزلي در شان زن که تشخيص آن با دادگاه خانواده است تهيه  کند. فرقي نمي‎کند که مسکن خريداري يا رهن و اجاره کند. در واقع اامي  نيست که منزل حتما خريداري شود. به طور مثال مرد مي‎تواند مدارکي به دادگاه  ارائه کند که منزل مورد نظر توسط پدر وي در اختيار او براي زندگي مشترک  قرار گرفته است. همچنين شايان ذکر است در صورت تقاضاي اام به تمکين زن که  توسط شوهر تقديم دادگاه مي‎شود، شوهر بايد مقدمات تمکين مثل تهيه مسکن و  اثاث منزل را تهيه کند. در چنين شرايطي دادگاه خانواده در مرحله رسيدگي يا  اجراي حکم به وسيله مددکاري، کلانتري و غيره …. دستور بازديد از مسکن تهيه  شده توسط مرد را صادر مي‎کند. بنابراين در فرض اين که زن دادخواست تهيه  مسکن مستقل ارائه کند يا شوهر دادخواست اام به تمکين وي بدهد در هر دو فرض شوهر مکلف به تهيه مسکن متناسب با شان همسر است.


ضمانت اجراي عدم تهيه مسکن


طبق قانون مدني زن بايد در منزلي که شوهر  تعيين مي‎کند ست کند مگر اينکه اختيار تعيين منزل به زن داده شده باشد.  در اين خصوص چند نکته حائز اهميت است:


الف) اختيار تعيين مسکن با شوهر است مگر  اينکه خلاف آن در عقدنامه يا در سند ديگري بعد از عقد شرط شده باشد که به  آن شرط حق مسکن زوجه گفته مي‎شود.


ب) اگر زن بدون دليل از ست در منزل تهيه شده توسط زوج خودداري کند و به وظيفه تمکين خود حق عمل نکند ناشزه محسوب مي‎شود و مستحق نفقه نخواهد بود.


درخواست طلاق


ج) طبق ماده 1107 قانون مدني در تهيه مسکن ملاک شان زن است نه توانايي مالي زوج و تشخيص اين امر با دادگاه است.


د) نکته مهم اينکه شوهر بايد در شهر محل ست خود منزل تهيه کند.


اگر شوهر به راي دادگاه عمل نکند زن  مي‎تواند به استناد راي دادگاه و اقدام نکردن شوهر به تهيه مسکن مطالبه  نفقه کند اما نکته مهم اين است اين موضوع از موجبات عسر و حرج زن ( سختي و مشقت) و طلاق نيز هست.


مراحل اام به تهيه مسکن


براي ثبت دادخواست اام به تهيه مسکن  بايد به دفتر خدمات الکترونيک قضايي مراجعه و مدارک لازم براي دادخواست  تهيه مسکن که عبارت است از عقدنامه يا رونوشت آن، شناسنامه و کارت ملي ارائه شود. هزينه دادرسي معادل دعاوي غير مالي در دفتر مذکور  دريافت و پرونده به دادگاه خانواده ارجاع و از طريق پيامک و ابلاغ  الکترونيک زمان و شعبه رسيدگي کننده به شما ابلاغ مي‎شود. البته شايان ذکر  است که قبل از ثبت دادخواست بايد در سامانه ثنا (ابلاغ الکترونيک قضايي)  ثبت نام شود. بعد از اين مرحله دادگاه با تعيين وقت و اخطار به شوهر جلسه  رسيدگي تشکيل مي‎دهد و به پرونده رسيدگي و در نهايت تصميم نهايي را خواهد  گرفت.


همچنين بخوانيد:


تقسيط مهريه و نحوه پرداخت آن 


با درخواست طلاق مرد در دوران عقد، تکليف مهريه چيست؟ 


طلاق همسر به دليل عسر و حرج! 


ترک منزل توسط زن جرم است؟ 


طلاق به دليل بيماري رواني همسر امکان پذير است؟ 


يکي از اهداف زن و شوهر از  ازدواج تشکيل خانواده و زندگي در کنار يکديگر است. تهيه مسکن از جمله  مواردي است که در مبحث نفقه مطرح شده است. طبق قانون، نفقه عبارت است از  همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن، لباس، اثاث منزل،  هزينه هاي درماني و بهداشتي و خدمتکار در صورت عادت يا به دليل بيماري که  مرد مم به تامين آن ها است. در واقع به محض وقوع عقد ازدواج زن و شوهر  داراي حقوق و تکاليف نسبت به هم مي‎شوند که تهيه مسکن متناسب شان زن و اثاث  منزل مورد نياز نيز از مواردي است که بايد از جانب شوهر تهيه شود.


طلاق به دليل عدم تهيه مسکن


 


به محض وقوع عقد ازدواج زن و شوهر  داراي حقوق و تکاليف نسبت به هم مي‎شوند که تهيه مسکن متناسب شان زن و اثاث  منزل مورد نياز از مواردي است که بايد از جانب شوهر تهيه شود. عدم تهيه  مسکن از جانب شوهر يکي از مواردي است که مي‎تواند باعث بروز اختلاف بين زن و  شوهر ‎شود. در مجله دلتا به شرايط درخواست طلاق به دليل عدم تهيه مسکن توسط همسر پرداخته شده است.


دادخواست طلاق به دليل عدم تهيه مسکن


داشتن مسکن از مسائل ضروري شروع زندگي مشترک است. يکي از اهداف زن و شوهر از ازدواج تشکيل خانواده و زندگي در کنار يکديگر است. تهيه مسکن از جمله مواردي است که در مبحث نفقه مطرح شده است. طبق قانون، نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن،  لباس، اثاث منزل، هزينه هاي درماني و بهداشتي و خدمتکار در صورت عادت يا به  دليل بيماري که مرد مم به تامين آن ها است.


طلاق


بنابراين در صورتي که مرد نتواند مسکن  مناسب را براي همسر خود تهيه کند، زن مي‎تواند با دادن دادخواست به دادگاه  تقاضاي خود را مبني بر اام خوانده (همسر) به تهيه مسکن مستقل ارائه دهد و  شوهر موظف است که منزلي در شان زن که تشخيص آن با دادگاه خانواده است تهيه  کند. فرقي نمي‎کند که مسکن خريداري يا رهن و اجاره کند. در واقع اامي  نيست که منزل حتما خريداري شود. به طور مثال مرد مي‎تواند مدارکي به دادگاه  ارائه کند که منزل مورد نظر توسط پدر وي در اختيار او براي زندگي مشترک  قرار گرفته است. همچنين شايان ذکر است در صورت تقاضاي اام به تمکين زن که  توسط شوهر تقديم دادگاه مي‎شود، شوهر بايد مقدمات تمکين مثل تهيه مسکن و  اثاث منزل را تهيه کند. در چنين شرايطي دادگاه خانواده در مرحله رسيدگي يا  اجراي حکم به وسيله مددکاري، کلانتري و غيره …. دستور بازديد از مسکن تهيه  شده توسط مرد را صادر مي‎کند. بنابراين در فرض اين که زن دادخواست تهيه  مسکن مستقل ارائه کند يا شوهر دادخواست اام به تمکين وي بدهد در هر دو فرض شوهر مکلف به تهيه مسکن متناسب با شان همسر است.


ضمانت اجراي عدم تهيه مسکن


طبق قانون مدني زن بايد در منزلي که شوهر  تعيين مي‎کند ست کند مگر اينکه اختيار تعيين منزل به زن داده شده باشد.  در اين خصوص چند نکته حائز اهميت است:


الف) اختيار تعيين مسکن با شوهر است مگر  اينکه خلاف آن در عقدنامه يا در سند ديگري بعد از عقد شرط شده باشد که به  آن شرط حق مسکن زوجه گفته مي‎شود.


ب) اگر زن بدون دليل از ست در منزل تهيه شده توسط زوج خودداري کند و به وظيفه تمکين خود حق عمل نکند ناشزه محسوب مي‎شود و مستحق نفقه نخواهد بود.


درخواست طلاق


ج) طبق ماده 1107 قانون مدني در تهيه مسکن ملاک شان زن است نه توانايي مالي زوج و تشخيص اين امر با دادگاه است.


د) نکته مهم اينکه شوهر بايد در شهر محل ست خود منزل تهيه کند.


اگر شوهر به راي دادگاه عمل نکند زن  مي‎تواند به استناد راي دادگاه و اقدام نکردن شوهر به تهيه مسکن مطالبه  نفقه کند اما نکته مهم اين است اين موضوع از موجبات عسر و حرج زن ( سختي و مشقت) و طلاق نيز هست.


مراحل اام به تهيه مسکن


براي ثبت دادخواست اام به تهيه مسکن  بايد به دفتر خدمات الکترونيک قضايي مراجعه و مدارک لازم براي دادخواست  تهيه مسکن که عبارت است از عقدنامه يا رونوشت آن، شناسنامه و کارت ملي ارائه شود. هزينه دادرسي معادل دعاوي غير مالي در دفتر مذکور  دريافت و پرونده به دادگاه خانواده ارجاع و از طريق پيامک و ابلاغ  الکترونيک زمان و شعبه رسيدگي کننده به شما ابلاغ مي‎شود. البته شايان ذکر  است که قبل از ثبت دادخواست بايد در سامانه ثنا (ابلاغ الکترونيک قضايي)  ثبت نام شود. بعد از اين مرحله دادگاه با تعيين وقت و اخطار به شوهر جلسه  رسيدگي تشکيل مي‎دهد و به پرونده رسيدگي و در نهايت تصميم نهايي را خواهد  گرفت.


همچنين بخوانيد:


تقسيط مهريه و نحوه پرداخت آن 


با درخواست طلاق مرد در دوران عقد، تکليف مهريه چيست؟ 


طلاق همسر به دليل عسر و حرج! 


ترک منزل توسط زن جرم است؟ 


طلاق به دليل بيماري رواني همسر امکان پذير است؟ 


کليه اموال باقي مانده از متوفي  واقع در ايران و يا خارج از ايران اعم از منقول ( اموالي که قابليت جا به  جايي دارند مانند خودرو) و غير منقول و مطالبات قابل وصول و حقوق مالي، پس  از کم کردن هزينه هاي تدفين که بايد اين هزينه ها  متعارف باشد و نيز  واجبات مالي و بدهي هاي شخص فوت شده، مشمول قانون ماليات بر ارث مي‎شوند.


ماليات بر ارث


 


ماليات بر ارث يکي از انواع ماليات هاي مستقيمي است که دولت با توجه به قانون، دريافت  مي‎کند به اين صورت که  هر گاه فرد متوفي ورثه داشته باشد، وراث يا نماينده  قانوني او، بايد ابتدا به انحصار وراثت اقدام کنند تا به طور رسمي وراث  متوفي مشخص گردند. آنها همچنين مکلف اند ظرف حداکثر يک سال از تاريخ فوت،  به سازمان امور مالياتي محل ست متوفي مراجعه و در اظهارنامه اي  که به  شکل فرم هاي مخصوص و توسط سازمان امور مالياتي تهيه شده اطلاعات مربوط به  هويت، مکان متوفي، وراث حين فوت،  اموال و دارايي ها، بدهي ها، هزينه هاي  کفن و دفن و واجبات مالي و عبادي و ديون متوفي را مانند مهريه همسر وي ذکر  کنند. در مجله دلتا موارد معافيت از قانون ماليات بر ارث بررسي و به آن پرداخته شده است.


کدام اموال مشمول ماليات بر ارث مي‎شوند؟


در انحصار وراثت کليه اموال باقي مانده از  متوفي واقع در ايران و يا خارج از ايران اعم از منقول ( اموالي که قابليت  جا به جايي دارند مانند خودرو) و غير منقول و مطالبات قابل وصول و حقوق  مالي، پس از کم کردن هزينه هاي تدفين که بايد اين هزينه ها متعارف باشد و  نيز واجبات مالي و بدهي هاي شخص فوت شده، مشمول قانون ماليات بر ارث خواهند  بود. در زير اموالي که مشمول قانون ماليات بر ارث مي‎شوند ذکر شده است.


ارث




  • زمين و مغازه




در صورتي که تاريخ فوت از ابتداي سال 1395  باشد ماليات بر ارث مغازه 3 درصد قيمت توسط کارشناس اداره ماليات تعيين  شده است که در اين خصوص همچنين بايد گفت ماليات بر ارث انبار تجاري 50 درصد  ارزش مغازه در واحد متر مربع و همچنين بالکن يک سوم (1/3) از هر متر مربع  تجاري است. اجناس داخل مغازه نيز ارزيابي و 10 درصد ارزش اجناس، ماليات بر  ارث اجناس داخل مغازه مي‎شود.



  • ملک مسي


ماليات ملک مسي، هفت و نيم درصد قيمت  منطقه اي است. منظور از قيمت منطقه اي قيمتي است که توسط کارشناسان اداره  ماليات طبق قوانين و مقرات خاصي محاسبه مي‎شود و با قيمت واقعي ملک متفاوت  است وگاهي بالاتر و يا پايين تر از قيمت واقعي ملک است.


موارد معافيت ماليات بر ارث:


1. از سهم الارث هريک از وراث طبقه اول مبلغ سي ميليون 30?000?000 ريال  به عنوان معافيت کسر مي‎شود و مبلغ باقي مانده به نرخ هاي مذکور مشمول  ماليات مي‎شود. معافيت مذکور براي هريک از وراث طبقه اول که کمتر از بيست  سال سن داشته يا محجور (شخصي که ناتوان در اداره امور مربوط به خود باشد)  يا معلول و يا از کار افتاده باشد مبلغ پنجاه ميليون 50?000?000 ريال خواهد  بود.


2. وراث طبقات اول و دوم نسبت به اموال شهداي انقلاب اسلامي مشمول ماليات بر ارث موضوع اين فصل نخواهند بود.


سهم الارث


ماليات پول نقد چه ميزان است؟


منظور از پول نقد مي‎تواند سپرده و حساب  هاي بانکي متوفي باشد و يا پول هاي نقدي که متوفي در منزل شخصي خود و يا  دوستان دارد و يا نزد اشخاص ثالث به امانت گذاشته است. در زير به اين موارد  تونضيح داده شده است.


الف) سپرده بانکي متوفي


ماليات حساب هاي بانکي متوفي از سال 95 به  بعد 3 درصد محاسبه مي‎شود يعني 3 درصد کل حساب بانکي به نحوي که بايد گفت  که حساب ها و سپرده هاي بانکي از سال 95 تا کنون از هيچ معافيت مالياتي  بهره مند نشده اند و از کل سپرده، اين 3 درصد لحاظ مي‎شود .


ب) پول نقد متوفي


طبق قانون ارث در اين موارد با توجه به  اينکه امکان شناسايي چنين اموالي براي دولت عملا وجود ندارد ورثه به راحتي  مي‎توانند از معرفي چنين اموالي خودداري کرده و از اين لحاظ مالياتي پرداخت  نکنند. شايان ذکر است که اگر پول نقد در صندوق هاي امانات اعم از دولتي و  يا خصوصي باشد در اين صورت وراث بايد 10% اين مبالغ را به عنوان ماليات بر  ارث به دولت پرداخت کنند.


همچنين بخوانيد:


نکات مهم راجع به انحصار وراثت 


تحرير ترکه چيست و قوانين آن چگونه است؟ 


ميزان ارث بردن زن و مرد از يکديگر 


فرزند خوانده بعد از فوت شخص ارث مي برد يا نه؟ 


انحصار وراثت ؛ بايد ها و نبايد ها 


يکي از مواردي که ممکن است باعث  ايجاد تنش در زندگي شويي شود بيماري رواني زن يا مرد است. اين سوال ممکن  است پيش آيد که در صورت بيماري رواني زوج ها قانون چه راهکاري در نظر  گرفته است؟ آيا در چنين شرايطي به زن مهريه تعلق مي‎گيرد يا خير؟


طلاق به دليل بيماري رواني همسر


 


طلاق به دليل بيماري رواني همسر از حقوق قانوني و شرعي است که در صورت بروز اختلافات لاينحل در زندگي  شويي براي زوج هايي که تصميم بر جدايي گرفته اند در نظر گرفته شده است.  هر چند که هميشه تلاش بر پايداري خانواده و ايجاد صلح و سازش بين زن و شوهر  است اما گاهي اين تلاش ها در تصميمي که زوج ها گرفته اند نتيجه اي ندارد و  طلاق صورت مي‎گيرد. يکي از مواردي که ممکن است باعث ايجاد تنش در زندگي  شويي شود بيماري رواني زن يا مرد است. در مجله دلتا به بررسي شرايط طلاق در صورت وجود چنين بيماري پرداخته  و نيز به اين پرسش  پاسخ داده شده است که آيا به زن به دليل بيماري رواني مهريه تعلق مي‎گيرد  يا خير؟ پس در ادامه با ما همراه باشيد.


طلاق


طلاق به دليل بيماري رواني همسر


طبق قانون اگر زن در دادگاه ثابت کند که  همسر وي دچار بيماري صعب العلاج شده و يا درگير بيماري است که موجب سوء  رفتار و سوء معاشرت او شده است مي‎تواند از دادگاه درخواست طلاق کند حتي در صورتي که شوهر وي مخالف طلاق باشد. در چنين شرايطي زن به دو طريق مي‎تواند شکايت کند.



  1. بايد اثبات کند يکي از شروط دوازده گانه عقد نامه محقق شده است ( البته اين در مواردي است که مرد شروط عقدنامه را امضاء کرده باشد.)

  2. بايد به دادگاه عسر و حرج را ثابت کند. در واقع رنج و مشقتي را که در اثر بيماري مرد براي وي ايجاد شده است بتواند در دادگاه ثابت کند.


بنابراين بر اساس قانون مدني، مبتلا شدن  مرد به بيماري هاي صعب العلاج رواني يا مسري يا هر عارضه ديگري که زندگي  مشترک را با مشکل مواجه کند از موجبات عسر و حرج (سختي و مشقت) زن بوده و  دادگاهي که به درخواست طلاق رسيدگي مي‎کند حکم به طلاق صادر مي‎کند. موارد  مندرج در شروط دوازده گانه عقد نامه از مواردي است که در صدور حکم طلاق  مي‎تواند تاثير گذار باشد. در زير به اين موارد اشاره شده است:



  • سوء رفتار يا سوء معاشرت شوهر به حدي که ادامه زندگي مشترک براي زن غيرقابل تحمل باشد.

  •  ابتلا شوهر به بيماري هاي صعب العلاج به طوري که ادامه و دوام زندگي مشترک براي زن مخاطره آميز باشد.

  •  جنون شوهر در مواردي که فسخ نکاح از نظر شرعي ممکن نباشد.


درخواست طلاق


اثبات بيماري شوهر چگونه امکان پذير است؟


زن با ارائه مدارک و دلايل لازم به دادگاه نظير سوابق پزشکي، اقرار صريح يا تلويحي شوهر، شهادت شهود،  معاينه پزشکي قانوني، تحقيقات محلي و… مي‎تواند به اثبات ادعاي خود مبني  بر بيماري همسر و قانع کردن قاضي رسيدگي کننده به پرونده کمک کند. شايان  ذکر است اگر زوج بعد از عقد دچار جنون و بيماري رواني شود طبق قانون مدني  اين امر موجب فسخ نکاح خواهد شد. و همچنين اگر هر کدام از زوج ها در زمان  عقد مجنون بوده باشند، طبق قانون مدني عقد ازدواج فسخ مي‎شود. در واقع با  استناد به ماده 1121 قانون مدني، بيماري رواني هر يک از زن و شوهر، اعم از  اينکه دائمي يا دوره اي باشد، براي طرف مقابل موجب حق فسخ خواهد بود.


مهريه و نفقه در طلاق به دليل بيماري رواني همسر


در خصوص تکليف مهريه و نفقه پس از جنون شوهر قانون مقرر مي‎دارد؛ چنانچه فسخ عقد به دليل جنون، قبل از  رابطه جنسي باشد، مهريه به زن تعلق نمي‌گيرد اما اگر پس از رابطه جنسي  باشد و يکي از طرف ها بخواهد عقد را فسخ کند، تمام مهريه به زن تعلق  مي‌گيرد. در واقع از آن جا که در بيشتر موارد فسخ پيش از رابطه مذکور صورت  مي‌گيرد، بهتر است که زن به جاي فسخ، درپي طلاق باشد تا حداقل نفقه دوران  شويي و نيمي از مهريه به وي تعلق گيرد.


همچنين بخوانيد:


ترک منزل توسط شوهر؛ عواقب قانوني آن 


ترک منزل توسط زن جرم است؟ 


آنچه بايد در باره مهريه و نفقه بدانيد 


تقسيط مهريه و نحوه پرداخت آن 


طلاق به دليل عدم تهيه مسکن امکانپذير است؟ 


طرف هاي قرارداد در صورت يک روز  بي ‌توجهي به قرارداد، مم به پرداخت خسارت قرارداد خواهند شد. در معاملات  ملکي، بيشترين توجه افراد به قيمت ملک است و چندان توجهي به مبلغ خسارت  قرارداد که تعيين شده ندارند. مواردي همچون کمبود وقت، بي توجهي و عدم  آگاهي به قوانين و مقررات قرارداد ها از موارد اصلي در بروز مشکلات افراد  در پرداخت خسارت به شمار مي‌روند. خسارت قرارداد به دو روش خسارت هاي  روزانه (روز شمار) و ثابت تعيين مي‎شود.


تعيين خسارت قرارداد


 


در زمان انعقاد قرارداد هاي ملکي  مبلغي تحت عنوان خسارت قرارداد در نظر گرفته مي‌شود. هدف از اين کار اين  است که هر يک از طرف ها در مورد صحت و سلامت قرارداد اطمينان داشته باشند.  در واقع قيد خسارت قرارداد ملکي به نوعي تضمين کننده انجام تعهدات ذکر شده  در قرارداد به حساب مي‌آيد و بنابراين اگر هر يک از طرف ها به تعهدات قيد  شده در قرارداد هاي ملکي در زمان مشخص شده عمل نکنند، موظف خواهند بود تا مبلغي را به عنوان ضرر و زيان به طرف مقابل پرداخت کنند. به گزارش مجله دلتا جز در شرايط خاص که از سوي قانون تعيين مي‌شود، نمي‌توان  قرارداد معاملات را بدون پرداخت خسارت فسخ کرد.


تعيين خسارت قرارداد ملکي


طرف هاي قرارداد در صورت بي ‌توجهي به متن  قرارداد و در پي بروز خسارت احتمالي، مم به پرداخت خسارت قرارداد خواهند  شد. در معاملات ملکي، بيشترين توجه افراد به قيمت ملک است و چندان توجهي به  مبلغ خسارت قرارداد که تعيين شده ندارند. مواردي همچون کمبود وقت، بي  توجهي و عدم آگاهي به قوانين و مقررات قرارداد ها از موارد اصلي در بروز  مشکلات افراد در پرداخت خسارت به شمار مي‌روند. خسارت قرارداد به دو روش  خسارت هاي روزانه (روز شمار) و ثابت تعيين مي‎شود. و نحوه پرداخت در  خسارت‌هاي روزانه و ثابت با هم متفاوت است.


قرارداد


خسارت هاي روزانه؛


براي تعيين خسارت ‌هاي روزانه بايد 4 صفر  را از قيمت کل مبلغ معامله کسر و مبلغي که باقي مي‌ماند را به عنوان خسارت  روزانه اعلام کرد. به عنوان مثال اگر ملکي که قصد معامله آن را داريم ارزشي  500 ميليون توماني داشته باشد، براي تعيين خسارت روزانه آن بايد 4 صفر اين  قيمت را حذف کنيم. بدين ترتيب مبلغ باقي مانده 50 هزار تومان خواهد شد که  اين مبلغ همان قيمت خسارت روزانه خواهد بود.


خسارت هاي ثابت ؛


براي تعيين مبلغ اين نوع از خسارت بايد ده درصد از قيمت کل مبلغ معامله را در نظر گرفت. به عنوان مثال براي تعيين خسارت ثابت همان خانه 500 ميليون توماني، بايد 10 درصد از مبلغ کل را محاسبه  کرد. 10 درصد ارزش کل خانه، 50 ميليون تومان خواهد بود که اين مبلغ به  عنوان خسارت ثابت در نظر گرفته مي‌شود.


خسارت قرارداد


مزايا و معايب تعيين خسارت


الف) در خسارت ثابت؛ اگر طرف هاي معامله  حتي يک روز هم در انجام تعهدات خود سهل انگاري کنند، مکلف به پرداخت جريمه  اي سنگين خواهند شد. اين ويژگي را مي‌توان به عنوان اصلي ترين معايب خسارت  ثابت دانست. اما از طرف ديگر، اين مبلغ در يک روز تا چندين سال هيچ گونه  تغيير و افزايشي نخواهد داشت. يعني در صورت سرباز زدن هر يک از افراد  معامله در انجام تعهدات خود از يک روز تا چند سال هيچ فرقي در پرداخت خسارت  ثابت تعيين شده به وجود نخواهد آمد که اين ويژگي را مي‌توان از مزاياي  اصلي خسارت ثابت دانست.


ب) خسارت روز شمار (روزانه)؛ شايد بتوان  گفت مهم ترين عيب خسارت روز شمار اين باشد که ميزان خسارتي که براي اين کار  در نظر گرفته مي‌شود نسبت به مبلغ کل ناچيز باشد، بنابراين هيچ تاثير  مثبتي به منظور پايبندي به قرارداد در هر يک از طرف هاي معامله ايجاد نخواهد کرد و اامي براي انجام تعهدات آن ها به وجود نمي‎آورد. و  جنبه مثبت اين گونه تعيين خسارت اين است که در صورتي که هر يک از طرف هاي  معامله به تعهدات خود عمل نکنند، با گذشت زمان موظف به پرداخت هزينه هاي  بالاتري خواهند شد. زيرا با هر روز دير کرد در انجام تعهدات ضمن قرارداد،  مبلغ اين خسارت افزايش مي يابد. مخصوصا در مواقعي که براي خسارت روز شمار  مبلغ بالايي در نظر گرفته شده باشد.


همچنين بخوانيد:


نکات حقوقي در خريد و فروش ملک مشاع 


آنچه درباره عقد ضمان بايد بدانيم 


تفاوت اجاره نامه رسمي و عادي در چيست؟ 


ثبت و انتقال سند ملک ؛ چه مراحلي دارد؟ 


پاسخ به چند پرسش رايج حقوقي 


علم قاضي يکي از دلايل اثبات جرم  است و  زماني رخ مي‎دهد که قاضي با توجه به مستندات و مدارکي که نزد وي  مطرح مي‎شود به يقين برسد. در مواردي که رأي صادره بر اساس علم قاضي است وي  موظف است دلايل و مدارکي که در حکم و تصميم وي موثر بوده و بر طبق آن ها  رأي صادر کرده به طور صريح و واضح در حکم ذکر کند.


اثبات جرم


 


يکي از مهم ترين دلايلي که باعث  طولاني تر شدن روند رسيدگي به پرونده ها در دادگاه ها مي‎شود عدم اطلاع  افراد از قوانين و مقررات است. اين امر از يک طرف منجر به طرح شکايت هاي بي  اساس و از سوي ديگر منجر به افزايش بي رويه پرونده هاي دادگستري و  نيتي مردم از قوه قضاييه مي‎شود. به گزارش مجله دلتا طبق قانون، دلايلي براي اثبات جرم وجود دارد که افراد با توسل به آنها مي‎توانند شکايت خود را در دادگاه به اثبات برسانند.


ادله اثبات کيفري


ادله در لغت به معني دلايل است. و در قانون  مجازات اسلامي ادله اثبات جرم مشخص شده که عبارتند از اقرار، شهادت، سوگند  و علم قاضي. در ادامه به بررسي هر يک از ادله اثبات دعوا مي‎پردازيم؛


جرائم کيفري


شرايط اقرار در اثبات جرم ؛


مي‎توان گفت اقرار يکي از مهم ترين دلايل  قانوني اثبات جرم است. زيرا زماني که شخصي مرتکب جرم مي‎شود و شخصا به جرم  خود اقرار مي‎کند نوبت به ادله ديگر نمي‎رسد. زيرا اقرار وي نافذ و معتبر  است. مگر اينکه در بررسي هاي قاضي، دلايل و مدارکي بر  خلاف اقرار متهم  باشد. که در اين موارد دادگاه تحقيق و بررسي لازم را انجام مي‎دهد. و قرائن  و شوهد مخالف اقرار را در رأي ذکر مي‎کند. طبق قانون، اقرار بايد به صورت  شفاهي يا کتبي باشد و يا در شرايط خاص به صورت فعل از قبيل اشاره واقع  مي‎شود. و در هر صورت بايد روشن و بدون ابهام باشد. اقرار در صورتي نافذ  است که اقرار کننده در حين اقرار عاقل، بالغ و مختار باشد. و اقراري که تحت  اکراه، اجبار، شکنجه يا اذيت و آزار روحي يا جسمي گرفته شود، فاقد ارزش و  اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقيق مجدد به عمل آورد. براي اثبات  جنبه غير کيفري کليه جرائم، يک بار اقرار کفايت مي‎کند.


شهادت؛


به اخباري که فردي غير از طرف هاي دعوا از  وقوع جرم به مقام قضايي بيان مي‎کند، شهادت گفته مي‎شود. طبق قانون، شاهد  در زمان اداي شهادت بايد داراي شرايطي از جمله بلوغ، عقل، ايمان، عدالت،  طهارت مولد، ذينفع نبودن در موضوع، نداشتن خصموت با طرفين يا يکي از آن ها،  گدايي نکردن، ولگرد نبودن باشد. اگر شاهد اين شرايط که شرايط شهادت شرعي  گفته مي‎شود را نداشته باشد، اظهارات او شنيده مي‎شود، اما تشخيص ميزان  تاثير و ارزش اين اظهارات در علم قاضي با دادگاه است. اگر شاهد نزد مقام  قضايي حاضر نشود، قاضي عذر وي را مي‎پذيرد. و در اين خصوص قانون مقرر کرده،  چنانچه حضور شاهد در دادگاه غير ممکن باشد، گواهي به صورت مکتوب، صوتي،  تصويري به طور زنده يا ضبط شده با احراز شرايط و صحت شهادت، معتبراست.  شايان ذکر است رجوع از شهادت، قبل از اجراي مجازات موجب از بين رفتن اعتبار  شهادت مي‎شود و پس از انکار شهادت، ديگر شهادت وي تاثير گذار نيست.


ادله اثبات کيفري


سوگند در اثبات جرم ؛


عبارت است از گواه داد خداوند بر درستي  گفتار ادا کننده سوگند است. سوگند داراي شرايط قانوني است و ادا کننده  سوگند بايد عاقل، بالغ و مختار باشد. طبق قانون، در اداي سوگند بين مسلمان و  غير مسلمان در گفتن سوگند به نام خداوند متعال تفاوتي وجود ندارد. سوگند  بايد به طور صريح قصد و نيت را بيان کند و بدون هر گونه ابهام و از روي قطع  و يقين ادا شود.


علم قاضي؛


آخرين مورد در ادله اثبات براي امور کيفري،  علم قاضي است. و زماني رخ مي دهد که قاضي با توجه به مستندات و مدارکي که  نزد وي مطرح مي‎شود به يقين برسد. و در مواردي که رأي صادره بر اساس علم  قاضي است وي موظف است دلايل و مدارکي که در حکم و تصميم وي موثر بوده و بر  طبق آن ها رأي صادر کرده به طور صريح و واضح در حکم ذکر کند. مواردي از  جمله نظريه کارشناس، معاينه محل، تحقيقات محلي، اظهارات شاهدان، گزارش  ماموران و ساير مواردي که مي‎تواند موجب علم و آگاهي قاضي پرونده شود،  مستند علم قاضي گفته مي‎شود. گاهي در يک پرونده علم قاضي با دلايل قانوني  ديگر در تعارض است که بايد متذکر شد در صورتي که علم قاضي با ادله قانوني  ديگر در اختلاف و تعارض است، اگر علم محکم و قوي باقي بماند آن ادله براي  قاضي معتبر نيست و قاضي با ذکر مستندات علم خود و نيز مواردي که موجب رد  دلايل ديگر مي‎شوند، رأي صادر مي‎کند و چنانچه براي قاضي علم و آگاهي نسبت  به موضوع پرونده ايجاد نشود، ادله قانوني معتبر است و بر اساس آن ها رأي  صادر مي‎شود.


همچنين بخوانيد:


شنود يا استراق سمع از نظر قانون چه مجازاتي دارد؟ 


فک رهن املاک به چه معنااست؟ 


وکيل معاضدتي هيچ حق الوکاله اي نمي گيرد 


تغيير سن در شناسنامه ؛ دليل افزايش تقاضا چيست؟ 


مهريه فقط سکه طلا نيست! 


در صورتي که يکي از مالکان در  آپارتمان ست نداشته و ديگري بدون اجازه از پارکينگ آپارتمان متعلق به او  استفاده کند و با درخواست مالک، اتومبيل خود را از پارکينگ خارج نکند، به  عنوان مجرم و متصرف عدواني شناخته شده  و بر اساس قانون ضمن رفع تصرف و  پرداخت خسارت به مالک پارکينگ، به حبس و جزاي نقدي محکوم خواهد شد. همچنين  مالک ميتواند از استفاده کننده اجاره بگيرد.


پارکينگ آپارتمان


 


پارکينگ مجتمع هاي آپارتماني به دو  صورت اختصاصي و مشاعي است. پارکينگ اختصاصي مکاني خاص با مساحت مشخص است  که‎ در سند مالکيت به ‎عنوان پارکينگ قيد شده و جز ملک اختصاصي مالک محسوب  مي‎شود. منظور از پارکينگ مشاع در مجتمع هاي آپارتماني آن است که مالک و ساکنان ذينفع با توافق يکديگر،  يکي از مکان‎ ها را براي استفاده به عنوان پارکينگ در اختيار مي‎گيرند.  هريک از ساکنان مجتمع هاي آپارتماني مي‎توانند در محدوده اي که توافق کرده  اند، اتومبيل خود را پارک کنند و ديگران حق استفاده از اين پارکينگ را  ندارند. البته ممکن است در برخي از مجتمع ‎هاي آپارتماني بين ساکنان در  نحوه‎ استفاده از پارکينگ مشاع توافق نشود، در چنين شرايطي هر کس مي تواند  اتومبيل خود را در هر جا که بخواهد پارک کند. هر چند در اين حالت رعايت حق  تقدم و انضباط براي ساکنان دشوار مي‎شود. در مجله دلتا در خصوص قوانين و مقررات مربوط پارکينگ مجتمع هاي آپارتماني بررسي شده است.


مجتمع آپارتماني


پارک اتومبيل بدون اجازه مالک


در صورتي که يکي از مالکان در آپارتمان  ست نداشته و ديگري بدون اجازه از پارکينگ آپارتمان متعلق به او استفاده  کند و با در‎خواست مالک، اتومبيل خود را از پارکينگ خارج نکند، به عنوان  مجرم و متصرف عدواني شناخته شده  و بر اساس قانون ضمن رفع تصرف و پرداخت  خسارت به مالک پارکينگ، به حبس و جزاي نقدي محکوم خواهد شد. همچنين مالک  مي‎تواند از استفاده کننده اجاره بگيرد.


خريد پارکينگ


در برخي از مجتمع ‎هاي آپارتماني با توجه  به تعداد خودروها امکان تخصيص پارکينگ به همه‎ي واحد‎ها وجود ندارد. گاهي  مالک يک واحد ساختماني دو پارکينگ در اختيار دارد يا مالکي به دليل نداشتن  اتومبيل يا ساکن نبودن در اين مجتمع آپارتماني از پارکينگ خود استفاده  نمي‎کند که مي‎تواند پارکينگ خود را بفروشد يا اجاره دهد، در اين صورت دو  حالت پيش مي‎آيد:


حالت اول: خريد پارکينگ آپارتمان  توسط يکي  از مالکان همان ساختمان، مالک مي تواند با در دست داشتن اسناد مالکيت خود  نسبت به انتقال پارکينگ در دفاتر اسناد رسمي اقدام کند.


حالت دوم: در اين حالت مالک آپارتمان خود  در آن مجتمع ساختماني ست نداشته و قصد دارد پارکينگ خود را به فردي غير  از ساکنان آن مجتمع واگذار کند، اين امر خلاف قانون بوده و جرم محسوب مي  شود زيرا هيچ ‎يک از مالکان حق فروش جداگانه قسمتي از ملک خود را ندارد.


آپاراتمان نشيني


فروشنده تعهد خود را انجام ندهد


گاهي پيش مي‎آيد، خانه ‎اي خريداري شده و  طبق سند عادي يا همان مبايعه نامه  فروشنده متعهد به واگذاري ملک همراه با  پارکينگ و انباري به خريدار شده اما در زمان تحويل، خانه را بدون پارکينگ  واگذار مي‎کند. در چنين شرايطي مي توان عليه فروشنده اقامه‎ دعوا کرد. براي  اين کار بايد با حضور در مراجع قانوني و ارائه دادخواست فروشنده را مجبور  به انجام تعهداتي کرد که در مبايعه نامه قيد شده است، حتي اگر فروشنده فضاي  پارکينگ را در ساختمان پيش بيني نکرده باشد بايد مبلغ آن را به خريدار  بپردازد که ميزان آن را کارشناس رسمي دادگستري  با توجه به ارزش منطقه اي  ملک تعيين مي کند.


همچنين بخوانيد:


شنود يا استراق سمع از نظر قانون چه مجازاتي دارد؟ 


فک رهن املاک به چه معنااست؟ 


وکيل معاضدتي هيچ حق الوکاله اي نمي گيرد 


مجازات سقط جنين چيست؟ 


تنبيه بدني دانش آموزان چه مجازاتي دارد؟ 


زماني که مرد با درخواست طلاق از  سوي زن مخالف باشد اصطلاحا گفته مي‎شود قاضي، ولي ممتنع است. به اين معني  که قاضي پس از احراز و شناسايي موضوع و علت طلاق در جايگاه مرد قرار  مي‎گيرد و از طرف او قبول بذل (طلاق) مي‎کند. در واقع در چنين شرايطي  اختيار با قاضي رسيدگي کننده به پرونده است. معمولا قضات در مواردي که  مهريه سنگين است و زن حاضر به بخشش متعارف و معقولي نيست با توجه به کليه  شرايط موجود تصميم گيري مي‎کنند.


طلاق قضايي


 


طلاق از جمله حقوقي است که در قانون  براي هر کدام از زوج ها در نظر گرفته شده است. در واقع با توجه به قوانين و  مقررات مرد مي‎تواند با رعايت شرايط مقرر در قانون با مراجعه به دادگاه  درخواست طلاق همسر خود را به مراجع قضايي ارائه دهد. همچنين زن نيز  مي‎تواند با وجود شرايط مقرر در قانون، از دادگاه تقاضاي طلاق کند. گاهي  شرايطي خاص اتفاق مي‎افتد مثل مواردي که مرد غايب و يا منزل و خانواده را  ترک مي‎کند و يا زن در عسر و حرج (سختي و مشقت) باشد، قانون اين امکان را  به وي مي‎دهد که از دادگاه تقاضاي طلاق کند. به اين نوع طلاق اصطلاحا طلاق  قضايي گفته مي‎شود. در مجله دلتا ضوابط و مقررات مربوط به طلاق قضايي را مورد بررسي و توضيح قرار داده ايم و حکم قانوني اين گونه طلاق ها بيان شده است.


درخواست طلاق


 


انواع طلاق قضايي در قانون


طلاق قضايي بر اساس قواين و مقررات به سه مورد تقسيم شده است :



  1. امتناع شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اام وي به پرداخت نفقه؛ گاهي  شوهر از پرداخت نفقه خودداري مي‎کند ولي در برخي موارد  به دليل ناتواني و  عدم استطاعت مالي وي در عدم پرداخت مبلغ نفقه است که هر دو مورد مي‎توانند باعث صدور حکم طلاق به موجب رأي دادگاه باشند.

  2.  مفقود الاثر بودن شوهر؛ اين مورد در شرايطي اتفاق مي‎افتد که از غيبت  مرد چهار سال گذشته باشد و در واقع در اين مدت مرد مفقود الاثر باشد. طبق  قانون مدني که بيان مي‎دارد؛ هر گاه شخصي چهار سال تمام غايب مفقود الاثر  باشد زن او مي‎تواند از دادگاه تقاضاي طلاق کند

  3. در عسر و حرج و در سختي بودن زن؛ در مواردي است که دادگاه تشخيص دهد که ادامه زندگي باعث سختي و زيان براي زن خواهد بود.


در طلاق قضايي شوهر با جدايي و متارکه  موافق نيست و در واقع به يکي از دلايل فوق دادگاه او را مجبور به طلاق  مي‎کند. شايان ذکر است که اين عدم موافقت شوهر ممکن است به دليل مخالفت او و  گاهي به علت غيبت وي در زمان دادخواست طلاق از سوي زن باشد.


طلاق توافقي


 


تکليف مهريه چيست؟


زماني که مرد با درخواست طلاق از سوي زن  مخالف باشد اصطلاحا گفته مي‎شود قاضي، ولي ممتنع است. به اين معني که قاضي  پس از احراز و شناسايي موضوع و علت طلاق در جايگاه مرد قرار مي‎گيرد و از  طرف او قبول بذل (طلاق) مي‎کند. در واقع در چنين شرايطي اختيار با قاضي  رسيدگي کننده به پرونده است. معمولا قضات در مواردي که مهريه سنگين است و زن حاضر به بخشش متعارف و معقولي نيست با توجه به کليه شرايط  موجود تصميم گيري مي‎کنند. با توجه به قانون، طلاقي که با شرايط مذکور باشد  طلاق بائن است. به اين معني که در ايام عده شوهر نمي‎تواند به زن رجوع  کند. در مقابل طلاق قضايي دسته اي ديگر از طلاق ها تحت عنوان طلاق قانوني قرار دارند که شامل حق طلاق، طلاق توافقي و طلاق به درخواست زوج قرار دارند که در نوشتار بعدي تقديم خواهد شد.


همچنين بخوانيد:


ترک منزل توسط شوهر؛ عواقب قانوني آن 


ترک منزل توسط زن جرم است؟ 


طلاق به دليل بيماري رواني همسر امکان پذير است؟ 


آنچه بايد در باره مهريه و نفقه بدانيد 


طلاق به دليل ناتواني مرد در تأمين مسکن همسر 


در برخي از قراردادها، مدت  قرارداد از جمله ارکان تشکيل دهنده آن محسوب مي‎شود، مثل قراردادهايي که  موضوع آن عرضه خدمات يا انجام کار است و يا در قرارداد اجاره، که تاريخ از  جمله شرايط صحت و درستي آن است؛ به نحوي که اگر مدت اجاره معلوم نباشد،  قرارداد باطل است.


تنظيم قرارداد


 


قرارداد ها و معاملات از مهم ترين  مباحث مسائل حقوقي هستند که هر فردي در طول زندگي با آن ها مواجه مي‎شود.  بنابراين براي پيشگيري از مواجه با هر گونه مشکل لازم است که افراد جامعه  تا حدودي از دانش حقوقي اطلاع و اگاهي داشته باشند. به همين دليل در مجله دلتا تلاش شده تا به برخي از پرسش هاي حقوقي درباره تنظيم قرارداد و معاملات با  توجه به قوانين و مقررات پاسخ داده شده است. در ادامه با ما همراه باشيد.


چه زماني براي تنظيم قرارداد مناسب تر است؟


در برخي از قراردادها، مدت قرارداد از جمله  ارکان تشکيل دهنده آن محسوب مي‎شود، مثل قراردادهايي که موضوع آن عرضه  خدمات يا انجام کار است و يا در قرارداد اجاره، که تاريخ از جمله شرايط صحت  و درستي آن است؛ به نحوي که اگر مدت اجاره معلوم نباشد، قرارداد باطل است.  در اين موارد بهتر است که تاريخ هم به صورت عدد و هم به صورت حروف درج  شود، زيرا از نظر حقوقي بسيار اهميت خواهد داشت. در مواردي ممکن است تاريخ  انتقال يا تاريخ انجام کار غير از تاريخ تنظيم قرارداد باشد. بنابراين در بندي جداگانه با عنوان مدت قرارداد بايد زمان دقيق آغاز  و پايان کار تصريح شود. اگر تاريخ شروع قرارداد به دليلي از قلم بيافتد و  در قرارداد ذکر نشود تاريخ امضاي قرارداد تاريخ آغاز آن محسوب مي‎شود.


معاملات


نکاتي که بايد براي تعيين مبلغ قرارداد در نظر گرفته شود؟


مبلغ يا قيمت قرارداد که در قراردادهاي  خريد و فروش به آن ثمن معامله مي‎گويند، ارزشي است که در مقابل کالا يا  خدمات پرداخت و توصيه مي‎شود که ميزان و نحوه پرداخت قيمت مورد معامله  دقيقاً با ذکر جزئيات اقساط و مدت آن و يا اسنادي که به صورت چک حساب جاري و  يا چک مسافرتي يا وجه نقد است، توضيح داده تا از هر گونه سوء استفاده  پيشگيري شود.


محل تنظيم قرارداد و اجراي تعهدات بايد کجا باشد؟


محل تنظيم کليه قراردادها بايد معين باشد،  زيرا طبق قانون، محل تنظيم قرارداد، در تعيين دادگاهي که در رسيدگي به  اختلاف ناشي از قرارداد صلاحيت دارد، نقش مهمي خواهد داشت. محل انجام  تعهدات نيز بايد در برخي قراردادها معين شود؛ به خصوص در قراردادهايي که  موضوع آن عرضه خدمات يا تحويل کالا است.


تنظيم قراردادها و معاملات


مال منقول و غير منقول از ديدگاه حقوقي


در حوزه املاک، با اصطلاح  مال منقول و غير منقول بسيار برخورد مي‎کنيم. در ادامه اين دو واژه را شرح مي‎دهيم.


مال غير منقول؛


به مالي گفته مي‎شود که از محلي به محل  ديگر منتقل نمي‎شود که يا استقرار آن ذاتي است يا با دخالت انسان انجام  مي‎شود. به نحوي که‌ انتقال آن به خرابي يا نقص خود مال يا محل آن منجر  شود. در زير به برخي از اموال غير منقول اشاره شده است:



  • زمين ها، ساختمان ها و هرچه که در آن نصب شده و جزء بنا محسوب مي‎شود  غير منقول است و همچنين لوله ‌ها که براي جريان ‌آب يا مقاصد ديگر در زمين  يا بنا کشيده شده باشد جزء اموال غير منقول محسوب مي‎شوند.

  • آينه و پرده نقاشي و مجسمه و امثال آن ها در صورتي که در بنا يا زمين  به کار رفته باشد به طوري که انتقال آن موجب نقص يا خرابي خود آن ‌يا محل  آن بشود غير منقول است.

  • ميوه و حاصل باغ و مزرعه تا زماني که چيده يا درو نشده غير منقول است.  اگر قسمتي از آن چيده يا درو شده باشد فقط آن قسمت منقول محسوب مي‎شود.


اموال منقول؛


اشيائي که انتقال آن از محلي به محل ديگر امکان داشته باشد بدون اين که به خود شي يا محل آن خرابي وارد آيد منقول است.



  • مصالح بنائي از قبيل سنگ و آجر و غيره که براي کار بنائي تهيه شده يا  به دليل خرابي از ساختمان جدا شده باشد تا وقتي که در ساختمان به کار  نرفته، منقول محسوب مي‎شود.


همچنين بخوانيد:


آنچه درباره معاملات قولنامه ايي بايد بدانيد 


حق داوري چيست و کدام دعاوي به داوري ارجاع مي شود؟ 


آنچه درباره عقد ضمان بايد بدانيم 


مبايعه نامه ؛ شرايط فسخ آن 


تعيين خسارت قرارداد چگونه است؟ 


رابطه نامشروع از جمله روابطي است که ميان زن و مردي که عقد ازدواج بين آن ها صورت نگرفته باشد و مرتکب عمل منافي عفت مي‌شوند رخ مي‌دهد. روابط نامشروع همان طور که از نام آن مشخص است در قانون جرم تلقي مي‌شود. افراد در صورت ارتکاب به اين جرم به 99 ضربه شلاق محکوم مي‌شوند.

رابطه نامشروع

گاهي افراد خواسته يا ناخواسته درگير روابطي مي‌شوند که نه فقط آن ها را از نظر روحي و جسمي تحليل مي‌برد که از نظر اجتماع و عرف و قانون جامعه نيز امري پسنديده نيست و قانونگذار نيز براي آن کيفر در نظر گرفته است. اين روابط در اسلام و قانون کشور ما تحت عنوان رابطه نامشروع بيان شده است. فارغ از هر گونه بحث و نظري شايد براي محافظت شخص از روح و روان و جسم خود نيز لازم است که تا جاي ممکن، به خود آگاه بود و از روابطي اين چنين اجتناب کرد. اما در ادامه ابعاد حقوقي اين جرم از منظر قانونگذار و مجازاتي که در قانون براي آن مقرر شده بررسي شده است. با مجله دلتا همراه باشيد.


رابطه نامشروع چيست؟


رابطه نامشروع از جمله روابطي است که ميان زن و مردي که عقد ازدواج بين آن ها صورت نگرفته باشد و مرتکب عمل منافي عفت مي‌شوند رخ مي‌دهد. روابط نامشروع همان طور که از نام آن مشخص است در قانون جرم تلقي مي‌شود. افراد در صورت ارتکاب به اين جرم به 99 ضربه شلاق محکوم مي‌شوند و اگر عمل با اکراه باشد فقط اکراه کننده مجازات تعزيري مي‌شود. (مجازات شلاق تعزيري معمولا 75 ضربه شلاق است) جرم رابطه نامشروع ، مجازات عمومي نيز دارد به اين معنا که دادستان بدون شکايت شاکي نيز مي‌تواند به پرونده رسيدگي کند. رابطه نامشروع و از جهت نحوه ارتباط برقرار کردن و ميزان مجازات با يکديگر تفاوت دارند.


روابط نامشروع


رابطه نامشروع به اعمال منافي اخلاق و عفت که بين زن و مردي که ازدواج نکرده اند و تماس فيزيکي نيز با يکديگر ندارند، گفته مي‎‎شود. ولي جرم زماني محقق مي‌شود که زن و مردي که ازدواج نکرده اند با يکديگر تماس فيزيکي دارند. تفاوت ديگر در نحوه مجازات است. مجازات رابطه نامشروع 99 ضربه شلاق است و در حالي که مجازات در مواردي اعدام و گاهي رجم (سنگسار) و در مواردي 100 ضربه شلاق است.


مجازات جرم روابط نامشروع چيست؟


در قانون براي رابطه نامشروع 99 ضربه شلاق تعيين شده است. البته اگر يکي از طرف هاي رابطه، مکَره (اکراه داشته باشد) باشد، مجازات نمي‎شود و فقط اکراه کننده مجازات مي‌گردد. با توجه به اينکه از نظر قانون اين رابطه بدون تماس فيزيکي بين زن و مرد، رابطه نامشروع تشخيص داده مي‌شود، بنابراين مرتکب چنين جرمي به 99 ضربه شلاق محکوم مي‎شود.
شايان ذکر است در مباني اسلامي بسيار تاکيد شده است که درخصوص مسائل اخلاقي و جنسي خيلي تحقيق انجام نشود، بنابراين زماني که اين جرم شکل علني و آشکار داشته باشد و با ارتکاب اين جرم، عفت جامعه جريحه دار شود و نيز فقط زماني که کسي از وقوع اين جرم اطمينان حاصل کرده باشد حق دارد آن را مطرح کند. در اين مورد مي‌توان به آيه اي از سوره مبارکه نور اشاره کرد که بيان مي‌دارد؛ « کساني که ن عفيف را به متهم مي‌نمايند و 4 شاهد نمي‌آورند 80 ضربه تازيانه (شلاق) بزنيد و آن پس هرگز شهادتشان را نپذيريد که مردمي فاسق اند».


اعمال منافي عفت


نحوه اثبات روابط نامشروع


اين جرم را مي‌توان با اقرار، شهادت شهود و علم قاضي اثبات کرد. ولي گاهي مدارکي از قبيل پرينت مکالمات، پيامک ها و نيز تصوير، فيلم و صوت روابط بين زن و مردي که ازدواج  نکرده‌اند و نيز بيانگر رابطه عاشقانه و يا جنسي باشد، در مواردي که از طريق رسانه هاي جمعي مانند تلفن، موبايل هاي هوشمند، کامپيوترها و شبکه هاي مجازي مانند؛ تلگرام، اينستاگرام و…. واقع گردد نيز قابل اثبات است. لازم به ذکر است که اگر مرتکبين در رابطه نامشروع، متهم شدند ولي دفاعياتي موجه و قانوني داشته باشند. به طور مثال ادعا کنند که قصد انجام جرم را نداشته اند، محکوم نخواهند شد.



اعاده در لغت به معناي باز گرداندن است و اعاده حيثيت، يعني باز گرداندن وضعيت و حالت افرادي که به دليل مطرح کردن شکايت واهي و خلاف حقيقتي که نسبت به آن ‌ها رخ داده و باعث شده موقعيت اجتماعي و حيثيت آن ‌ها در جامعه پايين بيايد يا از بين برود، به حالت سابق خود برگردد.

اعاده حيثيت

گاهي افراد به دلايل مختلف و با طرح ادعاي واهي و با سوء نيت نسبت به افراد ديگر اقدام به طرح شکايت مي‌کنند و با تهمت و افترا عليه ديگران حيثيت و آبروي اشخاص را زير سوال مي‌برند. به گزارش مجله دلتا در چنين مواردي افرادي که مورد تهمت و افترا قرار گرفته اند مي‌توانند ادعاي شرف کنند که در واقع همان اعاده حيثيت است که قانونگذار بيان کرده است.


اعاده حيثيت چيست؟


اعاده در لغت به معناي باز گرداندن است و اعاده حيثيت، يعني باز گرداندن وضعيت و حالت افرادي که به دليل مطرح کردن شکايت واهي و خلاف حقيقتي که نسبت به آن ‌ها رخ داده و باعث شده موقعيت اجتماعي و حيثيت آن ‌ها در جامعه پايين بيايد يا از بين برود، به حالت سابق خود برگردد. زيرا علاوه بر اينکه جان و اموال مردم مورد حمايت قانونگذار قرار گرفته است، حيثيت و آبروي آن ‌ها نيز در نظر قانونگذار مورد حمايت است، و به همين دليل تعرض و تعدي به آن موجب برخورد قانوني است؛ بنابراين فردي که در اثر تهمت دروغين و ادعاي خلاف واقع ديگري آبروي خود را از دست بدهد، تلاش مي‌کند تا در افکار عمومي يا در جمع خاصي اين آبرو مجدداً احيا شود و با اثبات بي گناهي خود، موقعيت اجتماعي خود را تا حد امکان به حالت قبل برگرداند.


ادعاي شرف


نحوه طرح شکايت اعاده حيثيت


اعاده حيثيت مربوط به باز گرداندن اعتبار معنوي اشخاص است که از طريق اقدام به تعقيب کيفري شخص مفتري (شخصي است که با مطرح کردن شکايت غير واقعي باعث هتک حيثيت و از بين رفتن آبروي ديگري شده است) حاصل مي‌شود. به عنوان مثال فردي به همسايه خود اتهام سرقت از منزل مي‌زند، ولي بعد از رسيدگي قضايي معلوم مي‌شود همسايه بي گناه است و سارق شخص ديگري است. در چنين شرايطي همسايه بعد از اثبات بي گناهي خود مي‌تواند مطابق ماده قانون، تحت عنوان مفتري شخص شاکي را تعقيب کند. در بيشتر موارد در اين خصوص شخص با طرح شکايت افترا در دادسرا تقاضاي تحقيق، تعقيب و محکوميت مفتري را مي‌کند. در پي شکايت همسايه، مفتري (افترا زننده) به دادگاه احضار شده و چنانچه دفاعي داشته باشد بيان مي‌کند، و در نهايت در صورتي که شاکي (زيان ديده) بتواند سوء نيت مفتري را اثبات کند، قرار مجرميت و بعد از آن کيفر خواست صادر و پرونده براي رسيدگي به اتهام، به دادگاه جزائي ارسال مي‌شود.


مجازات افترا زننده


مجازات مفتري (افترا زننده) در قانون


با اثبات سوء نيت شاکي و مشخص شدن اين امر که افترا زننده، قصد ضرر رساندن به ديگري را داشته است، جرم افترا محقق شده و مفتري به مجازات آن که يک ماه تا يک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق يا يکي از آن‌ ها حسب مورد و با توجه به موضوع پرونده، محکوم خواهد شد.


بايد توجه داشت که صرف اين که فردي عليه ديگري اقدام به طرح شکايت کيفري کند، موجب نمي‌شود تا در صورت عدم پيروزي در دعوا، طرف مقابل بتواند وي را به عنوان مفتري تحت تعقيب قرار دهد؛ زيرا در اين صورت بايد بعد از هر شکايت کيفري که منجر به نتيجه نشود، منتظر طرح شکايت افترا باشيم. بنابراين صرفا فردي را مي‌توان به جرم مفتري تحت تعقيب قرار داد که وي با سوء نيت و به قصد هتک حرمت و شخصيت ديگري امري را که جرم محسوب مي‌شود  به وي نسبت داده باشد.



عده طلاق در ازدواج دائم سه ماه و در عقد موقت 45 روز است. اگر در زمان طلاق زن باردار باشد عده او با زايمان حتي اگر چند لحظه بعد از طلاق باشد پايان مي‌يابد.

مدت عده طلاق

عده يا عدت در لغت به معني شمار و گروه است. و در اصطلاح فقه به مدتي گفته مي‌شود که زن بايد براي ازدواج مجدد صبر کند. عده در کليه مذاهب اسلامي به عنوان يک اصل پذيرفته شده و فقط در احکام آن اختلافاتي جزئي وجود دارد. در مجله دلتا به بررسي انواع عده و قوانين و مقررات در خصوص مدت عده در طلاق پرداخته شده است.


مدت عده در طلاق توافقي چقدر است؟


مدت عده طلاق در ازدواج دائم سه ماه و در عقد موقت 45 روز است. اگر در زمان طلاق زن باردار باشد عده او با زايمان پايان مي‌يابد. حتي اگر چند لحظه بعد از طلاق وضع حمل کند. بنابراين عده زني که باردار است، چه در ازدواج دائم و چه در عقد موقت و نيز در طلاق، فسخ يا مرگ همسر تا زمان زايمان است. عده در صورت سقط شدن بچه قبل از زايمان با مرگ جنين به پايان مي‌رسد.


عده در طلاق


عده وفات شوهر


عده مرگ شوهر چهار ماه و 10 روز است. اگر زن باردار باشد عده او تا وضع حمل وي است. يعني حداقل بايد مدت چهار ماه و ده روز و گاهي بيش‌تر رعايت کند. شايان ذکر است که عده وفات عام است. به اين معني که هم شامل ازدواج دائم و هم ازدواج موقت مي‌شود. حتي زن يائسه يا زني که بين او و شوهر روابط شويي واقع نشده، عده وفات دارند. از نظر فقهي در طول اين مدت زينت و زيور آلات براي زن ممنوع است. در قرآن کريم به اصل نگه داشتن مدت عده براي زن پس از طلاق يا فوت شوهر تصريح شده است. اما در اين که چرا مدت عده در طلاق با مدت آن در فوت شوهر متفاوت است، به صراحت مطلبي بيان نشده است. از نظر برخي از فقها به دليل حرمت و ارج نهادن به شوهر فوت شده لازم است که زن مدت عده را نگه دارد.


طلاق


عده در کشورهاي غير اسلامي وجود دارد؟


سؤالي که مطرح مي‌شود اين است که آيا مساله عده در کشورهاي غير اسلامي مانند کشورهاي اروپايي و آمريکايي وجود دارد؟ در پاسخ بايد اذعان داشت که اصل بر عدم وجود مبحثي به نام عده است، اما براي پيشگيري از مشکلات ناشي از اختلاط نسب در کشورهاي مذکور، راهکار هايي در نظر گرفته شده است. از جمله اطاله دادرسي (طولاني تر کردن روند رسيدگي به پرونده طلاق توسط دادگاه ها)، منع روابط شويي در خلال رسيدگي به پرونده طلاق و منع زن و شوهر از ازدواج مجدد به مدت تعيين شده در حکم طلاق است. مي‌توان گفت اين روش ها تا حدودي اهداف عده را به گونه‌ اي غير مستقيم محقق مي‌سازد. در واقع مدتي که مرد يا زن پس از فوت همسر، قبل از ازدواج مجدد صبر مي‌‌کند، در کشورهاي مختلف به تناسب اصول اخلاقي، اعتقادي و اجتماعي حاکم بر آن جوامع متفاوت است، اما عموما اين امر از امور شخصي و فردي محسوب شده و به احساسات افراد مختلف بستگي دارد.



مطابق قانون، عرصه به زمين و اعيان به ساختماني که در آن ساخته مي‌شود گفته مي‌شود. حال ممکن است اين ساختمان کاربري مسي، تجاري و يا اداري داشته باشد.

عرصه و اعيان ملک

عرصه و اعيان ملک از جمله اصطلاحاتي است که در حوزه معاملات ملکي به کار مي‌رود. براي بسياري از افراد که تصميم به خريد و فروش خانه دارند اين سؤال ايجاد مي‌شود که منظور از عرصه چيست؟ در واقع لازم است که افراد در هنگام خريد خانه، فروش، رهن و اجاره آپارتمان به ‌حق و حقوق خود آگاه باشند و بدون اطلاعات کافي زير بار مسائل حقوقي قضيه نروند. در مجله دلتا به بررسي ابعاد حقوقي اسناد ملکي عرصه و اسناد ملکي اعياني پرداخته شده است.


وضعيت عرصه و اعيان


مطابق قانون، عرصه به زمين و اعيان به ساختماني که در آن ساخته مي‌شود گفته مي‌شود. حال ممکن است اين ساختمان کاربري مسي، تجاري و يا اداري داشته باشد. به ‌عنوان‌ مثال وقتي شخصي آپارتماني خريداري مي‌کند، سند شش ‌دانگ آن شامل زمين و ساختمان مي‌شود و وقتي ساخت و ساز در زمين به پايان مي‌رسد، سند ملکي عرصه (زمين) با انجام مراحل قانوني در اداره ثبت به صورت سندهاي تفکيکي شش‌ دانگ، که سهم اعيان (ساختمان) از عرصه (زمين) در آن قيد شده تبديل مي‌شود و مالک هر واحد سندي جداگانه براي آپارتمان خود دارد.


عرصه و اعيان


شايان ذکر است که در هنگام خريد بايد به کاربري عرصه دقت کرد تا آپارتمان مسي را به‌ جاي آپارتمان تجاري به فروش نرسانند. سند ملکي عرصه در واقع سند زميني است که آپارتمان‌ ها در آن بنا شده ‌اند و سند ملکي اعيان به سند هر يک از واحدهاي آن آپارتمان گفته مي‌شود. نام اسناد ملکي عرصه و اسناد ملکي اعيان غالباً در مشاورين املاک شهرهاي بزرگي که واحدهاي آپارتماني در زمين ‌هاي بزرگ ساخته مي‌شود، شنيده مي‌شود. البته سند شش ‌دانگي که براي هر آپارتمان داده مي‌شود شامل زمين و ساختمان ملک است ولي در بعضي موارد عرصه غير قابل واگذاري است. مثل زمين ‌هاي موقوفي که مالک فقط صاحب سند اعيان ملک است.


اعيان و عرصه در اجاره


در مورد اجاره آپارتمان عرصه و اعيان همان‌ قدر السهم هر واحد جهت استفاده مستأجر از آن است. مثل سهم استفاده از پارکينگ يا انباري و متراژ زير بناي واحد مسي.


اجاره عرصه و اعيان


نحوه محاسبه عرصه و اعيان


اين اقدام به درخواست مالک و يا وکيل قانوني وي شروع مي‌شود، و روش کار به اين گونه است که مالک يا وکيل قانوني از شهرداري منطقه تقاضاي نقشه تفکيک پلاک را مي‌کند. پس از آن شهرداري اقدام به دريافت مدارک لازم که در مقررات و ضوابط شهرداري آمده مي‌کند و نقشه تصويب شده را به متقاضي مي‌دهد، يک نسخه از اين نقشه جهت تطبيق با ضوابط و مقررات ثبت و تنظيم صورت مجلس به اداره ثبت ارسال خواهد شد. اين کار بر اساس قانون 101 شهرداري ها انجام مي‌گيرد. پس از وصول نقشه، نماينده و نقشه بردار با يکديگر به محل وقوع ملک رفته و از آن بازديد مي‌کنند، پس از آن که نقشه شهرداري با سند مالکيت صادر شده و با محل ملک تطبيق داده شد و مغايرتي در آن ها وجود نداشت، گواهي عدم به همسايه ها و معابر و خيابان ها به وسيله نقشه بردار ثبت، انجام مي‌شود، پس از آن نماينده ثبت اقدام به تنظيم صورت مجلس تفکيکي (صورت مجلس تفکيکي حاوي شرح مختصري از سابقه ملک و شرح قطعات مفروزي با قيد مساحت و حدود و هم چنين ذکر تمام مشاعات موجود در ملک مي باشد) مي‌کند و در طي مراحل اداري و پرداخت هزينه هاي مربوطه يک نسخه از آن به دفتر اسناد رسمي متقاضي ارسال خواهد شد. تفکيک اعيان توسط اداره ثبت و با استناد به گواهي پايان کار ساختمان انجام خواهد گرفت.



يکي از مزاياي سند وقفي اين است که افرادي که بودجه کمي دارند با خريد اين املاک، نه فقط مي‌توانند صاحب ملک شوند، بلکه اگر ملک اوقافي را به صورت زمين خريداري کنند امکان دريافت وام و ساخت‌ و ساز روي آن وجود دارد.

ملاک موقوفه

برخي از املاک داراي سند اوقافي هستند. اما غالباً افراد نسبت به خريد و فروش اين نوع ملک ترديد دارند و تفاوت اين سند را با سند ملکي تشخيص نمي‌دهند. در مجله دلتا به سؤالاتي در خصوص املاک موقوفه پاسخ داده شده است.


تعريف املاک موقوفه


در واقع املاک موقوفه به املاکي گفته مي‌شود که زمين آن توسط شخصي وقف شده است و اداره‌ اوقاف در ازاي اقساط 99 ساله آن را به افراد ديگر اجاره داده و درآمد حاصله را صرف امور مربوطه مي‌کند. مبالغ اقساط مذکور در طول سال خيلي زياد نيست. توجه به اين نکته لازم است که منظور از پرداخت اقساط 99 ساله به معناي اجاره به شرط تمليک نيست. اين املاک داراي سند هستند و هيچ مشکلي هم براي خريد و فروش خانه، رهن و اجاره آپارتمان و حتي ساخت‌ و ساز در زمين آن‌ ها وجود ندارد. املاک اوقافي در شهرهاي مختلف ايران وجود دارد و املاکي که اين سند را دارند با قيمت کمتري معامله مي‌شوند و همين موضوع باعث شده است تا برخي نسبت به خريد چنين ملک‌ هايي شک و ترديد داشته باشند اما شايان ذکر است که املاک وقفي به اين معنا نيست که در صورت خريداري، در آينده شخصي به عنوان مدعي بتواند آن را از مالک پس بگيرد. يکي از مزاياي سند وقفي اين است که افرادي که بودجه کمي دارند با خريد اين املاک، نه فقط مي‌توانند صاحب ملک شوند، بلکه اگر ملک اوقافي را به صورت زمين خريداري کنند امکان دريافت وام و ساخت‌ و ساز روي آن وجود دارد.


املاک وقفي


تفاوت سند وقفي با سند ملکي در چيست؟


سند اوقافي با سند ملکي تفاوت هايي دارد که پيش از تصميم‌ گيري در خريد، بايد به آن ها دقت شود. اين تفاوت ها در زير شرح داده شده است.
1. سند وقفي به مالک اختيار کامل نمي‌دهد و علاوه بر اقساطي که به صورت سالانه بايد به اداره اوقاف پرداخت شود، بعد از 99 سال درباره اجاره مجدد ملک اوقافي تصميم ‌گيري خواهد شد. در واقع مي‌توان گفت براي هر کاري از جمله نقل و انتقال، مالک بايد اجازه اوقاف را داشته باشد.
2. املاکي که اين برگه را دارند داراي سند اعيان (ساختمان) و اجاره نامه عرصه (زمين) ملک موقوفه هستند و در واقع خريدار حق مالکيتي روي زمين ندارد و فقط مالک ساختمان خواهد بود.
3. يکي از تفاوت‌ هاي اين سند با سند ملکي اين است که بدون مجوز از اداره اوقاف امکان خريد و فروش ندارد، بلکه درباره هر گونه تغييري در املاک اوقافي بايد چندين مرحله به اداره اوقاف مراجعه شود.
4. اسناد ملکي شش دانگ هستند و به صورت تک جلد يا چند جلد در اختيار مالکان قرار مي‌گيرد. در واقع چه مالک يک نفر باشد يا چند نفر، نام آن ها در هر سند که داراي شماره پلاک ثبتي مجزاست، درج مي‌شود و پلاک مذکور و هويت مالک به سادگي از طريق اداره ثبت اسناد و املاک قابل رهگيري است.
5. در سند ملکي هر فرد يک سند شش دانگ يا به اندازه سهم خود سند دفترچه ‌اي با سند منگوله ‌دار دارد و نبايد منگوله دست خورده باشد.‌ در سند ملکي حدود اربعه از چهار طرف شمال، جنوب، شرق و غرب مشخص شده است. نقل و انتقال سند ملکي بايد در دفاتر اسناد رسمي انجام شود و غير از آن اعتبار قانوني ندارد.


اسناد وقفي
6. هنگام معامله ملک وقفي، علاوه بر اداره ثبت اسناد، بايد از اداره اوقاف نيز استعلامات لازم گرفته شده و در نهايت نکات مربوط به معاملات املاک اوقافي نيز رعايت شود.


7.ارزش سند ملکي در حدود 20 درصد بيشتر از سند اوقافي است.
8 . در سند اوقافي مالک صرفاً مستأجر موقوفه است و مالک ساختمان شناخته مي‌شود.


ميزان اجاره املاک اوقافي


در خصوص ميزان اجاره املاک اوقافي بايد اذعان داشت، هزينه اجاره‌ اي که بايد بابت اين گونه املاک پرداخت شود خيلي زياد نيست. به عنوان مثال براي يک زمين 200 متري در منطقه‌ اي از تهران حدود 300 تا 400 هزار تومان است که بايد به اداره اوقاف پرداخت شود.


 


تخلفات و جرائم کارکنان دولت در قانون رسيدگي به تخلفات اداري مطرح شده است. برخي از تخلفات علاوه بر اين که محکوميت انتظامي را در پي دارد، مطابق قوانين جزايي جرم و قابل مجازات نيز خواهد بود.

تخلفات اداري

تخلفات اداري کارمندان دولت به اعمالي گفته مي‌شود که حيثيت و شأن اداري کارمندان دولت را خدشه دار کند يا موجب نقض قوانين و مقررات و يا حقوق اشخاص حقيقي يا حقوقي شود. از جمله اين جرائم مي‌توان به ارتشا، اختلاس، تصرف غير قانوني و تباني در معاملات دولتي اشاره کرد که در واقع بيشترين جرائم کارکنان دولت محسوب مي‌شوند.


به گزارش مجله دلتا اعمال و رفتاري که توسط کارکنان دولتي رخ مي‌هد و موجب نقض قوانين و مقررات و يا از بين رفتن حقوق اشخاص شود، از جمله تخلفات اداري کارمندان دولت محسوب مي‌گردد. براي آشنايي بيشتر با مصاديق جرائم کارکنان دولت و نحوه رسيدگي به اين جرائم و همچنين دادگاهي که به موجب قانون صلاحيت رسيدگي به موضوع را دارد.


جرائم کارکنان دولت


انواع جرائم کارکنان دولت


اين تخلفات و جرائم در قانون رسيدگي به تخلفات اداري مطرح شده است. برخي از تخلفات اشاره شده، علاوه بر اين که محکوميت انتظامي را در پي دارد، مطابق قوانين جزايي جرم و قابل مجازات نيز خواهد بود. به برخي از مهم ترين مصاديق تخلفات اداري که جرم نيز محسوب مي‌شوند، در ادامه اشاره شده است:
1 – تهمت و افترا و هتک حيثيت افراد
2 – اخاذي
3 – اختلاس
4– تبعيض يا غرض ورزي و يا روابط غير اداري در اجراي قوانين و مقررات نسبت به اشخاص( منظور از اشخاص موضوع ماده 605 قانون مجازات اسلامي است.)
5 – تسامح و سهل انگاري در حفظ اموال و اسناد و وجوه دولتي، و همچنين ايراد خسارات به اموال دولتي
6– افشاي اسرار و اسناد محرمانه اداري


دادگاه رسيدگي به تخلفات اداري


مجتمع قضائي ويژه کارکنان دولت وظيفه رسيدگي به جرائم کارکنان دولت را دارد. در واقع به موجب نظر قانونگذار از سال 1373 صلاحيت رسيدگي به جرائم کارکنان دولت به داسرا ها و دادگاه هاي عمومي جزايي محول شده است.


تخلفات کارمندان دولت


طبق قانون، شرح وظايف دادسراي رسيدگي به جرائم کارکنان دولت به شرح زير است:
• رسيدگي به جرائم مربوط به کتاب و رسانه اعم از مطبوعات ، سينما ، تئاتر و اينترنت
• رسيدگي به جرائم ارتشاء و اختلاس کليه کارکنان دولت و نيروهاي مسلح از درجه سرگرد به بالا
• رسيدگي به جرائم شهرداران مناطق تهران و معاونان آن ها
شايان ذکر است که بر اساس قانون ‌اگر کارمند در رابطه با وظيفه و شغل اداري‌ خود مرتکب جرم شود، در دادگاه جزايي مرکز استان به جرم او رسيدگي مي‌شود. به طور مثال اگر يک کارمندي در پرند مرتکب توهين به يک فرد عادي شود به دليل آن که يک جرم عادي مرتکب شده، دادگاه پرند به اين پرونده رسيدگي مي‌کند ولي اگر در ارتباط با شغل و وظايف اداري‌ خود مرتکب جرم شود در دادگاه جزايي مرکز استان که شهر تهران باشد به اين پرونده رسيدگي خواهد شد.


شما مي توانيد مطالب بيشتري را در صفحه حقوقي مجله دلتا مطالعه کنيد.


هنگامي که بين دو طرف يک معامله قراردادي بسته مي‌شود، افراد مي‌توانند علاوه بر تعهداتي که به طور قانوني با امضاي قرارداد به عهده آن‌ ها گذاشته مي‌شود، شرايطي را به عقد اضافه کنند که دو طرف بايد بر اساس آن رفتار کنند. اين شروط که به آن‌ ها شروط ضمن عقد گفته مي‌شود، در صورتي از نظر قانوني معتبر است که با اصل قرارداد در تضاد و اختلاف نباشد.

شروط ضمن عقد ازدواج

هنگام عقد ازدواج بخاطر شادي و هيجان فراوان دختران و پسران بدون اين که شرايط 12 گانه مندرج در عقدنامه را مطالعه کنند و از مفاد اين شروط به طور کامل اطلاع داشته باشند، بندهاي مختلف را امضا مي‌کنند. در حالي که شايد اصلا خبر نداشته باشند عدم رعايت اين شروط ضمن عقد ازدواج چه آثاري براي هر يک از زن و مرد در پي خواهد داشت؟ در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.


شروط ضمن عقد نکاح در سند ازدواج


هنگامي که بين دو طرف يک معامله قراردادي بسته مي‌شود، افراد مي‌توانند علاوه بر تعهداتي که به طور قانوني با امضاي قرارداد بر عهده آن‌ ها گذاشته مي‌شود، شرايطي را به عقد اضافه کنند که دو طرف بايد بر اساس آن رفتار کنند. اين شروط که به آن‌ ها شروط ضمن عقد گفته مي‌شود، در صورتي از نظر قانوني معتبر است که با اصل قرارداد در تضاد و اختلاف نباشد (اصل قرارداد آن چيزي است که طرف هاي عقد براي رسيدن به آن قرارداد بسته اند). حال در عقد ازدواج، مرد از لحاظ حقوقي مکلف به پرداخت مهريه و نفقه و زن موظف به تمکين از مرد مي‌شود. در کنار اين موارد، زن از نظر قانوني مي‌تواند شروطي را ضمن عقد ازدواج در عقدنامه قيد کند. از مهم ترين شروط ضمن عقد ازدواج مي‌توان به وکالت در طلاق، حق تحصيل، حق اشتغال، حق خروج از کشور، حق حضانت فرزندان در صورت طلاق و حق تعيين مسکن اشاره کرد.


شروط 12گانه ازدواج


شروط ضمن عقد ازدواج دو دسته هستند


دسته اول؛ شروط از پيش تعيين شده که در تمام عقدنامه‌ ها موجود بوده و بدون نياز به درخواست از دفتر ازدواج و طلاق، در سند ازدواج به شکل تايپ شده وجود دارند.
دسته دوم؛ شروط مازادي هستند که زوج ها تمايل دارند بر شروط ديگر اضافه شده و حقوق ديگري را براي دو طرف مشخص کنند.


شروط ضمن عقد شامل چه مواردي است؟


1. استنکاف (خودداري) شوهر از دادن نفقه به مدت شش ماه.
2. بد رفتاري غير قابل تحمل مرد با زن و فرزندان.
3. بيماري خطرناک غير قابل درمان مرد در حدي که سلامت زن را به خطر اندازد.
4. جنون مرد در مواردي که فسخ نکاح شرعاً ممکن نباشد. به عبارت ديگر ديوانه بودن مرد در زماني که امکان فسخ نباشد.
5. اشتغال مرد به کاري که به حيثيت و آبروي زن و مصالح خانوادگي او لطمه مي‌زند.
6. محکوميت شوهر به حکم قطعي به مجازات پنج سال حبس يا بيشتر
7. اعتيادي که به اساس خانوادگي ضرر بزند. مانند اعتيادي که منجر به بيکاري مرد، فروش اثاثيه منزل و وارد کردن ضرر به سلامت جسمي و روحي زن و فرزند شود.


شروط ازدواج


8. ترک بدون علت خانواده يا غيبت يکسره شش ماهه بدون دليل موجه.
9. محکوميت قطعي مرد در اثر ارتکاب به جرم و اجراي هرگونه مجازات اعم از حد و تعزير در اثر ارتکاب به جرمي که مغاير با حيثيت خانوادگي و شئون زن باشد.
10. در صورتي که پس از گذشت پنج سال مرد در خصوص فرزند دار شدن مشکل داشته باشد.
11. در صورتي که مرد مفقودالاثر شود و ظرف شش ماه پس از مراجعه زن به دادگاه پيدا نشود.
12. مرد، همسر ديگري بدون رضايت و اجازه زن اختيار کند.
مواردي که در بالا ذکر شد شروط 12 گانه اي است که در عقدنامه قيد شده است.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي


در شکايات و دعاوي مربوط به خانواده، هم دادگاه محل اقامت زن و هم دادگاه محل اقامت مرد (خوانده) صلاحيت رسيدگي به پرونده را دارند.

دادگاه خانواده

دادگاه خانواده همان طور که از نام آن مشخص است دادگاهي است که قوه قضاييه به منظور رسيدگي به اختلافات مرتبط با امور خانواده تاسيس کرده است. و به همين دليل دادگاه هاي ديگر صلاحيت رسيدگي به دعاوي مربوط به اين دادگاه ها را نخواهند داشت. در مجله دلتا به بررسي صلاحيت دادگاه خانواده طبق قانون حمايت خانواده پرداخته شده است.


صلاحيت دادگاه خانواده چيست؟


بر اساس قانون حمايت خانواده، قوه قضاييه مکلف است در هر حوزه به تعداد کافي شعبه دادگاه خانواده تشکيل دهد. اما در شهر هاي کوچک که اين دادگاه تشکيل نشده است دادگاه مستقر در آن حوزه به امور مربوط به دعاوي خانوده نيز رسيدگي مي‌کند. اما در شهر هاي مورد نظر پرونده هاي ازدواج و طلاق، به نزديک ترين دادگاه فرستاده مي‌شود. طبق قانون حمايت خانواده، وجود قاضي مشاور زن علاوه بر قاضي رسيدگي کننده پيش بيني شده است. قضات دادگاه مذکور بايد متاهل و حداقل چهار سال سابقه خدمت قضايي داشته باشند. قاضي مشاور مي‌بايست ظرف سه روز از ختم دادرسي به طور مکتوب در مورد موضوع دعوي اظهار نظر و مراتب را در پرونده قيد کند. و قاضي انشاء کننده رأي بايد در دادنامه به نظر قاضي مشاور اشاره و چنانچه با نظر او مخالف باشد با ذکر دليل نظريه وي را رد کند.


صلاحيت دادگاه خانواده


بر اساس ماده 4 قانون حمايت خانواده مصوب 1392 رسيدگي به امور و دعاوي زير در صلاحيت دادگاه خانواده است :



  • نامزدي و خسارات ناشي از برهم زدن آن

  • نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح

  • شروط ضمن عقد نکاح

  • ازدواج مجدد

  • جهيزيه

  • مهريه

  • نفقه زوجه و اجرت‌ المثل ايام زوجيت

  • تمکين و نشوز (عدم تمکين)

  • طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضاي آن

  • حضانت و ملاقات طفل

  • نسب

  • رشد، حجر و رفع آن (براي اطلاع از مفهوم رشد و حجر به مواد 1207 و 1208 قانون مدني مراجعه شود.)

  • ولايت قهري، قيمومت، امور مربوط به ناظر و امين اموال محجوران و وصايت در امور مربوط به آنان

  • نفقه اقارب (نفقه خويشاوندان)

  • امور راجع به غايب مفقودالاثر

  • سرپرستي کودکان بي‌سرپرست

  • اهداي جنين

  • تغيير جنسيت


طلاق در دادگاه خانواده


درخواست طلاق


در شکايات و دعاوي مربوط به خانواده، هم دادگاه محل اقامت زن و هم دادگاه محل اقامت مرد (خوانده) صلاحيت رسيدگي به پرونده را دارند. به طور مثال درخواست طلاق از جانب زن و او مقيم تهران است و همسر وي شيراز است. در اين موارد زن مي‌تواند دادخواست طلاق را به دادگاه خانواده تهران يا اصفهان، هر کدام که تمايل داشته باشد تقديم کند. شايان ذکر است که در شهر تهران با توجه به وسعت و جمعيت فراوان شعب بسياري وجود دارد و روش متداول اين است که پرونده به نزديک ترين دادگاه به محل اقامت زن براي رسيدگي ارجاع مي‌شود. درخصوص ساعت کار دادگاه خانواده و يا نشاني سايت دادگاه خانواده تهران بايد بيان کرد که ساعت کار دادگاه مثل همه ادارات دولتي است و فرقي با آن ها ندارد و ضمنا هيچ کدام از دادگاه هاي مذکور، سايت مستقل براي اطلاع رساني ندارند. البته ذکر اين نکته لازم است که شماره تلفن 129 مربوط به پاسخ به سوالات حقوقي وابسته به قوه قضاييه است. شايان ذکر است که برخي از مسائل حقوقي مربوط به خانواده در شوراهاي حل اختلاف، رسيدگي مي‌شود. معمولاً نفقه معوقه يا نفقه فرزندان که کمتر از 20 ميليون تومان باشد و يا استرداد جهيزيه از طريق شوراي حل اختلاف انجام مي‌شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي 


 


منظور از قدرالسهم آپارتمان سهم هر واحد آپارتماني از زمين اختصاص داده شده به کل مجتمع آپارتماني است که اصطلاحاً به آن سهم اعيان (ساختمان) از عرصه (زمين) نيز گفته مي‌شود.

قدرالسهم آپارتمان

قدر السهم از جمله اصطلاحاتى است که در املاک و مسکن کاربرد دارد. براي افرادي که قصد خريد و فروش آپارتمان خود را دارند، آگاهي و اطلاع از نحوه‌ و شرايط قيمت‌ گذاري آپارتمان اهميت زيادي دارد. به گزارش مجله دلتا يکي از مسائلي که بايد در هنگام قيمت گذاري يک واحد آپارتماني در نظر گرفته شود، محاسبه قدرالسهم آپارتمان است. در حال حاضر بخش قابل توجهي از پرونده ‌هايي که در رابطه با املاک و مسکن در دادگاه ‌ها وجود دارد، به دليل اختلاف در تعيين ميزان قدرالسهم است. به همين خاطر سعي شده در اين نوشتار به بررسي مفهوم قدرالسهم ملک و نحوه چگونگي محاسبه آن طبق قوانين و مقررات پرداخته شود.


قدرالسهم آپارتمان چيست؟


منظور از قدرالسهم آپارتمان سهم هر واحد آپارتمان از زمين اختصاص داده شده به کل مجتمع آپارتماني است که اصطلاحاً به آن سهم اعيان (ساختمان) از عرصه (زمين) نيز گفته مي‌شود. تعيين ميزان قدرالسهم زمين در مواقعي نظير تقسيم ارث، خراب کردن مجتمع ‌هاي آپارتماني قديمي و نوسازي مجتمع جديد اهميت پيدا مي‌کند. شايان دکر است هر چه مقدار مساحت قدرالسهم ملک بيشتر باشد، ملک ارزش بيشتري خواهد داشت. بنابراين آن دسته از مجتمع‌ هاي آپارتماني که در زمين وسيع‌ تري بنا شده باشند، داراي قدرالسهم آپارتمان بيشتري بوده و از ارزش بيشتري برخوردار هستند.
به طور مثال بعضي از مجتمع‌ هاي آپارتماني در زمين‌ هاي بزرگي به مساحت 2000 متر يا بيشتر ساخته شوند، در اين‌ مجتمع‌ ها واحدهاي آپارتماني علاوه بر ارزش ذاتي خود، داراي ارزش مازادي هستند که به دليل قدرالسهم زمين به آن‌ها تعلق مي‌گيرد. بنابراين متراژ زمين و بالا بودن ميزان قدرالسهم آپارتمان به عنوان يک امتياز محسوب مي‌شود، زيرا در حالت عادي چنين مسئله‌ اي تأثير زيادي بر روي قيمت ملک ندارد ولي بعدها در مواقع مقتضي مي‌تواند يک امتياز با ارزش محسوب شود.



چگونه بايد قدرالسهم ملک را محاسبه کرد؟


در محاسبه قدرالسهم آپارتمان متراژ ساختمان‌ و متراژ عرصه دو عدد اصلي هستند؛ براي مجتمع‌ هايي که واحدهاي آپارتماني آن متراژي برابر با يکديگر دارند، قدرالسهم زمين بر اساس تقسيم متراژ کل ساختمان بر تعداد واحدهاي آپارتماني محاسبه مي‌شود که فرمول اين محاسبه را به روش زير تعيين مي‌شود:
قدرالسهم زمين = تعداد کل واحدهاي آپارتماني ÷ متراژ کل ساختمان
با توجه به اين فرمول قدرالسهم زمين به ميزان مساوي در بين کل واحدها تقسيم مي‌گردد. به طور مثال فرض مي‌کنيم ساختماني با متراژ کل 300 متر(مساحت اعيان) داراي 6 واحد آپارتماني است که هرکدام از آن‌ها 100 متر مساحت دارند.
50 متر = 6 واحد ÷ 300 متر
مشاهده مي‌شود که در اين حالت قدرالسهم ملک 50 متر به دست مي‌آيد.
روش دوم محاسبه قدرالسهم آپارتمان حالتي است که واحدهاي آپارتماني يک مجتمع داراي مساحت‌ هاي مساوي نباشند؛ در اين صورت بايد نسبت مساحت هر واحد در قدرالسهم آپارتمان مشخص و ذکر شود. براي اين حالت نيز مي‌توان از فرمول زير استفاده کرد:
قدرالسهم زمين =  جمع مساحت کل واحدهاي مسي ÷ (متراژ واحد آپارتماني يا متراژ کل ساختمان)
اين روش نسبت به روش اول کلي‌ تري است و براي محاسبه قدرالسهم آپارتمان در تمام مجتمع ‌ها با هر متراژي صدق مي‌کند. حال براي حالت دوم که متراژ واحدها با يکديگر مساوي نباشد يک مثال را بررسي مي‌کنيم؛ براي مثال در يک مجتمع مسي با متراژ کل 2000 متر 5 واحد 100 متري و دو واحد 250 متري وجود دارد؛ در اين صورت با توجه به فرمول مذکور براي ميزان قدرالسهم زمين يکي از واحدهاي 250 متري خواهيم داشت:
500 متر = (250 * 2) +(100 * 5) ÷ (250 متر * 2000 متر)
بنابراين در اين حالت مساحت قدرالسهم آپارتمان 500 متر خواهد بود.


قدرالسهم


آيا فضاهايي مانند پارکينگ و انباري در محاسبه قدرالسهم تاثير دارد؟


يکي از سؤالاتي که درباره‌ي قدرالسهم آپارتمان براي بسياري از افراد مطرح است، اين است که آيا متراژ پارکينگ يا انباري نيز بر روي مساحت واحد جمع زده مي‌شود يا خير؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت که اگر در سند ملک به اين فضاها اشاره شده باشد، در محاسبه‌ قدرالسهم در نظر گرفته مي‌شوند در غير اين صورت تأثيري نخواهند داشت. در نهايت بايد گفت که آگاهي درباره قدرالسهم اهميت زيادي دارد زيرا
هر چقدر قدرالسهم آپارتمان بيشتر باشد، بر ارزش نهايي ملک افزوده مي‌شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


اخذ گواهي پزشکي قانوني يکي از روش هاي اثبات سوء رفتار از سوي مرد است. اما بايد توجه داشت که گواهي پزشکي قانوني در اثبات ضرب و شتم، هر چند مبني بر وقوع اين امر از طرف شوهر است، اما به تنهايي کافي نيست و نمي‌تواند ضرب و شتم را براي دادگاه اثبات کند.

طلاق به دليل ضرب و شتم

شايد بتوان طلاق به دليل ضرب و شتم را از جمله رايج ترين موارد طلاق در ايران دانست. به گزارش مجله دلتا طبق قانون در صورتى که زن خواستار طلاق باشد و مرد مخالف باشد، لازم است زن با دلايلى خواسته خود را اثبات کند. در اين نوشتار به اين موضوع مى‌پردازيم که با يک بار ضرب و شتم از سوي مرد حق طلاق براي زن ايجاد مي‌شود يا خير؟


طلاق به دليل ضرب و شتم


به دليل اينکه ضرب و شتم باعث سختي و مشقت غير قابل تحمل (عسر و حرج) براي زن در زندگي مشترک مي‌شود، حق طلاق را براي وي ايجاد مي‌کند. در واقع، آنچه به زن حق طلاق مي‌دهد، سختي و مشقت زيادي است که با توجه به سوء رفتار و ضرب و شتم و دست بزن مرد، براي او ايجاد مي‌شود. قانون در اين باره مي‌گويد؛ چنانچه ادامه زندگي مشترک موجب عسر و حرج (سختي و مشقت) زن باشد، وي مي‌تواند به دادگاه خانواده مراجعه و تقاضاي طلاق کند و در صورتي که اين امر در دادگاه ثابت شود، دادگاه مي‌تواند شوهر را مجبور به طلاق کند و در صورتي که مرد با اجبار دادگاه حاضر به طلاق نباشد، زن به موجب حکم دادگاه طلاق داده مي‌شود.»



بنابراين يکي از موارد عسر و حرج، سوء معاشرت و ضرب و شتم از سوي مرد است. اثبات عسر و حرج در دادگاه، به عهده زن گذاشته شده است و در مورد طريقه اثبات آن قواعد خاصي وجود ندارد. بنابراين، زن مي‌تواند از هر طريقي از جمله اقرار صريح يا ضمني شوهر، شهادت شهود و يا گرفتن راي محکوميت ضرب و جرح، از دادگاه کيفري، اثبات کند که در سختي  و مشقت قرار دارد.


روش هاي اثبات ضرب و شتم مرد در دادگاه


يکي از روش هاي اثبات سوء رفتار شوهر اخذ گواهي پزشکي قانوني مبني بر ارتکاب ضرب و جرح است. اما بايد توجه داشت که گواهي پزشکي قانوني در اثبات ضرب و شتم، هر چند مبني بر وقوع آن از سوي مرد باشد، به تنهايي کافي نيست و نمي‌تواند ثابت کننده ضرب و شتم براي دادگاه باشد. در واقع ملاک دادگاه خانواده که به موضوع طلاق رسيدگي مي‌کند، عموماً راي دادگاه کيفري يا کيفرخواست دادسرا است و نه صرفا برگه اي که از پزشکي قانوني دريافت مي‌شود.


بنابراين بايد به اين نکته توجه داشت که اگر زن صرفاً به دريافت گواهي پزشکي قانوني اکتفا کند و شکايت خود را دادگاه کيفري ادامه ندهد، دادگاه خانواده به گواهي پزشکي قانوني ترتيب اثر نخواهد داد. حتي اگر گواهي مذکور به نفع زن صادر شده باشد. شايان ذکر است که اگر زن بخواهد از ادامه شکايت صرف نظر و گذشت کند بهتر است درخواست ترک تعقيب را به دادگاه ارائه کند تا در صورتي که دوباره سوء رفتاري از سوي مرد مشاهده شد، بتواند پرونده ضرب و شتم را مجدداً به جريان اندازد.


راهکار ديگري که مي‌تواند براي اثبات ضرب و شتم و سوء معاشرت مرد در دادگاه موثر باشد، تقاضا از دادگاه براي ارجاع موضوع به مددکاري به منظور تحقيق در اين خصوص است. در اين حالت مددکار دادگاه به صورت محسوس و نامحسوس از همسايگان محل زندگي زن و شوهر تحقيق مي‌کند. اين روش در شرايطي که عموماً طلاق گرفتن به درخواست زن با مخالفت شوهر مواجه مي‌شود، مي‌تواند راهکار تاثيرگذاري باشد.


ضرب و شتم شوهر


آيا زن به دليل يک بار ضرب و شتم مي‌تواند طلاق بگيرد؟


اصولاً رفتار شوهر بايد به حدي باشد که ادامه زندگي را براي زن غير قابل تحمل کند، تا دادگاه رأي صدور طلاق را صادر کند. بديهي است که اگر براي دادگاه ثابت شود که شوهر داراي سوء رفتار و يا سوء معاشرت است، زن مي‌تواند به رغم مخالفت همسر، طلاق بگيرد. بنابراين بايد سوء رفتار به صورت مستمر و مداوم باشد و اگر مرد يک مرتبه سوء رفتار داشته باشد، نمي‌تواند براي زن حق طلاق ايجاد کند. در واقع زن بايد بتواند اثبات کند که ضرب و شتم مرد به حدي است که براي زن سختي زيادي در زندگي با مرد ايجاد کرده است. اين موضوع ممکن است با گواهي‌ هاي متعددي که از پزشکي قانوني دريافت شده يا دفعات مکرري که عليه مرد کيفرخواست يا حکم محکوميت به ضرب و شتم صادر شده است قابل اثبات باشد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


در قرارداد اجاره موجر يا مستاجر نمي‌تواند قبل از انقضاي مدت اجاره فسخ آن را درخواست کند. البته در موارد خاصي اجازه فسخ اجاره پيش از موعد به موجر يا مستاجر داده شده است.

فسخ قرارداد اجاره

قرارداد اجاره يکي از مهم ترين و رايج ترين عقودي است که بين مردم صورت مي‌گيرد. به همين دليل قوانين و مقررات خاصي براي آن در قانون تعيين شده که در صورت هر گونه اختلاف و مشکل، افراد مي‌توانند از طريق مراجع قانوني اختلافات خود را حل و فصل کنند. يکي از اين اختلافات فسخ قرارداد پيش از موعد است. به همين دليل در مجله دلتا به بررسي فسخ قرارداد پيش از موعد پرداخته شده است.


فسخ قرارداد اجاره قبل از تحويل


قرارداد اجاره از جمله عقود لازم است و موجر يا مستاجر نمي‌تواند قبل از انقضاي مدت اجاره تقاضاي فسخ آن را کند( عقد لازم عقدي است که هيچ يک از افراد نمي‌توانند آن را فسخ کنند مگر در مواردي که قانون اجازه بر هم زدن قرارداد را به آن ها داده باشد). البته در موارد خاصي اجازه فسخ اجاره پيش از موعد به موجر يا مستاجر داده شده است. در مواردي از جمله عيب و ايراد داشتن ملک در حال اجاره يا در صورتي که موجر و مستاجر در قرارداد اجاره در اين خصوص توافق کنند که هر کدام حق تقاضاي فسخ را داشته باشند. در اين شرايط موجر يا مستاجر مي‌توانند براي فسخ و تخليه ملک، تقاضاي خود را در يک دادخواست به دادگاه تقديم کنند.


فسخ اجاره


شايان ذکر است که معمولاً در قراردادهاي اجاره اين شرط وجود دارد که موجر يا مستاجر در صورتي که مايل به فسخ و بر هم زدن اجاره باشند از يک يا دو ماه قبل به طرف مقابل اعلام کنند که در اين صورت با تسويه‌ حساب موجر و مستاجر قرارداد اجاره تمام مي‌شود. شايان ذکر است که چنانچه موجر يا مستاجر نسبت به اينکه آيا داراي حق فسخ هستند يا خير ترديد داشته باشند، اصل بر آن است که حق فسخ اصلاً وجود ندارد.


شرايط فسخ قرارداد اجاره توسط مستاجر


گاهي در قرارداد اجاره شرط خاصي بين مالک و مستاجر تعيين مي‌‎‎‌شود که در صورت انجام ندادن آن شرط در تاريخ معين توسط مالک، مستاجر مي‌تواند قرارداد را فسخ کند. براي مثال بين مستاجر و مالک شرط شود که تا فلان تاريخ در ملک مربوط تعميرات لازم اعمال مي‌شود و اگر طبق اين شرط مالک تا تاريخ مذکور اقدام به تعميرات ملک خود نکند، مستاجر مي‌تواند قرارداد را فسخ کند، به اين عمل تخليه ملک قبل از موعد اجاره گفته مي‌شود. البته شايان ذکر است که اين موضوع در خصوص موجر نيز صدق مي‌کند.


فسخ اجاره


تخليه پيش از موعد توسط موجر


طبق قانون روابط بين موجر و مستاجر، به مالک نيز اين اختيار داده شده است که در صورت وجود مواردي، تقاضاي فسخ قرارداد اجاره و تخليه ملک را در قالب دادخواست به دادگاه تقديم کند. به طور مثال در صورت عدم پرداخت به موقع اجاره ‌بها توسط مستاجر، قانون اين حق را به موجر مي‌دهد که قرارداد را فسخ و تخليه ملک را درخواست کند. به اين صورت که در مواردي که مستأجر در مهلت مقرر از پرداخت اجاره بها خودداري کند و با ابلاغ ظرف ده روز قسط يا اقساط عقب ‌افتاده را نپردازد، موجر مي‌تواند با تقديم دادخواست به دادگاه تخليه ملک را درخواست کند. البته  هر‌گاه مستأجر قبل از صدور حکم دادگاه مبلغي اضافه بر اجاره‌ بهاي معوقه و صدي بيست آن را به نفع موجر در صندوق دادگستري بپردازد، حکم تخليه صادر نمي‌شود و مستأجر به پرداخت خسارت دادرسي محکوم و مبلغ واريزي به صندوق دادگستري ‌نيز به موجر پرداخت مي‌شود، اما مستأجر فقط‌ يک بار مي‌تواند از اين ارفاق استفاده کند. بنابراين در صورتي که مستأجر دو بار در يک سال در اثر اخطار يا اظهارنامه ياد شده اقدام به پرداخت اجاره‌ بها کرده باشد و ‌براي بار سوم اجاره‌ بها را در موعد مقرر به موجر نپردازد يا در صندوق ثبت توديع نکند موجر مي‌تواند با تقديم دادخواست مستقيماً از دادگاه‌ تخليه ملک را درخواست کند. حکم دادگاه در اين مورد قطعي است.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


براي صدور طلاق دريافت نظريه پزشکي قانون مبني بر عدم بارداري زن ضروري است زيرا طبق قوانين و مقررات، دادگاه با استناد به گواهي عدم بارداري حکم عدم امکان سازش را صادر مي‌کند.


گواهي عدم بارداري مجوزي است که ارائه آن به دادگاه اامي است. در واقع زماني که زن و مرد تصميم به طلاق مي‌گيرند و به دادگاه خانواده مراجعه مي‌کنند لازم است که طبق قوانين و مقررات مراحلي طي شود و يکي از اين مراحل آزمايش پزشکي قانوني براي طلاق است. در طي رسيدگي به دادخواست طلاق، قاضي در هنگام صدور گواهي عدم امکان سازش بايد اطمينان حاصل کند که زن باردار نيست. در مجله دلتا به سوالاتي در خصوص نحوه و شرايط گواهي عدم بارداري و همچنين گواهي عدم بارداري در طلاق توافقي پاسخ داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.


نحوه دريافت گواهي عدم بارداري


براي صدور طلاق دريافت نظريه پزشکي قانوني مبني بر عدم بارداري زن ضروري است زيرا طبق قانون، دادگاه با استناد به گواهي عدم بارداري حکم عدم امکان سازش را صادر مي‌کند. و رويه قضايي مبني بر معاينه ن در پزشکي قانوني براي طلاق است به اين معنا که در اين مورد زن براي معاينه و صدور گواهي به پزشک مورد اعتماد که معمولا پزشک قانوني است معرفي مي‌شود. بنابراين محل دريافت گواهي عدم بارداري پزشکي قانوني و يا پزشک معتمد دادگاه است. زيرا مطابق قانون، دريافت گواهي پزشکي قانوني در خصوص تست بارداري ضروري و اامي است. از اين رو صرف اعلام طرف هاي دعواي طلاق يا زن مبني بر عدم بارداري کافي نيست و دادگاه بايد نسبت به دريافت گواهي مزبور اقدام کند و سپس نسبت به صدور گواهي عدم امکان سازش تصميم بگيرد.


گواهي عدم بارداري


شايان ذکر است که رويه برخي از دادگاه هاي خانواده بر اين منوال است که بعضي از شعب خانواده، زن را مم مي‌کنند که با مراجعه به آزمايشگاه مستقر در مجتمع قضايي از آن جا گواهي عدم بارداري دريافت کند. اما برخي ديگر از شعب دادگاه خانواده در اين خصوص فقط در رأي طلاق توافقي قيد مي‌کنند که دفترخانه بايد از زن، گواهي عدم بارداري را دريافت کند که اين آزمايش مي‌تواند در هر آزمايشگاه يا بيمارستاني انجام شود.


توجه به اين نکته ضروري است که مدت اعتبار گواهي عدم امکان سازش سه ماه از تاريخ صدور است و اگر تا پايان آن مدت، زن و شوهر يا يکي از آن ها براي ثبت به دفترخانه مراجعه نکند، گواهي مذکور از اعتبار قانوني ندارد. سؤالي که اغلب پرسيده مي‌شود اين است که بارداري زن منافاتي با طلاق زن و شوهر ندارد؟ در پاسخ به اين سؤال بايد بيان کرد که بارداري منافاتي با طلاق نخواهد داشت . شايان ذکر است که نفقه فرزند بعد از طلاق به عهده مرد خواهد بود.


گواهي عدم بارداري


گواهي عدم بارداري در طلاق توافقي


در طلاق توافقي به گواهي پزشکي قانوني نياز است. به عبارت ديگر در اين نوع از طلاق نيز که با موافقت زن و شوهر صورت مي‌گيرد گواهي عدم بارداري لازم است.


شايان ذکر است که در طلاق توافقي اگر زن دوشيزه يا يائسه باشد به دليل اين که فاقد ايام عده است، طلاق بائن است و امکان رجوع وجود ندارد از طرفي نيازي هم به گواهي عدم بارداري وجود ندارد زيرا بديهي است که دوشيزه يا يائسه باردار نمي‌شود. اما بر طبق قانون حمايت خانواده براي ساير ن غير دوشيزه و غير يائسه، براي ثبت طلاق سر دفتر مکلف است که گواهي عدم بارداري را از زن مطالبه کند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


 


طبق قانون جرائم رايانه اي اسکرين شات و انتشار آن جرم محسوب مي‌شود. در واقع هر شخصي به وسيله سامانه‌ هاي رايانه‌ اي يا مخابراتي، فيلم، صدا يا تصوير ديگري را تغيير دهد يا تحريف و سپس آن را منتشر يا با آگاهي به تغيير يا تحريف منتشر كند، به صورتي كه عرفاً موجب هتك حيثيت و از بين رفتن آبروي شخص شود، مرتکب جرم شده است.


امروزه توسعه و پيشرفت تکنولوژي باعث سهولت در کارها و صرفه جويي در زمان شده است و اين امر موجب شده افراد نسبت به گذشته زندگي راحت تري داشته باشند. اما با وجود تمام امکانات و آسايشي که تکنولوژي با خود به ارمغان آورده، مسائل و مشکلاتي را هم با خود به همراه داشته است و به همين سبب در قانون براي حفظ حريم خصوصي افراد و جلوگيري از هر گونه اختلال در جامعه، قوانين و مقررات مشخصي در اين زمينه مقرر شده است. به گزارش مجله دلتا مرجع قضايي مخصوصي براي رسيدگي به جرائم رايانه اي اختصاص داده است. اين جرائم اغلب با موبايل و کامپيوتر و در فضاي مجازي و اينترنت انجام مي‌شود که جرم اسکرين شات يکي از اين جرائم است. به همين دليل در اين مقاله به بررسي اين جرم و مجازات آن مي پردازيم.


جرم اسکرين شات


جرم انتشار اسکرين شات


طبق قانون جرائم رايانه اي،اسکرين شات و انتشار آن جرم محسوب مي‌شود. در واقع هر شخصي به وسيله سامانه‌ هاي رايانه‌ اي يا مخابراتي، فيلم، صدا يا تصوير ديگري را تغيير دهد يا تحريف کند و سپس آن را منتشر يا با آگاهي به تغيير يا تحريف منتشر کند، به صورتي که عرفاً موجب هتک حيثيت و از بين رفتن آبروي او شود، مرتکب جرم شده است. به موجب قانون اگر تغيير يا تحريف به صورت مستهجن باشد، مرتکب به حداکثر مجازات محکوم خواهد شد. و در همين قانون بيان شده است هر گاه کسي هرگونه صوت يا تصوير يا فيلم خانوادگي را به وسيله سامانه هاي رايانه اي منتشر کند يا تغيير يا تحريف کند، به مجازات و کيفر محکوم مي‌شود. شايان ذکر است که قانون مجازات اسلامي و قانون احترام به آزادي هاي مشروع و حفظ حقوق شهروندي نيز انتشار اسکرين شات را جرم شناخته است.


مجازات اسکرين شات


طبق قانون مجازات اسلامي، براي مجرم در صورت ارتکاب جرم اسکرين شات جزاي نقدي و دو سال حبس در نظر گرفته شده است و همچنين  طبق قانون جرائم رايانه اي مجرم به مجازات حبس از نود و يک روز تا دو سال يا جزاي نقدي از پنج ميليون (5.000.000) ريال تا چهل ميليون (40.000.000) ريال يا هر دو مجازات محکوم مي‌شود.


اسکرين شات


تهديد به انتشار اسکرين شات جرم است


بر اساس قانون، تهديد به انتشار اسکرين شات جرم است حتي در صورتي که شخص تهديد کننده اين عمل را انجام ندهد فرد تهديد شده مي‌تواند از عمل او در دادسراي جرائم رايانه اي شکايت کند. شايان ذکر است، به محض اينکه کسي فرد ديگري را تهديد به افشاي اطلاعات خصوصي از جمله عکس ‌ها، متن پيام ها، صداي ضبط‌ شده، فيلم و … کند، حتي اگر هرگز آن عمل را انجام ندهد، مرتکب جرم تهديد شده و قابل شکايت و پيگيري است.


آيا اسکرين شات سند محسوب مي‌شود؟


يک نکته بسيار مهم که بايد به آن توجه داشت اين است که به دست آوردن دليل و مدرک بايد به روش ‌هاي قانوني صورت پذيرد در غير اين صورت ممکن است دادگاه آن دلايل را از شاکي نپذيرد. و حتي در مواقعي ممکن است اينگونه اقدامات بر عليه خود شخص استفاده شود. بنابراين اطلاعاتي که افراد با هک کردن ايميل يا اکانت طرف مقابل يا با کار گذاشتن غير قانوني دستگاه ضبط صدا يا تصوير در محل اقامت، دفتر کار يا خودروي شخص ديگري به دست بياورند، در دادگاه مورد پذيرش قرار نخواهد گرفت. بنابراين مي‌توان گفت شکايت با استفاده از اسکرين شات معتبر و محکمه پسند نيست زيرا اسکرين شات سند محسوب نمي‌شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا .


نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزينه‌ هاي درماني و بهداشتي و همچنين خدمتکار به دليل بيماري زن يا در صورت عادت داشتن وي به خادم که البته در اين مورد دادگاه به وضع مالي مرد توجه مي‌کند.

نفقه زن

نفقه از جمله حق و حقوقي است که به موجب قانون براي زن در نظر گرفته شده است. در واقع بعد از عقد ازدواج هر يک از زن و مرد حقوق و وظايفي نسبت به يکديگر دارند که نفقه يکي از آن ها است. که در صورت عدم پرداخت آن از سوي شوهر براي وي مجازات در نظر گرفته مي‌شود. در مجله دلتا در خصوص اين موضوع توضيح داده شده که در چه شرايطي عدم پرداخت نفقه جرم محسوب مي‌شود؟ و در صورت جرم بودن چه مجازاتي براي مرد در نظر گرفته شده است.


چگونگي اثبات عدم پرداخت نفقه


اگر زن حسن معاشرت داشته باشد و به وظايف ‌شويي خود عمل کند مستحق دريافت نفقه خواهد بود. در واقع شرطي که وي را مستحق دريافت نفقه مي‌کند «تمکين» نام دارد. قانون مدني در تعريف نفقه بيان مي‌کند؛ نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزينه‌ هاي درماني و بهداشتي و همچنين خدمتکار به دليل بيماري زن يا در صورت عادت داشتن وي به خادم که البته در اين مورد دادگاه به وضع مالي مرد توجه مي‌کند. به طور مثال اگر زني با مردي ازدواج کند که حقوق کم و اندک دارد ديگر نمي‌تواند تقاضاي خدمتکار داشته باشد. بنابراين وي در صورت عدم دريافت نفقه مي‌تواند شکايت  و تقاضاي خود را مبني بر دريافت نفقه به دادگاه ارائه کند. شايان ذکر است که بر خلاف فرزندان که نمي‌توانند نفقه گذشته خود را مطالبه کنند و فقط نفقه از تاريخ دادخواست به آن‌ ها تعلق مي‌گيرد، زن مي‌تواند نفقه گذشته خود را در صورت تمکين مطالبه کند.


مجازات عدم پرداخت نفقه


عواقب ندادن نفقه زن


در خصوص عدم پرداخت نفقه، قانون مدني مقرر مي‌دارد؛ «زن مي‌تواند در صورت استنکاف (خودداري) شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند. در اين صورت محکمه ميزان نفقه را معين و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد». بنابراين قانون براي عدم پرداخت مهريه جنبه کيفري در نظر گرفته است و بيان مي‌کند؛ هر کس با داشتن استطاعت و توان مالي، و در صورت تمکين زن از پرداخت نفقه خودداري يا از پرداخت نفقه ساير اشخاص مانند نفقه فرزندان، امتناع کند به حبس تعزيري درجه شش (شش ماه و يک روز تا دو سال) محکوم مي‌شود. شايان ذکر است که زن بايد شکايت‌ عدم پرداخت يا ترک نفقه را به دادگاه ارائه کند تا رسيدگي و تعقيب کيفري آغاز شود. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت که جرم عدم پرداخت نفقه فقط با شکايت آغاز مي‌شود و در واقع بدون شکايت شاکي قابل پيگيري نيست و جزء جرائم قابل گذشت است و در صورت گذشت وي از شکايت در هر زمان تعقيب جزائي يا اجراي مجازات متوقف مي‌شود. شايان ذکر است که شاغل بودن زن، اين شرايط را براي مرد فراهم نمي‌کند که نفقه پرداخت نکند. و مردان در اين صورت هم موظف به پرداخت نفقه هستند.


نفقه


اعسار از پرداخت نفقه


بعد از اينکه زن توسط حکم دادگاه همسر خود را مم به پرداخت نفقه کند و مرد توانايي پرداخت نفقه را نداشته باشد، وي مي‌تواند تقاضاي طلاق را به دادگاه خانواده ارائه دهد. استطاعت و ‌توان مالي مرد، از جمله شروطي است که براي پرداخت نفقه بايد احراز شود. به عبارت ديگر، مجازات تعزيري ترک انفاق، فقط شامل مردي مي‌شود که با وجود استطاعت مالي از پرداخت نفقه خودداري کند. تشخيص استطاعت مالي مرد با دادگاه است که بايد وجود توان و تمکن مالي را در زمان ترک انفاق احراز و شناسايي کند. همچنين به‌ نظر مي‌رسد در حالي که شوهر فقط استطاعت پرداخت قسمتي از نفقه زن را داشته باشد بايد به همان ميزان که توان مالي دارد نفقه را پرداخت کند در غير اينصورت مشول مجازات خواهد شد. بنابراين طبق قانون مدني در صورتي پرداخت نفقه بر شوهر واجب است که وي توان مالي لازم را داشته براي پرداخت نفقه داشته باشد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


 


يکي از نکاتي که بايد حتما به آن توجه داشت اين است که ملک مورد نظر آزاد بوده و در رهن بانک نباشد. گاهي اوقات فروشنده خانه اش را براي وام گرفتن در رهن بانک مي‌گذارد يا اين که خانه در اجراي حکمي توسط مراجع قضايي ضبط شده است.

نکات حقوقي خريد خانه

افراد هنگام خريد خانه بايد همه جوانب امر را بسنجند تا بعداً با مشکل و دردسر مواجه نشوند و همچنين بتوانند خريد لذت بخشي را تجربه کنند. در مجله دلتا به برخي از مهم‌ترين نکات حقوقي خريد خانه اشاره شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.


نکات حقوقي خريد خانه


همانطور که ذکر شد در خريد املاک بايد به قوانين و مقرراتي که در حوزه املاک وجود دارند توجه داشت با علم و آگاهي از قانون با خريد و فروش خانه اقدام کرد. در زير مواردي که براي خريد ملک توجه به آن ها اامي است ذکر شده است.



قولنامه


پس از توافق خريدار و فروشنده در خصوص خريد ملک ، قولنامه اي به همين منظور نوشته شده و توافق دو طرف معامله درقولنامه ثبت مي شود. تنظيم و نوشتن قولنامه از موارد مهمي است که افراد بايد به آن توجه و دقت بسياري داشته باشند، زيرا در برخي موارد عدم دقت در تنظيم قولنامه، منجر به اختلاف و درگيري و حتي تشکيل پرونده هاي قضايي شده است. زيرا زماني که قولنامه اي نوشته مي‌شود، فروشنده اجازه ندارد ملک خود را به فرد ديگري بفروشد. همچنين خريدار نيز بايد طبق مدت زماني که در قولنامه تعيين شده، پول را بپردازد. شايان ذکر است که هنگام تنظيم قولنامه، خريدار بايد فقط يک سوم مبلغ کل را بپردازد و بقيه آن را در زمان ثبت کردن سند در دفتر خانه اسناد رسمي بپردازد. و ضمناً خريدار بايد بداند که هنگامي مالک به حساب مي‌آيد که وجه خريد ملک را به طور کامل در دفتر ثبت پرداخت و سند ملک را دريافت کرده باشد.


ملک بايد حتماً سند داشته باشد


ملکي که از طريق قانوني و رسمي خريده مي شود بايد داراي سند باشد. به عنوان مثال در بيشتر شهرهاي شمالي، املاک سند مادر دارند. به اين صورت که، يک زمين بزرگ به قطعات کوچک تر تقسيم شده است و اين زمين هاي کوچک با قولنامه معامله مي‌شوند. و در واقع اين زمين ها فاقد سند قطعي هستند.


فروشنده مالک ملک باشد


اگر ملکي مشاع باشد، همه اعضا بايد در هنگام فروش خانه حضور داشته باشند. گاهي ممکن است فردي به عنوان وکيل مالکان يا مالک در هنگام معامله حضور داشته باشد که در اين حالت نيز بايد به اعتبار برگ وکالت توجه شود.


نکات حقوقي خريد خانه


در رهن نبودن ملک ؛ از نکات حقوقي خريد خانه


يکي از نکاتي که بايد حتما به آن توجه داشت اين است که ملک مورد نظر آزاد بوده و در رهن بانک نباشد. گاهي اوقات فروشنده خانه اش را براي وام گرفتن در رهن بانک مي‌گذارد يا اين که خانه در اجراي حکمي توسط مراجع قضايي ضبط شده است. در اين موارد فروش خانه با تنظيم مبايعه نامه امکان پذير است و تنظيم کردن سند به نام خريدار فقط با فک رهن صورت مي‌گيرد. در اين شرايط بهترين کار اين است که فروشنده وکالت فک رهن را به خريدار داده و خريدار هم قسمتي از پول خانه را براي اين کار بگذارد. يعني به جاي اين که کل پول ملک را به فروشنده بدهد، قسمتي از آن را براي فک رهن  و  پرداخت هزينه آن نگه مي دارد.


سند تک برگ


 هنگام خريد و نقل و انتقال سند مالکيت، بايد سند دفترچه اي به سند تک برگي مبدل شود. در خصوص پرداخت ماليات و عوارض نوسازي شهرداري توجه به اين نکته لازم است که فروشنده بايد قبل از سند زدن، عوارض نوسازي شهرداري را پرداخت کند. شايان ذکر است که فروشنده بايد به اداره ماليات مراجعه کند و ماليات ملک خود را بپردازد.


ثبت سند در دفتر خانه


آخرين نکته اي که در خريد ملک بايد به آن توجه داشت اين است که خريد ملک بايد در دفترخانه نهايي شود . در واقع پس از تهيه مدارک لازم و همچنين شرح توافقات، مدارک موجود در دفتر اسناد رسمي ثبت مي‌شوند و مراحل ثبت سند قطعي به پايان مي‌رسد.


مطالعه موارد بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


افراد تا زماني که زنده و در قيد حيات هستند، حق همه گونه دخل و تصرف در اموال و دارايي‌ هاي خود را دارند. اما اگر فرد متوفي تا زمان فوت براي اموالش تصميم نگرفته باشد، فقط براي ميزان محدودي از اموالش از طريق وصيت مي‌تواند تصميم ‌گيري کند.

محروميت از ارث

قوانين مربوط به ارث، نحوه تقسيم اموال بين وراث و سهم هر يک از وراث در اموال و دارايي هاي متوفي از جمله اصولي است که به طور ويژه در قرآن کريم و همچنين قوانين کشور مورد بررسي قرار گرفته و به هيچ وجه نمي‌توان از اين قوانين سرپيچي کرد. به همين دليل بر آن شديم تا در مجله دلتا موضوع ارث را با محوريت محروميت از ارث با دقت و حساسيت ويژه ‌اي مورد بررسي قرار بدهيم.


قانون تقسيم ارث


افراد از ابتداي تولد حقوق و همچنين تکاليف و وظايفي دارند که به موجب قانون براي آن ها در نظر گرفته شده است. دارايي به جاي مانده از متوفي دو بخش مثبت و منفي دارد.بخش مثبت، اموال، حقوق و مطالباتي است که به وارثان مي‌رسد و بخش منفي، ديون و تعهداتي است که در دارايي مي‌ماند و بايد از محل آن پرداخت شود. و وقتي که فرد از دنيا مي‌رود، اين اموال و دارايي ها تحت عنوان «ترکه» يا «ماترک»، از وي به جاي مي‌مانند. که طبق قانون از اين اموال بايد ابتدا هزينه کفن و دفن، هزينه‌ هاي درماني‌ احتمالي‌ او، حقوق خدمه و کارگران وي، بدهي‌ هاي داراي حق وثيقه و بدهي‌ هاي عادي‌، مهريه همسر و ساير مواردي که در وصيت‌ نامه وي قيد شده است بايد انجام شود. سپس اگر اموالي باقي ماند به عنوان ارث بين وراث قابل تقسيم است. افراد تا زماني که زنده و در قيد حيات هستند، حق همه گونه دخل و تصرف در اموال و دارايي‌ هاي خود را دارند. اما اگر فرد متوفي تا زمان فوت براي اموالش تصميم نگرفته باشد، فقط براي ميزان محدودي از اموالش از طريق وصيت مي‌تواند تصميم ‌گيري کند. در واقع متوفي در صورت داشتن وصيت ‌نامه مي‌تواند بعد از مرگ در خصوص يک سوم اموالش دخل و تصرف کند، بيشتر از اين مقدار ديگر در صلاحيت متوفي نيست و وراث هستند که بايد در خصوص آن تصميم بگيرند.


تقسيم ارث


محروميت از ارث


فرد تا زماني که زنده است مي‌تواند هر گونه تصرفي در اموال و دارايي هاي خود داشته باشد. به عنوان مثال کسي که املاک متعدد و اموال زيادي دارد، تا زماني که در قيد حيات است، مي‌تواند از طريق سند رسمي يا هرگونه انتقال قطعي، آن اموال را به نام ديگران انتقال دهد و هيچ مانع قانوني براي اين کار ندارد و ‌کسي هم نمي‌تواند به او اعتراضي داشته باشد. اما در صورتي که فرد به صورت قانوني اسناد مالکيت خود را به شخصي ديگر منتقل نکرده باشد، ديگر اختيار و آزادي عمل سابق را نداشته و فقط مي‌تواند براي پس از مرگ وصيت کند. و بايد در نظر داشت که وصيت نسبت به کل اموال امکانپذير نيست و فقط نسبت به يک سوم اموال، امکان وصيت کردن وجود دارد. شايان ذکر است که قواعد ارث جزء قواعد امري و شرعي است و به همين دليل تخطي از آن جايز و قانونى نيست. به عنوان مثال وقتي سهم زن در صورت داشتن فرزند يک هشتم از عين اموال منقول (اموالى که قابليت نقل و انتقال و جا به جايى دارند مانند خودرو) و قيمت اموال غيرمنقول ( اموالى که قابليت جا به جايى ندارند مانند خانه) تعيين شده، اين سهم قابل تغيير نيست. اما اگر متوفي بخواهد به برخي وراث سهم کمتري برسد، مي‌تواند تا يک سوم اموال را به نفع ساير وراث وصيت کند تا به کسي که مد نظر اوست، سهم الارث کمتري برسد. بنابراين محروميت کلي افراد از ارث امکانپذير نيست.


قانون ارث


محروميت‌ هاي قانوني از ارث


همانطور که در بالا ذکر شد، متوفي به طور کلي حق محروم کردن افراد از ارث را ندارد. اما در پنج مورد، قانون و شرع مواردي را تعيين کرده است که در صورت وجود اين شرايط، افراد با حکم و نظر قانون از ارث محروم مي‌شوند. اين موارد عبارت اند از ؛



  • قتل؛ اگر وارثي، مورث خود را به قتل برساند از ارث محروم مي‌شود.

  • کفر؛ به اين معنا که کافر از مسلمان ارث نمي‌برد. اما اگر کافر فوت کند فرد مسلمان از وي ارث مي‌برد.

  • فرزند نامشروع؛ کودک حاصل از يک رابطه نامشروع از زن و مردي متولد شده باشد، از پدر و مادر خود ارث نمي‌برد

  • لعان؛ اگر زن و شوهري يکديگر را لعن و نفرين کنند و در مدت عده طلاق، يکي از آن ها فوت کند، ديگر از يکديگر ارث نمي‌برند.


“در خصوص محروميت هاي قانوني از ارث در يک مقاله ديگر با عنوان «ارث به چه کساني هرگز تعلق نمي‌گيرد» به طور تفصيلي پرداخته شده است که براي کسب اطلاعات بيشتر در خصوص اين موضوع مي‌توانيد به آن مراجعه فرماييد.”


مطالعه موارد بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


مجازات بازدارنده به مجازاتى گفته مى‌شود که از طرف حکومت به منظور حفظ نظم و امنيت اجتماع در برابر تخلف از قوانين و مقررات تعيين مي‌شود. اين مجازات ها عبارتند از حبس و جزاي نقدي، تعطيل محل کسب و لغو پروانه کار و .

مجازات بازدارنده

در قانون به منظور حفظ نظم و امنيت جامعه و حقوق مردم در اجتماع يک سري قوانين و مقررات معين شده است که در صورت عدم رعايت اين قوانين و ضوابط و نيز تخطي از آن ها براي فرد متخلف مجازات در نظر گرفته شده است. يکي از اين مجازات ها، مجازات هاي بازدارنده است. در مجله دلتا به منظور آشنايي بيشتر با اين دسته از مجازات ها و قوانين و مقرراتي که در قانون براي آن ها در نظر گرفته شده توضيح داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.


مجازات بازدارنده چيست؟


طبق قانون مجازات اسلامي، مجازات بازدارنده به مجازاتى گفته مى‌شود که از طرف حکومت به منظور حفظ نظم و امنيت اجتماع در برابر تخلف از قوانين و مقررات حکومتي تعيين مي‌شود. و عبارتند از حبس و جزاي نقدي، تعطيل محل کسب و لغو پروانه کار و محروميت از حقوق اجتماعي و اقامت در نقطه يا نقاط معين و منع از اقامت در نقطه يا نقاط معين و مانند آن.” بنابراين اين دسته از مجازات ها توسط شرع و‌ دين تعيين نشده اند. به عبارت بهتر تمام جرائمي که نوع و ميزان مجازات آن‌ها توسط قانونگذار تعيين شده، مجازات بازدارنده است و اين کيفرها به لحاظ اينکه نوع و ميزان و تعداد آن ها از طرف شرع معين نشده ، مشمول عنوان تعزير است.


انواع مجازات بازدارنده


آيا تفاوتي ميان مجازات تعزيري و بازدارنده وجود دارد؟


مجازات تعزيري در مورد جرائم و اعمال خلافي اجرا مي‌شود که در فقه به عنوان عمل و کار حرام مستوجب عقوبت شرعي  و در واقع داراي ريشه و سوابق فقهي هستند. به اين نوع مجازات‌ ها که نوع و ميزان و کيفيت آن ها در دين اسلام پيش بيني نشده است و تعيين مقدار و کيفيت مجازات به نظر قاضي رسيدگي کننده به پرونده بستگي دارد تعزيرات مي‌گويند. جرائمي از قبيل هتک حرمت و حيثيت، خيانت در امانت و… از جمله جرائم تعزيرى محسوب مى‌شوند.
قاضي مرتکبان اين گونه از جرائم را مي‌تواند با توجه به قانون و صلاحديد خود تعزير کند که اين نوع تعزيرِ حاکم صرفاً از باب تنبيه مرتکب و جلوگيري از تکرار جرم و حفظ نظم و امنيت جامعه اسلامي است. حال آن که مجازات بازدارنده در مورد اعمالي اجرا مي‌شوند که انجام و ارتکاب آن ها مستوجب عقوبت شرعي و اخروي مانند قتل، هتک حرمت و حيثيت افراد و… نيست بلکه صرفاً تخلف از قوانين و مقرراتي است، که به منظور حفظ نظم امنيت اجتماع تعيين شده اند.


جرائم و مجازات هاي بازدارنده


جرائمي همچون صدور چک بلامحل يا خروج غير قانوني از کشور يا جعل سند و… از جمله جرائمي هستند که براي آن ها مجازات هاي بازدارنده در نظر گرفته مي‌شود. به عنوان مثال در مورد جرم خروج غير قانوني از مرز بدون دريافت مدارک و مجوز قانوني، بايد بيان کرد به دليل اين که در زمان‌ هاي گذشته چيزي به عنوان خطوط مرزي وجود نداشته و تعريف نشده بود بنابراين عمل خروج غير قانوني از مرز در فقه اسلامي به عنوان عمل حرام مستوجب مجازات تعزيري تعريف نشده است. مسلماً در چنين موردي وقتي حکومت وجود خطوط مرزي را به عنوان يک ضرورت لازم تشخيص دهد مي‌تواند به دليل  حفظ نظم و امنيت و منافع جامعه، قوانين و ضوابطي تصويب کند که به موجب آن ها انجام چنين عملي مستوجب مجازات باشد. به اين نوع مجازات ها که حکومت براي حفظ نظم و امنيت اجتماع کنوني معين کرده، مجازات بازدارنده گفته مي‌شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


سرقفلي حقي است که قانون‌ براي مستاجران اماکن تجاري در نظر گرفته تا از آن‌ ها به نحوي ويژه حمايت کرده باشد. به اين ترتيب که هنگام عقد قرارداد مستاجر مبلغي را تحت عنوان سرقفلي به مالک مي‌پردازد که در عرف اين کار خريد سرقفلي گفته مي‌شود.

سرقفلي چيست

گاهي مشاهده مي‌شود که در آگهي‌ هاي فروش مغازه نوشته شده سرقفلي مغازه به فروش مي‌رسد. ممکن اين سؤال ايجاد شود که سرقفلي چيست و طبق قانون چه شرايطي دارد؟ در مجله دلتا به بررسي اين سؤالات مي‌پردازيم که سرقفلي چيست و در اين خصوص که چه مواردي باعث از بين بردن حق سرقفلي مي‌شوند پاسخ داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.


سرقفلي چيست ؟


سرقفلي حقي است که قانون‌ براي مستاجران مکان هاي تجاري در نظر گرفته است تا از آن‌ ها به نحوي ويژه حمايت کرده باشد. به اين ترتيب که هنگام عقد قرارداد مستاجر مبلغي را تحت عنوان سرقفلي به مالک مي‌پردازد که در عرف اين کار خريد سرقفلي گفته مي‌شود. در پاسخ به اين سؤال که اغلب پرسيده مي‌شود که سرقفلي مغازه چيست ؟ بايد گفت که در صورت خريد سرقفلي مغازه، مالک موظف است هنگام تخليه ملک سرقفلي را به قيمت روز محاسبه کرده و به مستاجر پرداخت کند. بنابراين مي‌توان گفت که سرقفلي فقط مختص مکان هاي تجاري است و براي واحد هاي مسي چنين حقي در نظر گرفته نشده است و نيز توجه به دو نکته ضروري است اولاً قراردادي که منعقد مي‌شود، بايد عنوان اجاره داشته باشد. به عنوان مثال در قراردادهاي صلح چيزي تحت عنوان سرقفلي وجود ندارد. دوماً مستاجر بايد مبلغ را به طور دقيق و صريح تحت عنوان سرقفلي به مالک پرداخت کرده باشد.


سرقفلي مغازه


چه اقداماتي موجب از بين رفتن حق سرقفلي مي‌شوند؟


طبق قوانين و‌ مقررات، برخي اقدامات منجر به ساقط شدن حق سرقفلي خواهد شد. برخي از اين موارد توضيح داده شده است.


1. انتقال سرقفلي به غير ؛


اگر در قرارداد رسمي حق انتقال به غير، از صاحب سرقفلي گرفته شده باشد، و يا در سند عادي بين طرف هاي قرارداد ذکر شده باشد، و صاحب سرقفلي اقدام به انتقال يا فروش سرقفلي به شخصي ديگر کند، مالک ملک مي‌تواند با پرداخت نصف حق سرقفلي به مالک يا خريدار فعلي سرقفلي، آن ملک را تخليه کند.


2. تغيير شغل ؛


مالک سرقفلي فقط مي‌تواند به شغلي که در قرارداد نوشته شده  بپردازد و در صورتي که بدون رضايت از مالک، شغل خود را تغيير دهد حق و حقوق قانوني او از بين خواهد رفت، و مالک مي‌تواند بدون پرداخت هيچ مبلغي حکم به تخليه ملک خود بگيرد.


حق سرقفلي مغازه


3. تعدي و تفريط در ملک ؛


هرگونه اقدام از غير متعارف عليه مال ديگري و همچنين عدم انجام تعهدات در حفظ و نگهداري مال مالک از لحاظ قانوني تعدي و تفريط محسوب مي‌شود. بنابراين به موجب قانون اگر صاحب سرقفلي در مورد ملک، تعدي و يا تفريط داشته باشد، تمام حق و حقوق قانوني وي از بين مي‌رود و مالک مي‌تواند بدون پرداخت هيچ هزينه اي ملک خود را تخليه کند. به طور مثال تغييراتي که به اصل بنا لطمه وارد و يا چيزي به آن اضافه کند از مصاديق تعدي و تفريط به شمار مي‌رود، و باعث تخليه محل بدون پرداخت حق سرقفلي خواهد شد. البته در مواردي که تغييرات به اصل بنا لطمه اي وارد نکند و منجر به استفاده بهتر و راحت تر مستاجر از ملک شود، تعدي و تفريط محسوب نخواهد شد.


4. عدم پرداخت اجاره بها توسط خريدار سرقفلي


يکي ديگر از مواردي که موجب از بين رفتن حق سرقفلي مي‌شود تاخير در پرداخت اجاره بها است.طبق قانون در صورت عدم پرداخت اجاره بها، مالک سرقفلي موظف است در نهايت تا دهم ماه بعد اجاره خود را پرداخت کند،در غير اين صورت مالک مي‌تواند با مراجعه به مراجع قضايي براي مستاجر اظهارنامه ارسال کند و اگر پس از دو بار ارسال اظهار نامه اجاره بها پرداخت نشود، مالک اين حق را خواهد داشت حکم تخليه ملک را به صورت قانوني دريافت کند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


خريدار و فروشنده بعد از اينکه به توافق و تفاهم پيرامون مباحث مالي و چگونگي پرداخت قيمت خودرو از جانب خريدار به فروشنده رسيده‌ اند، بايد به اداره راهنمايي و رانندگي مراجعه و مراحل قانوني و اداري انتقال پلاک خودرو را انجام دهند.

انتقال خودرو

قرارداد انتقال خودرو از جمله قراردادهاي خريد و فروش است که افراد بايد در زمان انعقاد آن دقت بسياري داشته باشند. در مجله دلتا به بررسي قرارداد خريد و فروش پرداخته شده است.


تنظيم قرارداد خودرو


در معاملات خودرو خريدار و فروشنده بعد از اينکه در رابطه با مسائل فني و مالي مربوط به خودرو به توافق رسيدند به دفتر ثبت اسناد رسمي مراجعه مي‌کنند و مراحل انتقال سند خودرو را به صورت رسمي طي مي‌کنند. سپس خريدار به اداره راهنمايي و رانندگي مراجعه مي‌کند و مراحل انتقال پلاک خودرو را انجام مي‌دهد. به همين دليل لازم است فروشنده به خريدار وکالت نامه‌ بدهد تا خريدار بتواند مراحل قانوني انتقال پلاک خودرو را انجام دهد. که غالباً اين وکالت نامه‌ در همان دفتر ثبت اسناد رسمي و در مورد موضوع انتقال پلاک خودرو منعقد مي‌شود. البته يک راهکار متداول و رايج ديگر در خصوص خريد و فروش خودرو اين است که افراد بعد از توافق در رابطه با مسائل مالي و چگونگي پرداخت قيمت خودرو اين موارد و مناسبات را به صورت مکتوب، در قراردادي که قولنامه گفته مي‌شود، ذکر و در مرحله بعد با مراجعه به دفتر ثبت اسناد رسمي اقدام به انتقال رسمي و قانوني سند خودرو به نام خريدار مي‌کنند. اين موارد نيز با توافق خريدار و فروشنده مي‌تواند در مراحل مختلف انجام مي‌گيرد.


انتقال سند خودرو


مدارک لازم براي انتقال سند خودرو در دفتر ثبت اسناد رسمي


مهم ترين اقدامات و مدارک لازم براي تنظيم قرارداد خريد و فروش خودرو و ثبت رسمي سند خودرو عبارتند از:
• خريدار و فروشنده بايد در محل دفتر ثبت اسناد رسمي حضور شوند. در مواردي که هر يک از خريداران يا فروشندگان، داراي وکيل و يا نماينده حقوقي هستند مي‌تواند وکيل آن ها اين مراحل را انجام دهد.
• مدارک شناسايي و هويتي طرف هاي معامله از جمله شناسنامه، کارت ملي و…
• اصل سند مالکيت خودرو يا همان برگه سبز را بايد فروشنده ارائه دهد.
• ارائه کارت شناسايي خودرو توسط فروشنده اامي است.
• نشاني خريدار و فروشنده
• بيمه نامه خودرو
• فيش واريزي و يا رسيد پرداختي هزينه هاي مربوط به خريد و نقل و انتقالات خودرو بايد به سر دفتر ارائه شود.
• گواهي عدم خلافي خودرو که از جانب اداره راهنمايي و رانندگي صادر مي‌شود بايد ارائه گردد.


مراحل انتقال خودرو


شايان ذکر است که کليه اسناد و مدارک مورد نياز براي انتقال و ثبت سند خودرو بايد به طور کامل و صحيح موجود باشد در غير اين صورت اگر هر يک از مدارک مورد نياز براي تنظيم قرارداد انتقال خودرو ناقص و يا موجود نباشد، تا زماني که اين مدارک به صورت کامل و صحيح تهيه نگردد؛ مراحل انتقال سند خودرو در دفتر ثبت اسناد رسمي صورت نمي‌گيرد.


قرارداد خريد و فروش خودرو


قرارداد خريد و فروش خودرو يا همان قولنامه يک سند عادي است که در صورتي که بند فسخ در آن پيش بيني نشده باشد هيچ يک از طرف ها از اختيار فسخ قرارداد برخوردار نمي‌شوند. البته در صورت وجود  شرايطي که موجب فسخ قرارداد مي‌شوند خريدار يا فروشنده حق برهم زدن و فسخ معامله را خواهند داشت. به طور مثال در صورتي که عيب و نقص فني در خودرو وجود داشته باشد و فروشنده در قولنامه و قرارداد انتقال خودرو به آن اشاره نکرده باشد، اين حق براي خريدار به وجود مي‌آيد که معامله را فسخ و پول را باز پس بگيرد. لازم به ذکر است که خريد و فروش و در قرارداد انتقال خودرو بايد به مسائل مالي و فني مربوط به خودرو به دقت مورد توجه قرار گيرد تا از بروز مشکلات و اختلافات احتمالي بين فروشنده و خريدار پيشگيري شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


عقد لازم به عقدي اطلاق مي‌شود که در آن هيچ کدام از طرفين حق و اختيار برهم زدن (فسخ) آن را دارا نمي‌باشند مگر در مواردي که در آن شرط فسخ جاري باشد. عقد بيع، عقد اجاره و … نمونه اي از مهم‌ترين عقود لازم هستند.

هبه


هبه از جمله عقودي که در بخش‌ هاي مختلف مورد استفاده قرار مي‌گيرد که يکي از اين بخش‌ها، مربوط به حوزه املاک و مسکن است. در مجله دلتا به بررسي ابعاد حقوقي عقد هبه مي‌پردازيم.


هبه چيست؟



هبه در لغت به معناي بخشش و هديه معني شده است. و در اصطلاح حقوقي به عقدي گفته مي‌شود که در آن، يکي از طرف هاي عقد، به صورت رايگان مال يا ملکي را به طرف ديگر اهدا مي‌کند. به شخصي که مال يا ملکي را اهدا مي‌کند، تمليک کننده و در اصطلاح حقوقي، واهب گفته و شخصي را که آن مال يا ملک مربوطه به تملکش در آمده است، متهب مي‌نامند. همچنين مالي که به عنوان هبه در نظر گرفته شده است، عين موهوبه ناميده مي‌شود. به عبارت ديگر عقدي که در آن، يکي از طرف ها ( واهب) مالي ( عين موهوبه) را به صورت رايگان و مجاني به تملک طرف ديگر( متهب) در مي‌آورد، عقد هبه گفته مي‌شود. شايان ذکر است که تمليک کننده (واهب) بايد مالک اصلي  آن مالي باشد که تمليک مي‌کند. در غير اين صورت، اين عقد قانوني نيست.

رجوع از هبه

شرايط قانوني عقد هبه



براي درک اين موضوع که هبه داراي چه شرايطي است و جزء عقود لازم يا جايز به شمار مي‌آيد، بايد ابتدا هر يک از عقود لازم و جايز تعريف شوند.


عقد لازم


به عقدي اطلاق مي‌شود که در آن هيچ يک از طرف هاي قرارداد اختيار برهم زدن و فسخ آن را ندارند مگر در مواردي که در آن شرط فسخ ذکر شده باشد. از جمله عقود لازم مي‌توان به عقد بيع (خريد و فروش)، عقد اجاره و … نام برد.

عقد جايز


به عقدي گفته مي‌شود که در آن هر کدام از دو طرف، در هر زمان که اراده کنند، مي‌توانند که آن را لغو برهم بزنند. عقد وکالت، عقد وديعه و … از جمله عقود جايز محسوب مي‌شوند.

طبق ماده 805 قانون مدني که مقرر مي‌دارد: بعد از فوت واهب يا متهب رجوع ممکن نيست‌. با وجود اين، به نظر مي رسد رجوع از عقد هبه امري شخصي است و ولي يا مقيم واهبي که پس از هبه کردن محجور (ديوانه ) شده است نمي‌تواند از آن رجوع کند و شخص واهب بايد در اين باره تصميم بگيرد. بنابراين با توجه به ماده 805 قانون مدني، مي‌توان دريافت که هبه از جمله عقود لازم است. زيرا در اين عقد بر خلاف عقود جايز، شخص اهدا کننده نمي‌تواند عقد هبه را منحل کند و در واقع از آن رجوع کند.

عقد هبه

موانع رجوع از هبه


منظور از رجوع از هبه يعني بازگشت و انصراف فرد اهدا کننده از مال يا ملکي است که در قالب عقد هبه به شخص ديگري اهدا کرده است. اما در برخي موارد رجوع و بازگشت از عقد امکانپذير نيست و با موانعي روبه رو است. که در زير به اين موارد اشاره شده است.


• در مواردي که تمليک کننده مال يا ملکي  را به پدر يا مادر و يا فرزندان خود اهدا کند؛ امکان بازگشت از عقد هبه وجود ندارد. به عبارت ديگر در صورتي که اهدا گيرنده يکي از فرزندان يا پدر و مادر تمليک کننده باشد، قابليت رجوع به عقد ممکن نيست.
• در صورتي که عقد هبه در مقابل چيز ديگري باشد و آن چيز نيز محقق شده باشد؛ قابل رجوع نيست.
• يکي ديگر از موارد غير قابل رجوع بودن عقد هبه زماني است که مال يا ملک از تملک اهدا گيرنده خارج شده و وي ديگر مالک آن نباشد.
• ايجاد تغيير در مال يا ملک تمليکي است. به طور مثال اگر موهوبه يک زمين باشد و در آن ساختماني احداث شود.

در خصوص اين سؤال که براي امکان بازگشت و حق رجوع مي‌توان شروطي در نظر گرفت يا خير بايد در نظر داشت که در اين مورد علي رغم اختلاف نظرهايي که بين حقوقدانان وجود دارد بايد گفت به طور کلي تعيين شروطي براي ايجاد حق رجوع و بازگشت براي تمليک کننده در عقد، از نظر حقوقي امکان پذير است.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.







رونوشت يا کپي سند رسمي که مطابقت آن با ثبت دفتر تاييد شده باشد، به منزله اصل آن سند خواهد بود. در اصطلاح عرفي به چنين رونوشتي، کپي برابر با اصل گفته مي‌شود.

کپي برابر اصل

کپي سند رسمي چقدر اعتبار دارد؟! و آيا در دادگاه مي‌توان به آن استناد کرد؟ اين سؤالات در مواردي که اصل سند در دسترس افراد نيست پرسيده مي‌شود. در مجله دلتا به بررسي اعتبار و ارزش کپي برابر اصل اسناد رسمي پرداخته شده است.


تعريف کپي برابر اصل


طبق قانون آئين دادرسي مدني منظور از گواهي برابر اصل، مطابقت آن با اصل سند است. اين عبارت در برخي موارد «رونوشت» يا «سواد مصدق» نيز گفته مي‌شود. به طور مثال ماده 49 قانون ثبت مقرر مي‌دارد؛ يکي از وظايف سردفتران دادن سواد مصدق (گواهي برابر اصل) است.


گواهي برابر اصل


مراجع صدور گواهي برابر اصل


طبق قانون مراجعي که اختيار صدور گواهي برابر اصل را دارند عبارتند از :


1. دفتر دادگاه‌ ها
2. ادارات ثبت اسناد
3. دفاتر اسناد رسمي
4. بخشداري محل
5. ادارات دولتي
6. سفارتخانه‌هاي ايران در خارج از کشور
7. کنسولگري هاي ايران در خارج کشور
8. وکلاي دادگستري
9. مترجمين رسمي


ارزش قانوني کپي برابر اصل


در صورتي که گواهي برابر اصل شده باشد و مدرک معتبر و محکمه پسندي باشد در دادگاه مي‌توان به آن استناد کرد و دادگاه آن را مي‌پذيرد.
اما اگر فرد در مقام خوانده (متهم) دعوي باشد، بهتر است در صورت دريافت هرگونه کپي سند، يکي از اقدامات زير را انجام دهد:
1. اصل سند را درخواست کرده و تا کسب اطمينان از صحت و درستي سند، اصل آن را نزد خود نگه دارد.
2. کپي برابر اصل شده سند را دريافت کند. شايان ذکر است که هر مهر «برابر اصل» براي مراجع قضايي قابل قبول نيست. زيرا هدف از عبارت «برابر اصل» گواهي مراجعي است که از نظر قانوني حق چنين کاري را دارند. از جمله وکيل دادگستري، دفتر اسناد رسمي و يا دفتر دادگاه.


کپي برابر اصل سند


شکايت با کپي سند رسمي


طبق قانون ثبت، سندي که مطابقت آن با ثبت دفتر تصديق شده باشد به منزله اصل سند خواهد بود. به عبارت ديگر، رونوشت يا گواهي سند رسمي که مطابقت آن با ثبت دفتر تاييد شده باشد، به منزله اصل آن سند خواهد بود. در اصطلاح عرفي به چنين رونوشتي، کپي برابر با اصل گفته مي‌شود. بنابراين به دليل اعتباري که رونوشت سند رسمي يا اعتبار گواهي برابر با اصل شده سند رسمي دارد، اگر کسي بخواهد از کپي سند رسمي استفاده کند، لازم نيست اصل سند را ارائه کند. و اگر اصل سند رسمي از بين برود يا گم شود، کپي برابر با اصل شده آن، به جاي اصل سند قابل استناد کردن است و شخص مقابل نمي‌تواند به اين بهانه که اصل سند ارائه نشده است، به آن ايراد وارد کند و يا با ادعاي جعل سند، از دادگاه بخواهد که سند ارائه شده را از شمار دلايل و مدارک خارج کند. بايد در نظر داشت که رونوشت سند رسمي با کپي برابر اصل سند در مواردي در دادگاه قابل استناد و قانوني است که مطابقت آن با ثبت دفتر گواهي شده باشد. بنابراين اگر رونوشت يا کپي سند رسمي توسط دادگاه، وکيل يا بخشدار براي پيوست به دادخواست، برابر با اصل شده باشد، به منزله اصل سند نيست. و در صورتي که شخص ادعاي جعل سند توسط طرف مقابل را مطرح کند، در اين صورت خوانده بايد اصل آن را به دادگاه ارائه کند. در نتيجه از جمله شرايط اعتبار کپي برابر با اصل، آن است که مطابقت آن با ثبت دفتر، گواهي شده باشد. البته بايد به اين نکته نيز توجه داشت که قانون آئين دادرسي مدني خواهان (شاکي) و خوانده(متهم) را موظف مي‌کند که بايد اصل اسنادي که مي‌خواهند در دادگاه ارائه دهند در جلسه دادرسي حاضر و ارائه کنند. با توجه به اين قانون مي‌توان گفت، قانون اعتبار مطلق و غير قابل انکار براي کپي برابر اصل شدن يا رونوشت قائل نيست و اگر طرف هاي دعوا در صورتيکه دلايل و مدارک ديگري که بتوانند در دادگاه به آن ها استناد کنند نداشته باشند و همچنين به جاي اصل اسناد، کپي برابر اصل آن ها را در جلسه اول دادرسي ارائه کنند، دادخواست ابطال مي‌گردد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دتا.


پشت نويسي يا ظهرنويسي چک، نوشتن عباراتي در پشت چک است که به منظور انتقال، ضمانت يا وکالت انجام مي‌شود.

پشت نويسي چک

پشت نويسي چک يکي از مواردي است که قوانين و ضوابط خاص خود را دارد و بايد در هنگام پشت نويسي چک آن ضوابط رعايت شود، در صورتي که برخي افراد اطلاعات اندکي درباره آن دارند. در مجله دلتا در مورد پشت نويسي يا ظهر نويسي چک، مسئوليت‌ها و ابعاد مختلف حقوقي آن بررسي شده است.


پشت نويسي چک


پشت نويسي يا ظهرنويسي چک، نوشتن عبارت يا عباراتي در پشت چک است که به منظور انتقال، ضمانت يا وکالت انجام مي‌شود. بايد در نظر داشت که نمي‌توان عليه فرد پشت نويس شکايت کيفري کرد و حکم جلب گرفت. در اين گونه موارد بايد به صورت حقوقي اقدام به طرح دعوي کرد.


موارد پشت نويسي چک


1. انتقال چک


نحوه پشت نويسي چک براي وصول به اين صورت است که دارنده چک با درج امضا در پشت چک، آن را به شخص ديگري واگذار مي‌کند. اگر مبلغ مندرج در چک در زمان مقرر توسط صادر کننده تامين نشود، بانک پرداخت کننده چک، گواهينامه‌اي مبني بر عدم پرداخت وجه چک، صادر مي‌کند.


2. ضمانت صادرکننده و يا پشت نويسي قبل


در اين نوع از پشت نويسي، شخصي ‌به عنوان ضامن و با هدف افزايش اعتبار چک نزد دارنده آن، پشت چک را امضا مي‌کند. در اغلب اين موارد، اين نوع از ظهر نويسي به منظور ضمانت از صادر کننده و يا پشت نويسي قبلي صورت مي‌پذيرد.


چک


پشت نويس چه مسئوليت‌هايي دارد؟


در مواردي که اين امر به منظور انتقال چک انجام شود، دارنده چک مي‌تواند در صورتي که از زمان صدور گواهينامه عدم پرداخت وجه چک، بيش از 15 روز نگذشته باشد، به پشت نويس چک مراجعه و وجه مندرج در چک را از وي مطالبه کند. البته دارنده چک مي‌تواند براي وصول به صادر کننده و يا شخص پشت نويس مراجعه کند. بر طبق قانون پس از اتمام مدت 15 روزه از زمان صدور گواهي عدم پرداخت، پشت نويس هيچ گونه مسئوليتي در برابر دارنده چک ندارد و دارنده فقط مي‌تواند مبلغ مورد نظر را از صادر کننده مطالبه کند.
شايان ذکر است در شرايطي که ظهر نويسي چک با هدف ضمانت از صادر کننده صورت بگيرد، چنانچه دارنده چک براي وصول به بانک مراجعه کند و چک به دليل عدم موجودي برگشت بخورد و سند مربوطه چک برگشتي تلقي شود، صادر کننده و ضمانت کننده مسئول پرداخت مبلغ مندرج در چک است. در اين حالت محدوديت زماني براي وصول در نظر گرفته نشده است. بنابراين دارنده چک مي‌تواند در هر زماني براي وصول مبلغ به صادر کننده و يا ضامن مراجعه کند. بايد در نظر داشت که ظهر نويسي چک به منظور ضمانت مسئوليت بيشتري نسبت به پشت نويسي به منظور انتقال دارد.


ظهر نويسي چک


چگونگي تشخيص هدف از پشت نويسي چک


1. در مواردي که نوشتن پشت چکبه منظور انتقال صورت بگيرد، فقط شخصي مي‌تواند پشت نويس انتقال دهنده باشد که در زمان امضا، دارنده چک به حساب آيد. پس در صورتي که پشت چک به غير از دارنده آن، توسط شخص ديگري امضا شده باشد، انتقال دهنده نيست و ضامن به حساب مي‌آيد.
2. در صورتي که امضا کننده قصد خود را در زمان امضا، در پشت چک درج کند، اراده امضا کننده به عنوان معيار تشخيص در نظر گرفته مي‌شود. يعني اگر امضا کننده در پشت نويس اعلام کند که اين کار با هدف انتقال صورت گرفته است، ملاک همان عبارت خواهد بود.
3. در صورتي که امضا کننده قصد خود از امضا را بيان نکرده باشد و بنا بر دلايلي مشخص شود که امضا کننده همان دارنده چک بوده است و سند مورد نظر در وجه حامل باشد، امضاي وي با هدف انتقال در نظر گرفته مي‌شود. ولي اگر در زمان امضا به عنوان شخص ثالث باشد و دارنده چک به حساب نيايد، به عنوان ضامن شناخته مي‌شود.


” مطالب پيشنهادي : براي کسب اطلاعات بيشتر در مورد چک مي‌توانيد مقاله چند توصيه مهم براي دارندگان دسته چک را مطالعه کنيد.”


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


سند سه دانگ با شش‌ دانگ تفاوت زيادي ندارد. با داشتن سند سه دانگ فرد، مالک نصف ملک خواهد بود و در صورتي که ملک بدهي و وام نداشته باشد، مي‌تواند سند شش‌ دانگ جداگانه درخواست کند.

سند سه دانگ

گاهي اوقات افراد تصميم مي‌گيرند سند سه دانگ خود را به سند شش دانگ تبديل کنند، به همين دليل لازم است مراحلي طي شود. براي آشنايي و کسب اطلاعات بيشتر در خصوص نحوه و چگونگي تبديل سند سه دانگ به سند شش دانگ با مجله دلتا همراه باشيد.


سند شش دانگ چيست؟


در ابتدا لازم است تعريف مختصري از سند شش دانگ يا سند مادر داشته باشيم. منظور از کلمه شش‌ دانگ، شش‌ جهت ملک است که شامل شمال، جنوب، شرق، غرب، فضاي بالاي ملک و فضاي زير زمين مي‌شود. سند شش دانگ مربوط به املاکي است که به طور کامل به يک فرد تعلق دارند. اين اسناد جزء معتبر ترين اسناد ملکي محسوب مي شوند.


سند شش دانگ


نحوه تبديل سند سه دانگ به شش‌ دانگ


سند سه دانگ با شش‌ دانگ تفاوت زيادي ندارد. با داشتن سند سه دانگ فرد، مالک نصف ملک خواهد بود و در صورتي که ملک بدهي و وام نداشته باشد، مي‌تواند سند شش‌ دانگ جداگانه درخواست کند. بايد توجه داشت که تبديل سند سه دانگ به شش‌ دانگ فقط از طريق دفاتر اسناد رسمي امکان‌پذير است، در غير اين صورت غير قانوني خواهد بود.


چگونگي ثبت سندهاي سه دانگ و شش دانگ


سؤالي که بسياري از افراد مي‌پرسند اين است که آيا ثبت سندهاي سه دانگ و شش‌ دانگ بايد به طور رسمي ‌باشد؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت اين اسناد کاملا قانوني بوده و پلاک ثبتي اصلي و فرعي دارند. سند سه دانگ و شش‌ دانگ در دفاتر ثبت‌ اسناد يا ثبت‌احوال ثبت مي‌شود. در ادامه به بررسي تفاوت سند شش دانگ با ساير اسناد پرداخته شده است.


تفاوت شش‌ دانگ با سند مشاعي


مشاع به معني شراکت و شريک بودن است و منظور از سند مشاعي، سندي است که ملک بين چند نفر تقسيم ‌شده باشد. در اين صورت مالک سند چند نفر خواهند بود. درحالي ‌که مالکيت شش دانگ فقط متعلق به فرد صاحب سند است. بايد در نظر داشت که معامله ملک مشاعي، نسبت به املاک ديگر اغلب دردسرهاي بيشتري دارد.


سه دانگ


تفاوت شش‌ دانگ با قولنامه


قولنامه، قراردادي است که بين دو نفر تنظيم مي‌شود و در دفتر اسناد رسمي ثبت نمي‌شود. در واقع منظور از قولنامه، مالکيت ملک بدون داشتن سند رسمي است. هميشه در خريد و فروش ملک به افراد توصيه مي‌شود که به قولنامه‌ها اعتماد نکنند زيرا مالک قولنامه ممکن است همزمان ملک را به چند نفر بفروشد و به هيچ يک از آن‌ها سند ملک منتقل نشود. در اين گونه موارد، در صورتي که افراد به مراجع قانوني مراجعه‌ کنند، مشخص مي‌شود مالکيت ملک به عهده فردي است که اولين قولنامه با او تنظيم ‌شده است. يکي ديگر از مشکلات قولنامه هنگامي است که فروشنده، قولنامه‌اي را با يک شخص و سند رسمي را با شخص ديگري تنظيم کرده باشد. در اين صورت مالکيت ملک با شخصي خواهد بود که داراي سند رسمي است.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.





گاهي پس از انجام تمام اقدامات قانوني و اعلام نظر و حکم دادگاه مبني بر نوسازي ساختمان، باز هم برخي مخالفان اين امر، آپارتمان خود را ترک نمي‌کنند و بر مخالفت خود اصرار مي‌ورزند. در اين گونه موارد قانون از قوه قهريه استفاده مي‌کند.

نوسازي ساختمان

نوسازي ساختمان همان قدر که مي‌تواند در ظاهر و زيبايي ساختمان تاثير گذار و مفيد باشد گاهي مي‌تواند باعث بروز مشکلات و گرفتاري براي اهالي يک مجتمع و آپارتمان هم باشد به اين صورت که گاهي مالکان واحد‌هاي يک ساختمان درباره نوسازي آن با يکديگر به اختلاف برمي‌خورند. و اين اختلاف نظرها تا جايي پيش مي‌رود که حتي کار به دادگاه مي‌رسد. در مجله دلتا چگونگي حل اختلافات مالکان در خصوص نوسازي ساختمان مورد بررسي قرار گرفته است. در ادامه با ما همراه باشيد.


مراجعه به شوراي حل اختلاف


در مواردي که برخي از همسايگان موافق و برخي ديگر مخالف نوسازي ساختمان باشند و به همين دليل با مشکل مواجه شوند، براي حل اختلافات بايد به شوراي حل اختلاف مراجعه کنند. به اين صورت که کسي که خواهان نوسازي ساختمان است، بايد دادخواست خود مبني بر «تمايل به نوسازي» را به شوراي حل اختلاف ارائه دهد. شورا نيز بعد از بررسي، موضوع را براي رسيدگي تخصصي و تشخيص نهايي فرسودگي ساختمان به سه نفر از کارشناسان رسمي دادگستري واگذار مي کند. کارشناسان تشخيص مي‌دهند که آيا عمر مفيد ساختمان به پايان رسيده يا به هر دليل ديگري ساختمان دچار فرسودگي کلي شده است يا خير. بنابراين اگر کارشناسان تشخيص دهند که ادامه زندگي در ساختمان، خطر يا ضرر مالي و جاني به همراه دارد، با بازسازي آن موافقت مي‌کنند.


نوسازي آپارتمان


اختلاف نظر کارشناسان در مورد نوسازي ساختمان


گاهي ميان کارشناسان دادگستري نيز در خصوص نوسازي، اختلاف نظر ايجاد مي‌شود. در اين مواقع، قاضي رأي را بر اساس نظر اکثريت کارشناسان صادر مي‌کند.


نحوه انتخاب کارشناسان دادگستري


بر اساس قانون، مالکان مي‌توانند کارشناسان را انتخاب کنند. اگر هم مالکان ساختمان براي انتخاب کارشناس تفاهم نداشته باشند، وزارت مسکن و شهرسازي، با درخواست مدير يا هيأت‌ مديره، خود به انتخاب کارشناس مبادرت مي کند.


حکم دادگاه مبني بر نوسازي ساختمان


بر اساس قانون تملک آپارتمان‌ ها: «در صورتي که به تشخيص سه نفر از کارشناسان رسمي دادگستري، عمر مفيد ساختمان به پايان رسيده يا به هر دليل ديگري ساختمان دچار فرسودگي کلي شده باشد و بيم خطر يا ضرر مالي و جاني برود و اقليت مالکان قسمت ‌هاي اختصاصي در تجديد بناي آن موافق نباشند، آن دسته از مالکان که قصد بازسازي مجموعه را دارند، مي‌توانند بر اساس حکم دادگاه، با تأمين مسکن استيجاري مناسب براي مالک يا مالکاني که از همکاري خودداري مي‌ورزند، نسبت به تجديد بناي مجموعه اقدام کنند.»
به اين ترتيب حقوق ساکنان مخالف نوسازي هم رعايت مي‌شود. در واقع، حتي اگر کارشناسان رسمي دادگستري، حق را به موافقان تجديد بنا بدهند و رأي نوسازي ساختمان از سوي قاضي صادر شود، باز هم قانون براي مخالفان نوسازي حق و حقوقي قائل است و موافقان هم نمي‌توانند بدون تأمين مسکن يا محل زندگي براي ساکنان مخالف، نوسازي آپارتمان را آغاز کنند. بنابراين موافقان براي شروع نوسازي بايد مسکني متناسب با شأن همسايه‌ هاي مخالف تهيه و بعد از نقل مکان آن‌ ها به خانه جديد، نوسازي ساختمان را شروع کنند.


بازسازي ساختمان


توقيف اموال ساکنان مخالف نوسازي ساختمان


بعد از اين که عمليات بازسازي به پايان برسد و سهم هر يک از واحد‌ها اعم موافقان و مخالفان و هزينه‌ هاي بازسازي مشخص شود، سهم مالکان مخالف و مبلغي که براي اجاره مسکن براي آن‌ ها پرداخت شده است، از آن‌ها پس گرفته مي‌شود. اگر هم اين افراد توانايي پرداخت بدهي ‌شان را نداشته باشند، ساکنان طلبکار مي‌توانند حکم توقيف اموال بدهکار را بگيرند. بنابراين براي پرداخت شدن بدهي و در صورت دريافت حکم توقيف اموال، همان ملکي که نوسازي شده است، توقيف مي‌شود تا ساکنان طلبکار بتوانند طلب خود را دريافت کنند.


دستور تخليه چه زماني صادر مي‌شود؟


گاهي پس از انجام تمام اقدامات قانوني و اعلام نظر و حکم دادگاه مبني بر نوسازي ساختمان، باز هم برخي مخالفان اين امر، آپارتمان خود را ترک نمي‌کنند و بر مخالفت خود اصرار مي‌ورزند. در اين گونه موارد اجراي مقررات  قانوني  مي تواند به اختلاف ها پايان دهد. و اين اختيار را به مدير ساختمان مي‌دهد که با مالک متخلف برخورد کند. در اين مواقع، با درخواست مدير يا مديران ساختمان، رييس دادگستري يا رييس مجتمع قضايي محل، دستور تخليه آپارتمان هاي مخالفان را صادر مي کند


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


منظور از حقوق مادي هر گونه استفاده و بهره‌ برداري اقتصادي از اثر و مال فکري است. بنابراين فروش اثر، واگذار کردن حق چاپ يا نشر و تکثير اثر، و يا توليد آن و بستن قرارداد با نام آن اثر ممنوع است.

مالکيت فکري

مالکيت فکري قراردادي ميان صاحب مال فکري و دولت است. دارنده‌ مال فکري با تلاش و زحمت فراوان يک اثر فکري توليد مي‌کند و آن را در اختيار جامعه مي‌گذارد، دولت هم به او يک حق انحصاري مي‌دهد و بقيه افراد را از استفاده از مال او بدون اجازه و پرداخت مابه‌ازا منع مي‌کند. در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.


مالکيت فکري چيست ؟


مالکيت فکري شاخه ‌اي از حقوق است که در آن حقوق و تکاليف افرادي که يک مال فکري و غير فيزيکي دارند مشخص مي‌شود. منظور از مال فکري چيزي است که در اثر کار و تلاش فکري و هنري ايجاد مي‌شود و برخلاف ساير اموال غير فيزيکي است. به عنوان مثال شعر، داستان، اختراع، نقاشي، فيلم، موسيقي و … از جمله اموال فکري  است و ارزش اقتصادي نيز دارند.


مالکيت معنوي


تفاوت اموال فکري با ساير اموال


تفاوت اساسي و مهم اموال فکري با ساير اموال در اين است که مال فکري مي‌تواند به طور هم‌ زمان مورد استفاده بسياري از افراد قرار بگيرد بدون اينکه آسيبي ببيند يا از آن کاسته شود. به عبارت ديگر به طور ذاتي مورد استفاده فقط يک شخص خاص نيست بلکه همزمان چندين نفر مي‌توانند از آن استفاده کنند. به طور مثال يک خودرو که متعلق به شخصي است، تا زمانيکه وي از آن استفاده مي‌کند و در مالکيت او قرار دارد، هيچ کس ديگر نمي‌تواند به طور همزمان از آن استفاده کند. ولي اگر فردي يک وسيله‌ جديد اختراع کند و نحوه‌ ساخت اين اختراع را براي کسي توضيح بدهد يا يک نمونه از اختراع خود را در اختيار ديگران بگذارد، آن‌ ها هم‌ مي‌توانند به ساخت و توليد اين وسيله‌ جديد دست بزنند. بدون اينکه خللي به دانش و تخصصي که آن فرد دارد وارد يا حتي از آن کم شود. و در واقع افراد در نقاط مختلف دنيا‌ مي‌توانند مشغول استفاده از همين دانش باشند. به عبارت بهتر دانش، امري غير انحصاري است که افراد بسياري‌ مي‌توانند به‌ طور همزمان از آن استفاده کنند. در چنين شرايطي بحث حقوق مالکيت فکري مطرح مي‌شود. مالکيت فکري به افراد ابزاري براي حمايت از کليه اموالي مي‌دهد که محدود نيستند و قابليت نشر و انتشار و استفاده‌ گسترده دارند. اما بايد در نظر داشت که حقوق نمي‌تواند از چيزي حمايت کند که در عالم واقع وجود ندارد و فقط در ذهن افراد مي‌گذرد، زيرا قابل دسترسي نيست. در واقع حقوق از ايده حمايت نمي‌کند بلکه از شکل و فرم ابراز ايده حمايت مي‌شود. بنابراين دانش و فکري که در ذهن افراد است هر چند که ارزشمند است اما قابل حمايت حقوقي و قانوني نيست. اما به محض اينکه اين فکر تبديل به متن يا شعري شد و در جايي در عالم مادي ثبت شد، مثلا روي کاغذ آمد، در دسته‌ اموال فکري قرار مي‌گيرد و فکري است متعلق به همان فرد خاص و در نتيجه قابل حمايت حقوقي است.


انواع حقوق مالکيت فکري


حقوق مالکيت فکري براي هر مال فکري و دارنده‌  آن  دو گونه حق را  به رسميت مي‌شناسد:


1. مالکيت معنوي


حق معنوي حالت هاي متعددي دارد اما مهم‌ترين جنبه‌ آن در مورد انتساب اثر و مال فکري است. به طور مثال، شعر يا اختراعي که فردي خلق کرده، براي هميشه اثر آن فرد و به نام وي خواهد بود و هيچ کس نمي‌تواند اين حق را از او بگيرد. در واقع مال فکري هر کس به نام خودش ثبت مي‌شود و اگر کسي تلاش کند تا اثر و اختراع را به نام خود جا بزند، مالک اثر و اختراع مي‌تواند از او شکايت کند.


مالکيت فکري و معنوي


2. حقوق مادي چيست ؟


منظور از حقوق مادي هر گونه استفاده و بهره‌ برداري اقتصادي از اثر و مال فکري است. بنابراين فروش اثر، واگذار کردن حق چاپ يا نشر و تکثير اثر، و يا توليد آن و بستن قرارداد با نام آن اثر ممنوع است. علاوه بر اين حقوق مادي انحصاري است. به اين معني که فقط مالک حق دارد از اين حقوق استفاده کند. البته او حق واگذاري اين حقوق را به ديگران دارد؛ بر خلاف حقوق معنوي که فرد نمي‌تواند آن را بفروشد يا به ديگري ببخشد و واگذار کند. علاوه بر اين، حقوق مادي دائم و هميشگي نيستند بلکه محدود به يک زمان مشخص‌ اند. به عنوان مثال حقوق مادي يک اختراع تنها 20 سال دوام دارند و پس از طي اين مدت، ديگر قانون‌ از اين اختراع حمايت نمي‌کند. در واقع در واقع قانون‌گذار براي يک مدت محدود و مشخص براي اين اموال که غيرانحصاري هستند و افراد زيادي مي‌توانند به‌طور هم‌زمان از آن‌ها استفاده کنند نوعي انحصار ساختگي (اعتباري) ايجاد مي‌کند. به اين ترتيب بقيه‌ افراد فقط با کسب اجازه از مالک و با پرداخت ما به‌ ازا آن مي‌توانند از مال فکري او استفاده کنند. به عنوان مثال اگر فردي مي‌خواهد از روي اختراع کسي به توليد بپردازد بايد پيش از هر اقدامي، با فرد مخترع به توافق برسند. يا در مواردي که افراد بخواهند از علامت تجاري يک محصول بر روي محصولات خود استفاده کنند.نيز بايد اين قانون را رعايت کنند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


خريدن زمين و ملک قواعد خاص خود را دارد و نياز به اطلاعات کافي از منطقه، موقعيت زمين، آينده آن، کاربري زمين، موانع قانوني، شناسايي مالک واقعي، کسب اطلاع از شوراي محل، تحقيق و بررسي از دهياري و معتمدين محلي و خيلي موارد ديگر که بايد در نظر گرفته شوند.

خريد زمين

خريد زمين يکي از مهم‌ترين معاملاتي است که افراد با هدف ساخت و ست و يا براي سرمايه گذاري و سودآوري در آينده اقدام به خريد و ساخت آن مي‌کنند. در مجله دلتا نکات حقوقي مهم در خريد زمين و مراحل انتقال آن توضيح داده شده است.


معامله زمين


خريدن زمين و ملک قواعد خاص خود را دارد و نياز به اطلاعات کافي از منطقه، موقعيت زمين، آينده آن، کاربري زمين، موانع قانوني، شناسايي مالک واقعي، کسب اطلاع از شوراي محل، تحقيق و بررسي از دهياري و معتمدين محلي و خيلي موارد ديگر که بايد در نظر گرفته شوند. پس از انجام تحقيقات لازم، خريدار مي‌تواند در مورد خريد ‌زمين با فروشنده زمين و رسيدن به توافق و نقطه مشترک صحبت کند.



نکات حقوقي مربوط به خريد زمين


1. براي خريد زمين از نهادها و شرکت‌ها بايد حتماً مجوزهاي وکالت فروشنده از نهاد مربوطه به دقت بررسي و از درستى و صحت آن‌ها اطمينان حاصل شود.
2.خريد زمين‌هايي که توسط دادگاه‌هاي انقلاب مصادره و به دستگاه‌هايي مانند بنياد شهيد، ستاد اجرايي فرمان امام (ره)، کميته امداد، بنياد مستضعفان و… منتقل شده‌اند، معمولاً با مشکلاتي همراه است؛ زيرا مالکان قبلي ممکن است ادعايي درباره‌ ملک سابق خود مطرح کنند.
3.زمين‌هايي که درون طرح قرار دارند، در اين موارد بايد درباره‌ مشمول طرح نبودن ملک مربوطه اطمينان حاصل شود.
4.خريد زمين کشاورزي قولنامه‌اي: بعضي از زمين‌هاي کشاورزي داراي سند رسمي نيستند و به صورت محلي و سنتي براي آن‌ها سند تنظيم شده است. خريدار براي خريد زمين‌هايي از اين نوع، بايد قبل از انعقاد هرگونه قرارداد از مراجع مربوطه و دفاتر اسناد رسمي استعلام‌هايي کسب و درباره‌ صحت اين دسته از اسناد مطمئن شود.


نحوه نوشتن قولنامه زمين


قولنامه يک کاغذ معمولي است که جزء اسناد رسمي محسوب نمي‌شود. در حاليکه اسناد رسمي اسنادي هستند که به تأييد دولت و مراجع قضايي رسيده باشند. در واقع قولنامه فقط توسط خريدار، فروشنده و مدير بنگاه تنظيم مي‌شود و به تاييد دولت يا مراجع قضايي نمي‌رسد، به همين دليل از جمله اسناد رسمي محسوب نمي‌شود.
از آنجايي که معامله مرحله به مرحله انجام مي‌شود، معمولاً برخي از مدارک و اسناد خريدار و فروشنده به عنوان ضمانت اجرايي نزد بنگاه به عنوان امانت قرار داده مي‌شود. در اين گونه موارد بايد سند خريد زمين و يا مسکن را قبل از انعقاد قولنامه بررسي و از کد رهگيري مربوطه استعلام شود.



تنظيم قولنامه به اين دليل انجام مي‌شود که معمولاً طرفين براي فراهم کردن شرايط معامله نياز به زمان دارند؛ ممکن است خريدار براي تهيه کل مبلغ معامله و يا فروشنده تا نهايي کردن وضعيت ملک نياز به زمان داشته باشند؛ بنابراين قولنامه‌اي را بين خود تنظيم مي‌کنند تا شرايط معامله و مراحل آن به صورت جزيي و دقيق ذکر شود. انعقاد قولنامه براي خريد زمين و مسکن به معناي آن است که ملک مورد نظر يک بار مورد معامله قرار گرفته است.
کد رهگيري کدي است که به هر معامله خريد زمين يا مسکن داده مي‌شود تا صحت معاملات تضمين شود. در واقع از طريق کد رهگيري مي‌توانيد در جريان آخرين وضعيت زمين يا ملک مربوطه قرار بگيريد و اگر آن زمين يا ملک قرار است به چند نفر به صورت هم‌زمان فروخته شود، شما از اين موضوع آگاهي کسب مي‌کنيد.
اگر چکي رد و بدل مي‌شود، بايد جزييات چک مانند شماره سريال، مبلغ و نام طرف‌هاي مورد معامله در آن چک به صورت دقيق ذکر شود. قولنامه بايد در سه نسخه تنظيم شود که پس از امضاي طرف‌ها و شاهدان آن‌ها، يک نسخه از آن نزد خريدار، يک نسخه نزد فروشنده و يک نسخه نزد بنگاه محفوظ مي‌ماند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


هر کس امضاي مخصوص به خود را دارد که گاهي براي سوء استفاده مورد جعل ديگران قرار مي‌گيرد و اين کار جرم خواهد بود. شخصي که از امضا او جعل شده بايد در دادگاه اين امر را ابتدا ثابت کند.

جعل امضا

جعل امضا يکي از جرايمي است که در صورت اثبات شاکي مي‌تواند عليه جعل کننده شکايت کند. در مجله دلتا به بررسي روش هاي تشخيص جعل امضا پرداخته شده است.


مجازات جعل امضا


هر کس امضاي مخصوص به خود را دارد که گاهي براي سوء استفاده مورد جعل ديگران قرار مي‌گيرد و اين کار جرم خواهد بود. شخصي که امضا او جعل شده بايد در دادگاه اين امر را ابتدا ثابت کند. بايد در نظر داشت که جعل امضاي ديگران و هم استفاده از امضا جعل شده مجازات کيفري براي مجرم خواهد داشت.


مجازات جعل امضا


روش هاي تشخيص جعل امضا


اگر در جعل امضا در سند يا مدرک ، جاعل حرفه اي نباشد، با يک بررسي ساده مي‌توان جعل بودن آن را تشخيص داد اما اگر عمل جعل توسط يک فرد حرفه اي در اين کار انجام شده باشد ، سه روش براي تشخيص جعل بودن در دادگاه استفاده مي‌شود. اين روش ها عبارتند از:
1.روش فيزيکي
2.شيميايي
3.مقايسه اي
اگر شاکي در دادگاه ادعا کند که امضاي او جعل شده و مورد انکار متهم قرار گيرد ، اثبات جعل با شاکي خواهد بود که از دادگاه بخواهد مورد جعل را بررسي کند. با صدور قرار رسيدگي توسط دادگاه مراحل رسيدگي به ادعاي شاکي آغاز مي شود و دادگاه امر تطبيق خط و امضا را به کارشناسان رسمي و يا اداره تشخيص هويت پليس که مورد تاييد دادگاه هستند، ارجاع مي‌دهد.
در اين مرحله از شاکي خواسته مي‌شود تا نمونه دستخط و امضاي خود را به کارشناسان تحويل دهد تا با امضاي جعلي مورد تطبيق داده شود ، کارشناسان اين حوزه از ابزارهاي آزمايشگاهي و همچنين تجارب خود در اين کار استفاده مي‌کنند و از روش هايي مانند مقدار فشاري که بر قلم وارد مي‌شود تا امضا صورت گيرد، همچنين جهت حرکت دست يا قلم، نوع مرکب خودکار ، تطبيق شکستگي هاي خط و تطبيق امضاي اصلي با امضايي که ادعا شده جعل است نو يا کهنه بودن قلم استفاده مي کنند تا جعل بودن امضا را به اثبات برسانند.
در مواردي که روش هاي فيزيکي موثر نباشد از روش هاي شيميايي و پرتو نور در تشخيص امضا استفاده مي‌شود.
در بررسي کارشناسان و نتيجه اي که حاصل شود درصد خطا بسيار کم مي‌شود و نتايج حاصله براي دادگاه فرستاده خواهد شد.
اگر نتيجه اي که توسط کارشناسان به دست آمده به جعل بودن امضا منجر شود، ديگر توسط متهم قابل انکار نخواهد بود و متهم به حبس و جريمه مقرر در قانون محکوم خواهد شد.
قانون موارد محکوميت را براي بازدارندگي در وقوع اين جرم ها قرار داده است تا کسي نخواهد با جعل امضاي ديگري آرامش را از جامعه سلب کند و باعث ايجاد ضرر و زيان مالي به ديگران شود، همچنين اگر با اين جعل موجبات از بين بردن اعتبار ديگري را فراهم کنند ، قانون با اين افراد برخورد سختي خواهد داشت.


جعل امضاي ديگران


مجازات جعل امضا


مجازات جاعل با توجه امضاي چه شخصي و روي چه سندي جعل کرده است مشخص مي‌شود.
1.طبق قانون مجازات اسلامي اگر دست خط مقام معظم رهبري و يا روساي سه قوه ( به اعتبار مقام آنان) را جعل کنند به حبس از سه تا 15 سال محکوم خواهند شد.


2. چنانکه امضا يا مهر معاون اول رئيس جمهور، وزرا، اعضاي شوراي نگهبان، نمايندگان مجلس قضات، يکي از کارمندان و مسئولين دولتي از حيث مقام رسمي آنان باشد، متناسب با مورد مجازات حبس از يک تا ده سال خواهد داشت.
3.به موجب ماده 536 قانون مجازات اسلامي مصوب 1375 هر کس در اسناد و نوشته‌هاي غير رسمي جعل يا تزوير کند يا با علم به جعل و تزوير آنها را مورد استفاده قرار دهد علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از شش ماه تا دو سال يا تا دوازده ميليون ريال جزاي‌ نقدي محکوم خواهد شد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


برخي از رانندگان براي آن که در ديد دوربين‌هاي راهنمايي و رانندگي قرار نگيرند و جريمه نشوند، قسمتي از پلاک خودروي خود را مي‌پوشانند يا آن را مخدوش مي‌کنند، اما انجام اين کار بر اساس قوانين جرم محسوب شده و مجازات‌ دارد.

جريمه پوشاندن پلاک خورو

پوشاندن يا مخدوش کردن پلاک خودرو از جمله اقداماتي است که برخي از رانندگان براي ورود به طرح ترافيک انجام مي‌دهند. اين اقدامات تخلف محسوب شده و جريمه و گاهي حتي مجازات براي آن‌ها در نظر گرفته شده است. در اين نوشتار جريمه پوشاندن پلاک خودرو بررسي شده است. در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.


جريمه پوشاندن پلاک خودرو


همانطور که گفته شد برخي از رانندگان براي آن که در ديد دوربين‌هاي راهنمايي و رانندگي قرار نگيرند و جريمه نشوند، قسمتي از پلاک خودروي خود را مي‌پوشانند يا آن را مخدوش مي‌کنند، اما انجام اين کار بر اساس قوانين جرم محسوب شده و مجازات‌ دارد. در واقع پوشاندن پلاک خودرو براي فريب ماموران و دوربين‌ها نه فقط سبب جريمه ماشين و توقف آن مي‌شود، بلکه موجب توقيف خودرو به مدت يک ماه مي‌شود.
مطابق ماده 720 قانون مجازات اسلامي انجام اين کار و پوشاندن پلاک خودرو از 6 ماه تا 1 سال حبس دارد و فرد متخلف در صورت دستگيري بايد اين مجازات را طي کند. علاوه بر مجازاتي که براي فرد وجود دارد، راهنمايي و رانندگي مي‌تواند خودروي فرد متخلف را به مدت 1 ماه توقيف و در پارکينگ نگهداري کند.


پوشاندن پلاک خورو


جريمه مخدوش بودن پلاک


برخي از رانندگان اقدام به مخدوش کردن شماره پلاک ماشين مي‌‌کنند. به طور مثال يکي از اعداد پلاک را تغيير مي‌دهند. در ‌واقع اين کار تخلف است و متخلف با جريمه ماموران مواجه خواهد شد. تخلف مخدوش کردن پلاک بيشتر در مناطق ورودي زوج و فرد و طرح ترافيک رخ مي‌دهد. با توجه به نحوه عملکرد دوربين‌هاي پليس راهور بايد در نظر داشت، مشخصاتي که در عکس ثبت مي‌شود با مشخصات شماره گذاري تطبيق داده مي‌شود و اگر با مشخصات ظاهري خودرو يکي نباشد جريمه نمي‌کند. شايان ذکر است در صورتي که جريمه به دليل خطاي چشم از سوي کاربران پليس باشد و فردي جريمه شود، مي‌تواند از طريق دفاتر پليس به اضافه 10 اعتراض کند تا به آن رسيدگي شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


وقتي در سند ازدواج مهريه را عندالمطالبه ذکر مي‌کنيم،  به اين معناست که زن به محض عقد مالک مهريه مي‌شود و هر زمان بخواهد مي‌تواند به اختيار خودش مهريه‌اش را مطالبه کند و در هر حالت مهريه بايد توسط مرد پرداخت شود.


مهريه

مهريه از جمله حقوقي است که قانون براي زن در نظر گرفته است و در صورت مطالبه، مرد موظف به پرداخت آن است. البته زن و مرد هنگام عقد ازدواج بايد به عندالمطالبه يا عندالاستطاعه بودن مهريه دقت کنند. در مجله دلتا براي آشنايي بيشتر با اين نوع مهريه و نحوه مطالبه آن به موارد زير پرداخته شده است.


1. مهريه عندالاستطاعه در طلاق


2. تفاوت مهريه عندالمطالبه و مهريه عندالاستطاعه


3. تبديل مهريه عندالمطالبه به عندالاستطاعه پس از عقد


4. شرايط وصول مهريه عندالاستطاعه


مهريه عند الاستطاعه در طلاق


منظور از مهريه عندالمطالبه اين است که زن به محض انجام شدن مراسم عقد، مالک مهريه مي‌شود و هر زمان بخواهد مي‌تواند، مهريه‌ خود را مطالبه کند و در هر حالت بايد توسط مرد پرداخت شود. اما زماني که در سند ازدواج مهريه عندالاستطاعه ذکر مي‌شود، فقط موقعي زن مي‌تواند مهريه‌اش را درخواست کند که شوهر توانايي پرداخت آن را داشته باشد، پس در نتيجه پرداخت مهريه منوط به استطاعت و توانايي مالي مرد است و چنانچه همسر توانايي مالي ضعيف يا حتي متوسطي داشته باشد، شايد زن با انتخاب اين نوع مهريه هيچ‎گاه نتواند مهر خود را مطالبه کند.


مهريه


تفاوت مهريه عندالمطالبه و مهريه عندالاستطاعه


1. زماني که در سند ازدواج، مهريه به صورت عندالمطالبه تعيين مي‌شود زن هر زمان که بخواهد مي‌تواند مهريه خود را دريافت کند و موظف نيست اموال و دارايي مرد را معرفي و اثبات کند، هرچند اگر مرد توان لازم براي پرداخت مهريه را نداشته باشد مي‌تواند دادخواست اعسار از پرداخت مهريه به دادگاه خانواده ارائه دهد و دادگاه نيز با توجه به ميزان مهريه مي‌تواند اقساطي براي پرداخت مهريه تعيين کند. اما در مهريه عند الاستطاعه زن مکلف است ابتدا دارايي شوهر را اثبات کند و پس از آن اقدام به دريافت مهريه کند.


2. تفاوت ديگر اين است که در مهريه عندالمطالبه چنانچه زن باکره باشد مي‌تواند از حق حبس استفاده کند اما در مهريه عند الاستطاعه استفاده از حق حبس توجيه قانوني و منطقي نخواهد داشت.


مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با موضوع حق حبس در مهريه مطلب ” حق حبس مهريه و شرايط آن ” را مطالعه کنيد.


تبديل مهريه عندالمطالبه به عندالاستطاعه پس از عقد


زن و شوهر هر زمان که بخواهند مي‌توانند با يکديگر توافق کنند و مهريه عندالمطالبه را به عند الاستطاعه يا بالعکس تغيير دهند و در اين مورد منع قانوني و شرعي وجود ندارد.


شرايط وصول مهريه عندالاستطاعه


همانطور که در بالا گفته شد زن در صورتي مي‌تواند مهريه عندالاستطاعه را دريافت کند که مالي از شوهرش را به دادگاه يا اجراي ثبت براي توقيف معرفي کند.


استعلام دارايي شوهر از طريق دادگاه


زن بايد در دادگاه خانواده دادخواستي براي اثبات دارايي‌هاي شوهر مطرح کند؛ در اين صورت دادگاه از مراجع مربوطه استعلام کرده و ميزان دارايي شوهر مشخص مي‌شود.


استعلام دارايي شوهر از طريق اجراي ثبت


زن به دفتر ازدواجي که ازدواج آن‌ها را ثبت کرده رجوع کرده و درخواست صدور اجراييه مي‌کند. اجراييه صادر و به شوهر ابلاغ مي‌شود. اگر شوهر در مهلت مقرر شده اقدام به پرداخت مهريه نکند، زن مي‌تواند در اداره اجرا ثبت اسناد رسمي، پرونده‌اي تشکيل دهد و از بانک مرکزي، اداره ثبت اسناد و املاک و راهنمايي و رانندگي درخواست استعلام کند تا اموال شوهرش مشخص شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


زماني که خودرويي به سرقت مي‌رود، لازم است مالک خودرو مسروقه پس از اعلام جرم مذکور به کلانتري محل وقوع جرم مراجعه و اعلام سرقت خودرو کند.

سرقت خودرو

سرقت خودرو از جمله جرائمي است که در قانون براي سارق مجازات در نظر گرفته شده است. در بسياري از موارد، افرادي که وسيله نقليه آن‌ها مورد سرقت قرار مي‌گيرد، نمي‌دانند چه‌ کار کنند و گاهي حتي با سارق درگير شده و صدمه‌اي به خود يا شخص سارق وارد مي‌کنند. در مجله دلتا مراحل پيگيري سرقت خودرو توضيح داده شده است.


جرم سرقت خودرو


يکي از نکات مهم در مورد سرقت اموال و همچنين سرقت خودرو ، مسأله «بازگرداندن مال مسروقه» است. در واقع در تمام جرايم اگر مالي از صاحب حق در راستاي ارتکاب جرم از بين رفته است، بايد براي بازپس گيري‌ اموال، به دادگاه‌هاي حقوقي مراجعه کند. به موجب قانون، نيازي به طرح دعواي مجدد در دادگاه حقوقي نيست و قاضي دادگاه رسيدگي‌ کننده به سرقت، به طور خودکار به پس دادن خودروي مسروقه به مالک آن نيز دستور خواهد داد. اگر خودروي مسروقه ازبين رفته باشد يا به هيچ وجه به آن دسترسي موجود نباشد، بايد قيمت روز آن اموال به صاحب مال پرداخت شود. به طور مثال اگر از روز سرقت خودرو تا روز پرداخت مبلغ اتومبيل، قيمت خودرو در بازار دچار نوسان باشد، بايد قيمت بازاري روز پرداخت قيمت در نظر گرفته شود.


جرم سرقت خودرو


مراحل پيگيري سرقت خودرو


زماني که خودرويي به سرقت مي‌رود، لازم است مالک خودرو مسروقه پس از اعلام جرم مذکور به کلانتري محل وقوع جرم مراجعه و اعلام سرقت خودرو کند. سپس پرونده تشکيل و مراتب به دادسراي محل وقوع جرم اعلام مي‌شود. معمولاً در پرونده‌هاي مربوط به سرقت خودرو برخلاف ساير جرايم، پرونده براي بررسي و تحقيقات بيشتر به اداره آگاهي ارسال مي‌شود. در اداره آگاهي تحقيقات و پيگيري‌هاي لازم در مورد سرقت صورت مي‌گيرد. البته بايد در نظر داشت که در دادسرا نيز در خصوص پرونده تحقيقات لازم انجام مي‌شود. در اين گونه جرايم، نيازي به تقديم دادخواست به دادگاه کيفري براي پس گرفتن خودرو نبوده و دادگاه کيفري ضمن حکم خود سارق را به پس دادن خودرو نيز محکوم مي‌کند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


مجازات‌هاي مربوط به شناسنامه با توجه به اهميت جرم و ميزان صدمه و خساراتي که به وجود مي‌آيد، متفاوت است. در ادامه به برخي از تخلفات مربوط به شناسنامه و مجازات‌هاي آن اشاره شده است ، با مجله حقوقي دلتا همراه باشيد.

تخلفات مربوط به شناسنامه

شناسنامه از جمله اسنادي است که مشخصات افراد در آن قيد شده و قابل تغيير هم نيست. اما گاهي برخي افرادي بنا به دلايلي اقدام به تغيير در شناسنامه  يا ساخت شناسنامه جعلي مي‌کنند. در مجله دلتا به بررسي تخلفات مربوط به شناسنامه اشاره شده است.


استفاده از شناسنامه


طبق ماده يک قانون ثبت احوال، ثبت ولادت و صدور شناسنامه، ثبت فوت و طلاق و ازدواج و هرگونه تغيير و اصلاح در آن فقط وظيفه سازمان ثبت احوال است و حتي احکام صادره محاکم قضايي نيز بايد توسط اين سازمان اجرا شود. بنابراين هر کس به هر نحو در متن شناسنامه تغييري ايجاد  و يا به صورت غيرقانوني از آن استفاده کند، با مجازات و محروميت‌هاي خاص روبه‌رو خواهد شد.


تخلفات شناسنامه


مجازات هاي مربوط به شناسنامه


مجازات‌هاي مربوط به شناسنامه با توجه به اهميت جرم و ميزان صدمه و خساراتي که به وجود مي‌آيد، متفاوت است. در ادامه به برخي از تخلفات مربوط به شناسنامه و مجازات‌هاي آن اشاره شده است.


 اعلام هويت خلاف واقع


1. کساني که در اعلام ولادت يا وفات يا هويت برخلاف واقعيت در شناسنامه عمل کنند.


2. ماما يا پزشکي که در مورد ولادت يا وفات، گواهي خلاف حقيقت صادر کند.


3. اشخاصي که در مورد فوت يا ولادت، شهادت دروغ دهند.


شايان ذکر است افرادي که شناسنامه خود را در اختيار افراد ياد شده قرار دهند نيز به همان اندازه مجازات مي‌شوند.


اعتبار و ارزش قانوني شناسنامه به حدي است که داشتن بيش از يک جلد آن براي هر فرد جرم است. بنابراين چنانچه به هر دليل شناسنامه فردي از بين رفت يا گم شد بايد با مراجعه به ادارات ثبت احوال، درخواست صدور سند جانشين و يا در اصطلاح «المثني» کند.


تخلف مربوط به شناسنامه


مجازات استفاده از دو شناسنامه


چنانچه ثابت شود شناسنامه اصلي شخص از بين نرفته و يا پس از مفقود شدن مجددا پيدا شده باشد، اما فرد مذکور به طور همزمان از هر دو، شناسنامه اصلي و المثني استفاده مي کند، مجرم و مجازات مي‌شود. همچنين اشخاصي که آگاهانه و از روي عمد، پس از رسيدن به  18 سالگي، از شناسنامه مکرر استفاده يا به دريافت شناسنامه متعدد و يا غير واقعي اقدام و يا از شناسنامه ديگري خواه صاحب آن، زنده يا مرده باشد به نام خود استفاده کنند.


استفاده از شناسنامه ديگري


طبق قانون، هرکس براي فرار از مجازات و يا به قصد خروج غيرمجاز از کشور مبادرت به استفاده از شناسنامه و هويت ديگري کند، به حبس تا 3 سال، و جزاي نقدي و مجازات خروج غيرمجاز از کشور محکوم خواهد شد.


مجازات مخدوش کردن شناسنامه


هرگونه تحريف، خدشه دار کردن، قلم بردن، الحاق، محو کردن يا سياه کردن مندرجات شناسنامه طبق قانون، قابل مجازات خواهد بود. همچنين خريد و فروش شناسنامه و اسناد سجلي جرم بوده و مرتکب به جزاي نقدي يا تحمل حبس محکوم خواهد شد.


مال‌باخته مي‌تواند از کسي که مال مسروقه را خريداري کرده و مال‌خر ناميده مي‌شود، اموال را پس بگيرد. البته گاهي نيز پيش مي‌آيد که خريدار نمي‌داند مالي که خريده ي است؛ در اين حالت او ديگر مال‌خر به حساب نمي‌آيد.

استرداد اموال مسروقه

اموال به سرقت رفته که در تحقيقات توسط پليس پيدا و توقيف مي‌شود، به دستور قاضي به صاحب آن اموال بازگردانده مي‌شود. اما براي بازگرداندن و استرداد اموال مسروقه بايد شرايطي وجود داشته باشد که در اين نوشتار توضيح داده شده است. در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.


شرايط استرداد اموال مسروقه


1. بايد عين مال يده شده پيدا شود. به طور مثال اگر مال مسروقه هزار متر پارچه بوده که پس از سرقت تبديل به مانتو شده ‌باشد، قابليت استرداد و برگرداندن ندارد زيرا ديگر عين مال مسروقه وجود ندارد.
2. وجود مال مسروقه در دادگاه براي کشف حقيقت ضروري نباشد؛ براي مثال اگر بازپرس براي انجام انگشت‌نگاري يا ساير آزمايش‌هاي جنايي تشخيص دهد که مال مسروقه بايد تا انجام کارشناسي به صاحبش بازگردانده نشود، مال به مالباخته برگردانده نخواهد شد.
3. مال مزبور معارضي نداشته باشد؛ به طور مثال اگر مال مسروقه يک تابلو نقاشي باشد که غير از شاکي شخص ديگري نيز مدعي مالکيت آن باشد، دادگاه نمي‌تواند آن مال را به شاکي برگرداند.


حکم برگرداندن مال ي


دادگاه دو وظيفه مهم دريافت و بازگرداندن مال را به عهده دارد. به اين ترتيب که مال مسروقه از سوي دادگاه از مجرم گرفته مي‌شود و به صاحب آن برگردانده مي‌شود. بنابراين چنانچه تحقيقات مقدماتي به پايان رسيده باشد، قاضي بايد نسبت به مال يده شده تصميم‌گيري کند. اما بايد در نظر داشت که مال‌باخته مي‌تواند از وقتي که پرونده در دادگاه تشکيل مي‌شود تا زماني که پرونده نزد بازپرس در جريان رسيدگي است، با درخواست استرداد مال مسروقه را به دادگاه ارائه کند.


اموال مسروقه


خسارت به مال مسروقه


در صورتي که سارق خسارتي به اموال ي وارد ‌کند، مال‌باخته بايد دادخواست مطالبه خسارت را به همان دادگاه رسيدگي‌کننده پرونده ارائه دهد. وي بايد نکات زير را در دادخواست خود ذکر کند.
• دلايل و مدارک مالکيت خود بر مال مسروقه را پيوست دادخواست کند.
• اگر مال مسروقه اتومبيل بود، خسارت وارده بر اتومبيل را به کمک کارشناسان برآورد کند.
• هزينه دادرسي را بپردازد؛ البته کليه هزينه‌ها قابل دريافت از سارق است.


شايان ذکر است در برخي موارد اموال مسروقه به دستور دادگاه به قيمت روز فروخته مي‌شود و مبلغ آن تا تعيين تکليف نهايي، در صندوق دادگستري به عنوان امانت نگهداري خواهد شد. اين اموال عبارتند از:
•اموالي که نگهداري از آن‌ها باعث هزينه نامتناسب براي دولت مي‌شود.
•نگهداري از آن‌ها موجب خرابي يا از بين رفتن آن‌ها شود.
•حفظ مال براي دادرسي لازم نباشد.
•جزء اموالي باشد که به سرعت فاسد مى‌شوند. مانند سبزيجات


اگر مجرم مال را فروخته باشد…


مال‌باخته مي‌تواند از کسي که مال مسروقه را خريداري کرده و مال‌خر ناميده مي‌شود، اموال را پس بگيرد. البته گاهي نيز پيش مي‌آيد که خريدار نمي‌داند مالي که خريده ي است؛ در اين حالت او ديگر مال‌خر به حساب نمي‌آيد و خودش هم مي‌تواند عليه فروشنده (سارق) با تقديم دادخواست شکايت کند و جبران ضررو زيان خود را بخواهد. اما در‌ هر حال سارق و خريداران مال مسروق، خواه به ي بودن مال آگاهي داشته يا نداشته باشند، مکلف به رد مال هستند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.





با افزايش آپارتمان نشيني و ساکن شدن هر چه بيشتر مردم در آپارتمان‌ها، بيمه کردن ساختمان امري ضروري به نظر مي‌رسد. يکي از مهم‌ترين بيمه‌ها، بيمه آتش سوزي ساختمان است.

بيمه آتش سوزي ساختمان

هر ساختمان از قسمت‌هاي اختصاصي که ملک شخص خاصي هستند و قسمت‌هاي مشترک ساختمان که متعلق به کليه مالکين است و همه ساکنين به طور مستقيم و يا غيرمستقيم، از آن‌ها استفاده مي‌کنند، تشکيل شده است. هزينه‌هاي مربوط به قسمت‌هاي مشترک هر ساختمان، بين ساکنان ساختمان تقسيم خواهد شد. يکي از مهم‌ترين هزينه‌هاي مشترک، هزينه بيمه آتش سوزي ساختمان است. حال اين پرسش ايجاد مي‌شود که هزينه بيمه آتش سوزي بر عهده چه کسي است؟ در مجله دلتا به اين پرسش پاسخ داده شده است.


بيمه آتش سوزي ساختمان


با افزايش آپارتمان نشيني و ساکن شدن هر چه بيشتر مردم در آپارتمان‌ها، بيمه کردن ساختمان امري ضروري به نظر مي‌رسد؛ چرا که در آپارتمان‌ها در صورت وقوع حادثه‌اي براي يکي از واحدهاي ساختمان، احتمال اينکه اين خطر متوجه بقيه ساکنين شود بسيار بالاست. اين در حالي است‎ که قانون تملک آپارتمان‌ها بيمه ساختمان را براي ساکنان يک تکليف اجباري کرده است.


بيمه کردن ساختمان به عهده چه کسي است؟


اين وظيفه به صراحت در قانون تملک آپارتمان‌ها بر عهده مدير ساختمان قرار داده شده است. طبق اين قانون، مدير ساختمان که از سوي مالکان براي اداره امور ساختمان انتخاب مي‌شود و به صورت کتبي يا عملي اين مسئوليت را مي‌پذيرد، موظف است کل ساختمان را در مقابل حادثه آتش سوزي نزد يکي از شرکت‌هاي بيمه، بيمه کند. بنابراين اگر مدير به اين وظيفه عمل نکند مسئول جبران خسارات وارده به مالکان يا ساکنان است؛ يعني مالکان حق دارند عليه او نزد دادگستري شکايت و خسارت‌هايي که در اثر آتش سوزي به مال يا جان آن‌ها وارد شده است را مطالبه کنند. البته اگر خسارات وارده تا بيست ميليون تومان باشد، شوراي حل اختلاف به آن رسيدگي مي‌کند. اگر مدير يک مجموعه آپارتماني اقدام به بيمه کردن ساختمان نکرد، ساکنان مي‌توانند او را مجبور به انجام اين مسئوليت کنند. همچنين اگر همه مالکان بخواهند که ساختمان بيمه شود، اما مدير مخالفت کند، مالکان مي‎توانند براي مدير يک جايگزين تعيين کرده و اين موضوع را از مدير جديد درخواست کنند.


بيمه آتش سوزي


اما اگر برخي از مالکان خواهان بيمه کردن ساختمان باشند و برخي ديگر از آن‌ها نباشند، مالکي که مي‌خواهد ساختمان بيمه شود، مي‌تواند حسب مورد به دادگاه يا شوراي حل اختلاف مراجعه و عليه مدير دادخواست اام به ايفاي وظيفه قانوني «بيمه کردن ساختمان» را تقديم دادگاه کند. در اين مورد مدير موظف است اين وظيفه را انجام دهد، اگر مالکان مخالف اصرار کنند، دادگاه مي‌تواند مالکان مخالف بيمه را مم به پرداخت هزينه‌هاي بيمه کند.


بيمه هاي ضروري براي هر ساختمان


تکليفي که قانون تملک آپارتمان‌ها ايجاد کرده است، فقط محدود به بيمه آتش سوزي ساختمان است و مدير ساختمان بيشتر از اين مسئوليت ديگري ندارد. البته در رابطه با ساختمان انواع حوادث متصور است و بنابراين انواع پوشش‌هاي بيمه‌اي هم براي آن وجود دارد؛مثلا ممکن است ساختماني در اثر سهل انگاري مهندس ناظر يا سازنده ريزش کند. در اين موارد اگر سازنده يا مهندس ناظر براي آن ساختمان بيمه نامه مسئوليت گرفته باشد، بيمه خسارت را پرداخت مي‌کند؛ در غير اين صورت سازنده يا مهندس ناظر مسئول جبران خسارت خواهد بود.


مطالب بيشتر مجله حقوقي دلتا





سه رکن بلوغ، عقل و سن براي انجام معاملات لازم است و در اصطلاح به آن اهليت گفته مي‌شود. بر اساس قانون مدني، دو طرف معامله در صورتي اهل محسوب مي‌شوند که بالغ، عاقل و رشيد باشند.

شرايط صحت معامله

معاملاتي که بين افراد انجام مي شود زماني معتبر و قانوني است که شرايط صحت معامله را داشته باشند. در مجله دلتا به بررسي اين شرايط پرداخته شده است.


شرايط صحت معامله


معامله در صورتي قانوني است که داراي شرايط اساسي زير باشد:
1.قصد و رضايت طرف‌هاي قرارداد
2.اهليت (شايستگي) طرف‌ها
3.موضوع معين مورد معامله
4.مشروعيت هدف معامله


شرايط معامله


قصد و رضايت طرف‌هاي قرارداد


منظور از قصد و رضايت افراد در زمان معامله اين است که آن‌ها براي تشکيل قرارداد، داراي اراده و اختيار بوده و رضايت نيز داشته باشند. بنابراين در صورتي که شخص‌ با تهديد، فشار و اجبار تصميم به انجام معامله بگيرد، آن عقد و قرارداد باطل است.


اهليت (شايستگي) طرف‌ها


سه رکن بلوغ، عقل و سن براي انجام معاملات لازم است و در اصطلاح به آن اهليت گفته مي‌شود. بر اساس قانون مدني، طرفين معامله در صورتي اهل محسوب مي‌شوند که بالغ، عاقل و رشيد باشند. سن رشد براي انجام معاملات و تصرف در امور مالي 18 سال تمام است.


موضوع معين مورد معامله


مال يا عملي که مورد انتقال يا تعهد ناشي از معامله قرار گيرد، مورد معامله ناميده مي‌شود. بديهي است در صورتي که معامله، موضوع مشخصي نداشته باشد، آن معامله باطل است. بنابراين مورد معامله ممکن است يکي از موارد زير باشد.
1.مورد معامله خانه يا مغازه (مال) باشد که فروشنده بايد آن را به خريدار بدهد.
2.انجام عمل خاصي باشد. مثل ضمانت ها و خدمات پس از فروش برخي از شرکت‌ها
3.مورد معامله مي‌تواند ترک عمل خاصي باشد، مانند ندادن اطلاعات وسيله خريداري‌ شده به رقباي فروشنده



مشروعيت جهت معامله


منظور از جهت در واقع انگيزه و هدفي است که معامله کننده بر اثر آن، حاضر به انجام معامله مي‌شود و بايد مشروع و قانوني باشد. به طور مثال شخصي خانه‌اي را براي تبديل آن به دفتر تجاري مي‌فروشد و شخص دوم براي تهيه پول درمان و… که در همه اين موارد علت معامله که کسب پول بوده، يکسان است اما جهت آن‌ها متفاوت است.


انواع عقد


با توجه به شرايط اساسي براي معاملات، قراردادها به 3 نوع تقسيم مي‌شوند.


عقد صحيح


عقدي است که شرايط چهارگانه صحت معاملات را داشته باشد.


عقد باطل


عقدي است که يک يا چند شرط از شرايط اساسي صحت معاملات را نداشته باشد و به همين دليل قانوني نيست.


عقد غير نافذ


عقدي است که به علت عدم قصد و رضايت طرف‌هاي قرارداد اثر قانوني بر آن مترتب نيست، اما اين نقص قابل رفع است و پس از رفع نقص مورد حمايت قانوني واقع مي‌شود.


طالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا





طبق قانون تخريب عبارت است از نابود کردن يا ايراد خسارت به مال ديگران که اين خسارت يا نابودي مي‌تواند به شيوه‌هاي مختلفي از قبيل شکستن‌، خراب کردن‌، آتش زدن و. باشد.

تخريب اموال عمومي

تخريب اموال عمومي از جمله جرايمي است که قانون براي افرادي که مرتکب اين جرم مي‌شوند، مجازات بسيار سختي در نظر گرفته است. در مجله دلتا به بررسي جرم آسيب رساندن به اموال دولتي و مجازات آن از ديدگاه قانون پرداخته شده است.


جرم تخريب اموال عمومي


طبق قانون تخريب اموال عمومي عبارت است از نابود کردن يا ايراد خسارت به اموال مال ديگران که اين خسارت يا نابودي مي‌تواند به شيوه‌هاي مختلفي از قبيل شکستن‌، خراب کردن‌، آتش زدن و… باشد. در واقع اعمالي که موجب ترس و وحشت عمومي مي‌شود و به همين دليل است که در قوانين مورد تأکيد و توجه قرار گرفته است و براي آن مجازات‌هاي سنگيني در نظر گرفته‌ شده است. اين جرم از جمله جرايم عمدي است و مرتکب بايد براي محقق شدن آن حتماً اختيار و اراده داشته باشد. البته مرتکب بايد بداند که اين مال متعلق به دولت و مردم است. يعني اگر کسي حين خراب کردن يک وسيله نداند آن مال متعلق به دولت است و بعد از تخريب متوجه اين مسأله شود، ديگر جرم تخريب اموال عمومي که مجازات سنگيني دارد،‌ محقق نشده است. بناهاي تاريخي و اماکن مذهبي، مجسمه‌هاي نصب شده در ميادين، پارک‌ها و اماکن عمومي، سينماها، پارک‌ها و فضاهاي سبز عمومي، چراغ‌هاي راهنمايي، صندلي‌هاي اتوبوس و مترو، تلفن‌هاي عمومي، صندوق‌هاي پست و … از جمله اموال عمومي هستند که گاهي مورد تخريب قرار مي‌گيرند.


تخريب اموال


مجازات آسيب رساندن به اموال عمومي


طبق قانون، هر کس در وسايل و تاسيسات مورد استفاده عمومي از قبيل شبکه‌هاي آب و فاضلاب، برق، نفت، گاز، پست، تلگراف، تلفن و … مرتکب تخريب يا ايجاد آتش‌سوزي يا از کار انداختن يا هر نوع خرابکاري ديگر شود، به حبس از سه ماه تا ده سال (حبس تعزيري درجه 4) محکوم خواهد شد. البته اين اموال بايد مورد استفاده عموم مردم باشد. بايد در نظر داشت که آتش زدن يکي از نمونه‌هاي سنگين جرم تخريب است که به دليل ترس و وحشت بيشتر و خسارات سنگين‌تري که ايجاد مي‌کند، مجازات شديدتري دارد.


نحوه شکايت تخريب اموال دولتي


گاهي زيان‌ديده ممکن است يک شخص حقوقي مانند شهرداري يا اداره مخابرات باشد؛ در اين صورت آن شخص بايد با ارائه دادخواست به دادگاه رسيدگي‌کننده به جرم، جبران خسارات ناشي از جرم را بخواهد. بنابراين دادگاه کيفري علاوه بر رسيدگي به اتهام ، وظيفه دارد تا در صورت تمايل شاکي مبني بر جبران خسارات وارده به آن تقاضا نيز رسيدگي کند. همچنين اگر زيان‌ديده نتوانست يا اينکه نخواست در حين رسيدگي به اتهام اصلي، دادخواست جبران خسارت را ارائه کند، مي‌تواند پس از صدور حکم دادگاه اين درخواست را داشته باشد اما براي تقاضاي جبران خسارت، بايد درخواست خود را به شوراي حل اختلاف يا دادگاه حقوقي ارائه کند.


دادخواست جبران خسارت با توجه به رقم خسارتي که وارد شده متفاوت است که در زير اشاره شده است.


1. براي خسارت وارده کمتر از پنج ميليون تومان باشد شاکي بايد به شوراي حل اختلاف مراجعه کند.


2. اگر خسارت بيشتر از پنج ميليون تومان باشد شاکي بايد با مراجعه به دادگاه حقوقي محل اقامت متهم درخواست رسيدگي کند.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.





سند شورايي يک نوع قولنامه است که اطلاعات و مندرجات آن توسط چند نفر شاهد امضا مي‌شود و بعد هم رئيس شوراي محلي با مهر و امضا آن را تأييد مي‌کند.

تبديل سند شورايي به تک برگ

سند شورايي سندي است که معمولا در روستاها و يا شهرهاي کوچکي که داراي شوراي محلي هستند تنظيم مي‌شود و رئيس شوراي محل آن را امضا و به مهر شورا ور مي‌کند. تبديل سند شورايي به تک برگ از جمله مسائلي است که براي برخي افراد که قصد معامله املاک با سند شورايي را دارند اهميت بسياري دارد. در مجله دلتا موارد زير بررسي شده است.


1. سند شورايي چيست؟


2. تبديل سند شورايي به تک برگ


3. خريد و فروش سند شورايي


سند شورايي چيست


سند شورايي چيست؟


براي درک بهتر از اين اسناد ابتدا لازم است سند رسمي تعريف شود. سند رسمي به سندي گفته مي‌شود که در دفاتر اسناد رسمي يا اداره‌هاي ثبت اسناد تنظيم و ثبت شوندو در مقابل سندهاي عادي است، مانند مبايعه نامه‌هايي که در بنگاه‌ معاملات ملکي براي خريد و فروش املاک نوشته مي‌شود. سندهاي شورايي هم در دسته همين اسناد عادي قرار مي‌گيرند.
در واقع اين سند يک نوع قولنامه است که اطلاعات و مندرجات آن توسط چند نفر شاهد امضا مي‌شود و بعد هم رئيس شوراي محلي با مهر و امضا آن را تأييد مي‌کند. شايان ذکر است اسناد شورايي چون به تأييد شوراي محلي يا شوراهاي اسلامي شهرها مي‌رسد، داراي اعتبار بيشتر است. اما چون يک سند عادي به حساب مي‌آيد به نسبت سند رسمي اعتبار کمتري دارد.


تبديل سند شورايي به تک برگ


افراد با مراجعه به اداره‌ ثبت اسناد مي‌توانند  درخواست کنند تا سند شورايي از يک سند عادي به سند رسمي تک برگ تبديل شود.شايان به ذکر است هنگام مراجعه علاوه بر اسناد هويتي خريدار و فروشنده مانند شناسنامه و کارت ملي، بايد سند شورايي که داراي مهر دهيار و شورا است ارائه شود. در صورتي که شخصي مدعي ملک باشد، رسيدگي به اين موضوع در صلاحيت دادگاه محل ملک است.


مطلب پيشنهادي : براي اطلاعات بيشتر در مورد دريافت سند تک برگ مطلب ” مراحل دريافت سند تک برگ ” را مطالعه کنيد.


سند شورايي چيست


معامله املاک داراي سند شورايي


در معامله املاکي که داراي سند شورايي است بايد به دو مورد مهم که معمولا در سند ذکر نمي‌شوند و ممکن است در آينده براي خريدار دردسرساز شوند، توجه و دقت بسياري داشت.
1. در مواردي که ملک اوقافي است، وقفي بودن در سند مذکور ذکر نمي‌شود. بنابراين خريدار بايد قبل از تمام کردن معامله، از دهياري يا اداره اوقاف استعلام کند که ملک مورد نظر وقفي نباشد.
2. کاربري املاک در اين گونه اسناد معلوم نمي‌شود. به طور مثال ممکن است خريدار، يک زمين با کاربري کشاورزي خريداري کند و بعد متوجه شود که اجازه هيچ‌ گونه ساخت‌ و‌ سازي در آن ندارد. از طرفي گاهي فروشنده کاربري زمين را به شکل غير قانوني از کشاورزي به مسي تغيير مي‌دهد، که در اين صورت حکم به تخريب بناي ساخته شده داده شده و سه برابر قيمت زمين جريمه مي‌شود.
شايان ذکر است که معامله املاکي که سند آن‌ها شورايي است به نسبت اسناد رسمي سرعت بيشتري دارند. همچنين هنگام نقل و انتقال اين نوع اسناد، هزينه‌هايي مانند ماليات، عوارض شهرداري، هزينه‌هاي انتقال سند و… پرداخت نمي‌شود.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


هرگاه مالک، ملک يا مالي را به طور همزمان به چندين نفر بفروشد، گفته مي‌شود معامله معارض صورت گرفته است؛ به عنوان مثال، يک شخص، ماشين يا خانه خود را به چند نفر مي‌فروشد.

ابطال معامله معارض

معامله معارض از جمله جرائمي است که در صورت وقوع و ناآگاهي افراد از قوانين، ممکن است براي آن‌ها اتفاق بيفتد. در اين صورت، افراد مجبور مي‌شوند مسير‌هاي حقوقي زيادي را طي کرده تا بتوانند براي ملک خود، تعيين تکليف کنند و اقدامات لازم براي ابطال معامله معارض را انجام دهند. در مجله دلتا موارد زير مورد بررسي قرار گرفته است.


1.معامله معارض چيست؟


2.مجازات جرم‌ معامله معارض


3.ابطال معامله معارض


معامله معارض چيست؟


هرگاه مالک، ملک يا مالي را به طور همزمان به چندين نفر بفروشد، گفته مي‌شود معامله معارض صورت گرفته است. بنابراين در اين گونه موارد فروشنده‌ معامله معارض انجام داده و خريدار نيز مالي که متعلق به شخص ديگري است را خريداري کرده که در اصطلاح به آن مال غير مي‌گويند؛ به عنوان مثال، يک شخص، ماشين يا خانه خود را به چند نفر مي‌فروشد. بايد در نظر داشت که در معامله معارض، اولين معامله قانوني و ساير معامله‌ها غيرقانوني است. بي‌اعتباري معامله‌هاي بعدي به اين دليل است که فروشنده در معاملات دوم به بعد، ديگر صاحب آن مال نبوده و بنابراين معامله‌اي که او انجام داده نيز اعتبار قانوني ندارد.


معامله معارض


مجازات جرم‌ معامله معارض


ماده 117 قانون ثبت اسناد و املاک تصريح کرده است: هر کس به موجب سند رسمي يا عادي، نسبت به عين يا منافع مالي اعم از منقول يا غير منقول، حقي به شخص يا اشخاص داد و بعد نسبت به همان عين يا منفعت به موجب سند رسمي، معامله يا تعهدي مغاير با حق مزبور انجام دهد، به حبس از 3 تا 10 سال محکوم خواهد شد. اگر نسبت به ملک يا مالي بيش از دو معامله انجام شده باشد، خريدار اوليه، مالک قانوني محسوب مي‌شود و مي‌تواند ابطال معاملات بعدي را اعم از اينکه با سند عادي يا سند رسمي باشد، از دادگاه درخواست کند.


ابطال معامله معارض


شخصي که به واسطه معامله اول اعم از سند عادي يا رسمي، مال به وي منتقل شده و مالک است، مي‌تواند با توجه به ماده 117 قانون ثبت اسناد و املاک، از دادسرا تقاضاي تعقيب مالک اول را که اقدام به انجام معامله معارض کرده، درخواست کند. در اين موارد بازپرس پس از تحقيقات مقدماتي و استعلام سوابق، چنانچه اعتقاد به مجرميت مالک اول داشته باشد، با صدور قرار جلب براي دادرسي پرونده را نزد دادستان مي فرستد. دادستان نيز در صورت هم عقيده بودن با بازپرس، با صدور کيفرخواست، پرونده را از شعبه بازپرسي براي محاکمه متهم به دادگاه ارسال مي‌کند. پس از محکوم شدن مالک اول در دادگاه، مالک فعلي (شاکي) دادخواستي مبني بر ابطال معامله معارض و ابطال سند مالکيت به دادگاه ارائه و دادگاه با تشخيص صحت و درستي معامله اول، همه معاملات بعد از آن را باطل اعلام مي‌کند.


مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با قواعد و شرايط اساسي معاملات “شرايط صحت معاملات چيست؟” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


در صورت خودداري مالک، مستاجر يا استفاده‌کننده از پرداخت سهم خود از هزينه‌هاي مشترک، مدير ساختمان مراتب را از طريق اظهارنامه به او ابلاغ مي‌کند.

عدم پرداخت شارژ ساختمان

پرداخت شارژ آپارتمان وظيفه‌ ساکنان يک مجتمع مسي است؛ با اين حال برخي از پرداخت حق شارژ خودداري کرده و يا در پرداخت اين هزينه تاخير دارند. طبق قانون، در صورت عدم پرداخت شارژ ساختمان ، ساکنين جريمه مي‌شوند. در مجله دلتا به بررسي اين موضوع پرداخته شده است.


قانون شارژ ساختمان


طبق قانون تملک آپارتمان‌ها، هرگاه يک آپارتمان يا يک محل کسب داراي مالکين متعدد و بيش از سه نفر باشد، مالکان يا قائم‌مقام قانوني آن‌ها وظيفه دارند مدير يا مديراني از بين خود يا از خارج انتخاب کنند. مدير هر ساختمان، مسئول حفظ و اداره ساختمان و اجراي تصميمات مجمع عمومي است و موظف است مخارج مربوط به قسمت‌هاي مشترک را ماهانه جمع‌آوري و در موارد مربوط هزينه کند؛ بنابراين در صورت خودداري مالک، مستاجر يا استفاده‌کننده از پرداخت سهم خود از هزينه‌هاي مشترک، مدير ساختمان مراتب را از طريق اظهارنامه به او ابلاغ مي‌کند و اگر ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه، سهم بدهي‌ خود را پرداخت نکند، مدير مي‌تواند از دادن خدمات مشترک از قبيل شوفاژ، تهويه مطبوع، آب گرم، برق، گاز و غيره به او خودداري کند. بايد در نظر داشت که منظور فقط خدمات مشترک است؛ پس اگر برق يا آب اختصاصي از هزينه شارژ باشد، مدير ساختمان نمي‌تواند آن را قطع کند.


اخطاريه عدم پرداخت شارژ


عدم پرداخت شارژ ساختمان


براي قطع خدمات مشترک بايد به دو نکته توجه داشت:


1. برگ اخطار پرداخت شارژ ساختمان به صورت اظهارنامه و از طريق دادگستري براي فرد امتناع کننده فرستاده شود و بايد ده روز از تاريخ ابلاغ آن گذشته باشد و مالک يا مستاجر هنوز اقدام به پرداخت شارژ نکرده باشد.


2. مدير ساختمان فقط حق قطع خدمات مشترک را دارد؛ بنابراين اگر مدير بدون رعايت قواعد و ضوابط مقرر، خدمات اختصاصي هر واحد را قطع کند، از نظر قانوني تحت عنوان جرم ممانعت از حق در دادگاه به مجازات محکوم مي‌شود.


در نهايت اگر ساکن باز هم در صورت برخورد قانوني از پرداخت شارژ خودداري کند و با پيگيري‌هاي مدير ساختمان نتيجه‌اي حاصل نشود، مدير مي‌تواند به اداره ثبت محل وقوع آپارتمان مراجعه و اداره ثبت بر مبناي اظهارنامه ابلاغ‌ شده، عليه شخص اجراييه صادر کند.


مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با قوانين آپارتمان نشيني، “نکات حقوقي مهم در خصوص آپارتمان نشيني” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا..


قرارداد اجاره توسط موجر يا مستاجر قابل‌ فسخ نيست، مگر در صورتي‌ که دليل موجه قانوني وجود داشته باشد؛ مواردي از جمله از بين رفتن ملک اجاره‌اي يا ذکر شرايطي در قرارداد براي فسخ اجاره نامه و . در غير اين صورت، موجر و مستاجر نمي‌توانند قرارداد را فسخ کنند.

فسخ قرارداد اجاره توسط مستاجر

فسخ برهم زدن عقدي است که بين دو يا چند نفر مقرر شده است. طبق قانون، موجر و مستاجر دو طرف قرارداد هستند که برهم زدن اجاره‌نامه از سوي هر يک از آن‌ها، فسخ قرارداد اجاره گفته مي‌شود. در ‌مجله دلتا قواعد فسخ قرارداد اجاره توسط مستاجر بررسي شده است.


فسخ قرارداد اجاره


موجر يا مستاجر نمي توانند قرداد اجاره را  فسخ کنند ، مگر در صورتي‌ که دلائل  موجه قانوني مانند از بين رفتن ملک اجاره‌اي يا ذکر شرايطي در قرارداد براي فسخ اجاره نامه وجود داشته باشد. بنابراين اگر مستاجر بخواهد ملک موردنظر را تخليه کند، بايد از سه ماه قبل به موجر اطلاع دهد؛ زيرا براي فسخ اجاره ملک معمولاً سه ماه زمان نياز است. شايان ذکر است فسخ اجاره نامه بدون دليل موجه قانوني، منجر به پرداخت خسارت مي‌شود.


شرايط فسخ قرارداد اجاره


در ادامه شرايطي که مي‌تواند منجر به فسخ قرارداد شود، ذکر شده است.


1. ملک اجاره‌ داده‌ شده با شرايطي که در قرارداد اجاره نوشته‌ شده، منطبق نباشد.


2. حق فسخ مستاجر در اجاره‌نامه ذکر شده باشد؛ به طور مثال در برخي قراردادها، فسخ اجاره از سوي مستاجر با توافق هر دو طرف امکان‌پذير است.


3. هرگاه کل يا جزيي از ملک اجاره‌اي خراب شود يا در معرض خراب شدن قرار گيرد؛ به‌ طوري که براي مستاجر قابل استفاده و تعمير نباشد.


فسخ قرارداد اجاره


قانون فسخ قرارداد اجاره توسط مستاجر



طبق قانون هر زمان مستاجر به علت پايان مدت اجاره يا در مواردي که قرارداد اجاره فسخ شده، ملک را تخليه و موجر از تحويل گرفتن آن خوددراي کند،مستاجر مي‌تواند به دادگاه محل وقوع ملک مراجعه و تخليه کامل مورد اجاره را درخواست و کليد آن را به دفتر دادگاه تحويل دهد. از تاريخ تحويل کليد ملک تخليه شده به دادگاه، موجر حق مطالبه اجاره بها را ندارد و دفتر دادگاه طي 24 ساعت به موجر يا نماينده قانوني او اخطار مي‌کند که براي تحويل گرفتن مورد اجاره و دريافت کليد حاضر شود.


مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با قوانين اجاره، “اجاره نامه و موارد حائز اهميت حقوقي” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا



 


از نظر قانوني پدر شوهر هر چند بسيار متمول، تکليفي براي پرداخت مهريه پسر خود را ندارد حتي اگر آن پسر فقير باشد. اما تحت شرايط خاصي امکان گرفتن مهريه از پدر همسر وجود دارد.

مطالبه مهريه از پدر شوهر

مهريه از حقوق مالي زن است که مرد متعهد به پرداخت آن است و ارتباطي به اطرافيان او ندارد. اما سوالات بسياري در اين خصوص پرسيده مي‌شود که آيا در صورت ناتواني مالي مرد، امکان درخواست مهريه از پدر همسر وجود دارد. در مجله دلتا شرايط مطالبه مهريه از پدر شوهر ‌پاسخ داده شده است.


مطالبه مهريه از پدر شوهر


از نظر قانوني پدر شوهر هر چند هم از تمکن مالي برخوردار باشد، وظيفه‌اي در قبال پرداخت مهريه پسر خود ندارد حتي اگر آن پسر (شوهر) فقير باشد گرفتن مهريه از پدر شوهر ممکن نيست5. اما تحت شرايط خاصي امکان مطالبه مهريه از پدر همسر وجود دارد. در واقع در مواردي که پدر همسر، در ضمن عقد ازدواج يا در سند ازدواج و يا حتي در قراردادي مستقل، پرداخت مهريه را تقبل کند يا ضمانت پسر خود را کرده باشد که در اين صورت زن مي‎تواند براي آنچه پدر شوهر تعهد کرده، براي گرفتن مهريه از پدر شوهر به او مراجعه کند. بنابراين در صورتي که پدر شوهر به عنوان ضامن در زمان عقد، محل ضامن بودن پسر را در عقدنامه ازدواج امضا کند، زن مي‌تواند براي درخواست مهريه به پدر شوهر که ضامن شوهر است اقدام کند. بايد در نظر داشت که ضامن شدن پدر شوهر، بايد به طور رسمي امضا و در دفتر عقد ازدواج تاييد شده و به ثبت رسيده باشد. بنابراين در صورتيکه وي به طور لفظي و فقط با گفتن اينکه من ضامن پسر خود براي پرداخت مهريه مي‌شوم، از نظر قانوني اعتبار ندارد و نمي‌توان از پدر شوهر درخواست مهريه کرد.


مطالبه مهريه


مهريه از ارث پدر شوهر


در مواردي که به دليل فوت پدر يا ساير اشخاصي که شوهر از آن‌ها ارث مي‌برد، وارث اموال و سرمايه‌اي شود، زن مي‌تواند مهريه خود را از سهم الارث همسر دريافت کند. بايد در نظر داشت در صورتيکه که پدر شوهر در زمان عقد ازدواج پرداخت مهريه را تعهد کرده باشد و يا ضامن پرداخت مهريه شود و بعد از مدتي از دنيا برود، اگر اموالي داشته باشد، آن اموال براي وصول مهريه توقيف مي‎شوند.


نحوه توقيف سهم‌الارث براي مهريه


در اين شرايط زن بايد دادخواست تامين اموال شوهر را به دادگاه خانواده ارائه کند. دادگاه با توقيف اموال مربوطه و سپري کردن روند قانوني با مزايده اين اموال، مهريه زن را وصول مي‌کند. شايان ذکر است در صورتي که زن فوت کرده باشد، ورثه (فرزندان و ديگر وراث) وي از حق مطالبه مهريه برخوردار هستند.


مهريه از پدر شوهر


ضمانت اجراي عدم پرداخت مهريه توسط پدر شوهر


در صورت مطالبه مهريه از پدر شوهري که پرداخت مهريه را ضمانت کرده است و ناتواني پرداخت مهر توسط وي و نيز در صورتي که پدر همسر، نتواند ادعاي اعسار و ناتواني مالي خود را در پرداخت مهريه در دادگاه ثابت کند و حتي نتواند در صورت تقسيط مهريه، اقساط مهريه را بپردازد، زن مي‎تواند بازداشت پدر شوهر (ضامن) را تا زمان پرداخت مهريه از دادگاه درخواست کند. دادخواست مطالبه مهر از پدر شوهر مي‌تواند همزمان با مطالبه مهريه از بدهکار اصلي که شوهر است، به دادگاه خانواده مطرح شود و لازم نيست حتماً عدم پرداخت مهريه توسط شوهر به اثبات برسد و سپس عليه ضامن شکايت شود.


مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با نحوه دريافت مهريه مطلب “مراحل قانوني دريافت مهريه چگونه است؟” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


اگرچه ديه و ارش هر دو مجازات مالي محسوب مي‌شوند؛ ولي تفاوت‌هايي بسياري با يکديگر دارند.

ارش

ديه و ارش از جمله مجازات‌هاي نقدي هستند که قانون معمولا براي جبران خسارات بدني در نظر گرفته است. اما اين دو مجازات تفاوت‌هايي با يکديگر دارند و هر کدام کيفري جداگانه محسوب مي‌شوند. به عنوان مثال جبران خسارت قطع شدن يک دست نصف يک ديه کامل است اما، ديه پاره شدن يک تار عصبي دست در قانون اعلام نشده است. در خصوص جبران اين نوع خسارت قاضي دادگاه، به نظريه کارشناسي پزشکي قانوني رجوع مي‎کند. در مجله دلتا به بررسي تفاوت‌هايي که بين ديه و ارش وجود دارد پرداخته شده است.


ماهيت ديه


در قانون مجازات اسلامي، ديه به عنوان مجازات مالي تعيين شده که بر اساس آن، در صورت وارد آمدن جراحت از جانب شخص نسبت به ديگري، خواه منجر به فوت عمد، غير عمد و يا موجب نقص و جراحت در اعضاي بدن شخص شود، فردي که ضربه را وارد کرده، محکوم به پرداخت ديه که مقدار آن نيز در قانون مشخص است، خواهد بود. شايان ذکر است در مواردي که جاني مشخص نيست و فرد به قتل رسيده باشد، ديه از بيت المال پرداخت مي‎شود.


ارش چيست


ارش چيست و چگونه محاسبه مي‌شود؟


مطابق قانون، در مواردي که براي جنايتي که شخص به فرد ديگري وارد کرده، ديه خاصي تعيين نشده باشد، مبلغي با نظر کارشناس تعيين مي‌شود که به آن ارش جنايت مي‎گويند. هر جنايتي که بر اعضاي بدن کسي وارد شود و مقدار معيني براي آن تعيين نشده باشد، جاني بايد مبلغي تحت عنوان ارش بپردازد.


تفاوت ديه و ارش


1. نوع و ميزان ديه در قانون مشخص است ولي ميزان خسارت ارش در قانون تعيين نشده است.
2. در عمل، ارش بيشتر از ديه کاربرد دارد. ديه براي اعضاي خاصي از بدن مانند دست، پا، دندان، استخوان‎ها، بعضي جراحات وارده به سر و صورت و… تعيين شده است در حالي که صدمات عمد و غير عمد وارده بر بدن اشخاص متعدد است که ناگزير بايد «ارش» تعيين شود.
3. ديه هم نسبت به جراحات و نقص اعضاي بدن و هم نسبت به قتل تعيين مي‌شود. در حالي که ارش فقط نسبت به جراحات است.
4. مقدار ديه در زن و مرد متفاوت ولي ارش بين زن و مرد يکسان است.


ديه و ارش


موارد تعيين ديه و ارش


در برخي از موارد ممکن است که جراحات وارده، متعدد باشد و علاوه بر ديه، ارش هم در نظر گرفته شود. در ادامه به مواردي که قانون علاوه بر ديه، ارش  هم تعيين کرده و شخص محکوم به پرداخت هر دو است اشاره مي شود.
• هرگاه در اثر پاره کردن پرده گوش، شنوايي فرد نيز از بين برود يا کاهش پيدا کند.
• در مواردي که قطع نخاع موجب نقص عضو ديگر شود.
• هرگاه در اثر وارد کردن شي تيز، بدن مجروح شود و اعضاي دروني هم آسيب ببيند.
• جنايتي که موجب تورم در سر و صورت شود و رنگ پوست آن هم تغيير کند.


مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با قوانين و مقررات ديه “تقسيط ديه امکان پذير است؟” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا.


هنگامي که شخصي مي‌خواهد عليه فرد ديگري اقامه دعوا کند، مدعي شناخته مي‌شود و بايد درخواست خود را به عنوان خواهان، در برگ دادخواست ذکر کند.

دادخواست

نوشتن دادخواست اولين اقدامي است که شخص براي شروع يک دعواي حقوقي بايد انجام دهد. بسياري از تصميم‌هاي دادگاه به نکاتي وابسته است که در متن دادخواست ذکر شده است. زيرا مهمترين بخش يک دعوي حقوقي نوشتن خواسته خواهان به طور شفاف و دقيق است. بنابراين دقت و توجه در نوشتن دادخواست، در روند رسيدگي در دادگاه مي‌‌تواند بسيار مفيد و کارامد باشد. در ادامه در خصوص نحوه نوشتن و تنظيم دادخواست با مجله دلتا همراه باشيد.


دادخواست چيست؟


هنگامي که شخصي مي‌خواهد عليه فرد ديگري اقامه دعوا کند، مدعي شناخته مي‌شود و بايد درخواست خود را به عنوان خواهان، در برگ دادخواست ذکر کند. به عبارت ديگر دادخواست، طرح ادعا و تقاضاي دادرسي نزد دادگاه در اوراقي مخصوص به نام برگ دادخواست است.
اين اوراق را مي‌توان از محل فروش اوراق قضايي واقع در دادگستري‌ها و مجتمع‌هاي قضايي سراسر کشور تهيه کرد. در مراجع قضايي‌ که چند شعبه وجود دارد، دادخواست پس از تنظيم و تکميل، به دفتر شعبه اول ارائه مي‌شود.
دادخواست مي‌تواند توسط خود فرد يا وکيل او تنظيم و ارائه شود.


مطابق قانون، دادخواست بايد حاوي نکات زير باشد:
• نام و نام خانوادگي و نام پدر
• سن خواهان (شخصي که دعوا را مطرح مي‌کند)
• اقامتگاه، که شامل محل زندگي يا محل کار و در واقع محلي که بتوان به خوانده (شخصي که عليه او دعوايي مطرح مي‎شود) دسترسي داشت و اوراق قضايي را به محل ست او فرستاد.
• شغل خواهان
• در صورتي ‎که دادخواست توسط وکيل تقديم شود، مشخصات کامل وکيل نيز بايد درج شود.
اگر نشاني خوانده معلوم نباشد، يا به عبارت ديگر مجهول‌المکان باشد، آدرس او يک‎ بار در رومه منتشر خواهد شد.


تنظيم دادخواست


نحوه تنظيم دادخواست


برگ دادخواست داراي چند قسمت است، که بايد خواهان آن‌ها را پر کند. يکي از مهمترين موارد، تعيين خواسته و بهاي (ارزش) آن است که بايد در دادخواست مشخص شود. به آنچه که مدعي از دادگاه درخواست مي‌کند اعم از مالي يا غير مالي، «خواسته» يا «مدعي‌به» مي‌گويند.
در واقع خواسته، تعهدات يا مواردي است که خواهان خود را مستحق دريافت آن مي‌داند. به طور مثال زني که مهريه را حق خود مي‌داند، در قسمت خواسته بايد تعداد سکه‌ها را قيد کند. يا مردي که همسر وي، بدون دليل موجه و قانوني، منزل مشترک را ترک کرده، بايد در قسمت خواسته، اام به تمکين را قيد کند. بنابراين خواهان بايد آنچه را که حق خود مي‌داند در خواسته درج کند.
شايان ذکر است، دادگاه نمي‌تواند در مسائلي که به موضوع خواسته ارتباطي ندارد وارد و در خصوص آ‎ن‌ها حکم صادر کند. اگرچه دادگاه بايد تمام خواسته‌هاي خواهان را مورد رسيدگي قرار دهد، اما گاهي ممکن است به دليل عدم شفافيت و مبهم‌ بودن متن خواسته، قاضي محق بودن خواهان را تشخيص ندهد و به طور کامل يا به طور نسبي، او را بدون حق بشناسد. بنابراين فرد در نوشتن خواسته، بايد دقت و توجه بسياري داشته باشد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


طبق قانون، افراد براي ارث بردن از يکديگر بايد رابطه خوني و نسبي داشته و يا اينکه زن و شوهر باشند؛ در غير اين صورت مجوزي براي ارث بردن از ديگري وجود ندارد.

ارث بردن فرزند خوانده

فرزند خواندگي از جمله مسائلي است که برخي از خانواده‌هاي که صاحب فرزند نمي‌شوند با آن مواجه هستند. به همين دليل در قانون، مقررات خاصي براي حفظ حقوق کودک و آسان‌تر کردن مراحل فرزند‌ خواندگي در نظر گرفته شده است. در واقع يکي از مسائل مربوط به فرزند خواندگي، موضوع ارث بردن فرزند خوانده از افرادي است که وي را به فرزندي مي‌پذيرند و سرپرستان قانوني کودک محسوب مي‌شوند. در مجله دلتا قوانين و مقررات مربوط به تعلق گرفتن ارث به فرزند خوانده بررسي شده است.


ارث بردن فرزند خوانده


طبق قانون، افراد براي ارث بردن از يکديگر بايد رابطه خوني و نسبي داشته و يا اينکه زن و شوهر باشند. در غير اين صورت مجوزي براي ارث بردن از ديگري وجود ندارد. بنابراين با توجه به قوانين، تعلق ارث به فرزند خوانده وجاهت قانوني ندارد. همانطور که مي‌دانيد بعد از فوت فرد، اولين قدم براي مراحل تقسيم ارث، گرفتن گواهي انحصار وراثت است و در انحصار وراثت فرزند خوانده جايگاهي ندارد چون جز ورثه محسوب نمي‎شود. حتي اگر اسم فرزند خوانده در شناسنامه شخصي که او را به فرزند خواندگي پذيرفته وارد شده باشد باز هم از ارث محروم است.


انحصار وراثت فرزند خوانده


نحوه تقسيم ارث به فرزند خوانده


1. سرپرست در زمان حيات، مال يا اموالي به نام فرزند‎ خوانده منتقل کند.
2. اموال خود را براي او وصيت تملکي کنند. يعني اينکه وصيت کنند بعد از فوت آنها اموال به فرزندخوانده تعلق بگيرد.
3. فرزند خوانده ارث نمي برد، اما سرپرستان او مي توانند به عنوان صلح يا‏‎ ‎‏بخشش مالي به او واگذار کنند.
شايان ذکر است که در صورت فوت فرزند خوانده، سرپرست نيز از او ارث نمي‎برد.


مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با شرايط فرزند خواندگي مطلب “شرايط فرزند خواندگي در قانون چگونه است؟” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


چنانچه تهمت‌زننده نتواند ادعايي که به شخص ديگري نسبت داده‌ را ثابت کند، قانون براي وي مجازات پيش‌بيني کرده است.

افترا

افترا و تهمت به ديگران در اصطلاح حقوقي عبارت است از اينکه شخصي عمل مجرمانه‎اي را که برخلاف واقعيت است به فرد ديگري نسبت دهد، بدون آن که بتواند آن را اثبات کند. در مجله دلتا به بررسي جرم افترا و مجازات آن در قانون پرداخته شده است.


جرم افترا در قانون


جرم افترا در دو حالت لفظي و عملي محقق مي‌شود. در واقع گاهي تهمت‌زننده به طور لفظي به ديگري افترا مي‌زند يا گاهي به قصد متهم کردن فرد، وسايل جرم را در منزل، محل کار يا وسايل شخصي وي قرار مي‌دهد، به‌ طوري که وجود آن وسايل ممکن است باعث مجرم نشان دادن آن شخص شود. بايد در نظر داشت که يک تفاوت اساسي که بين افتراي لفضي و عملي وجود دارد، اين است که در افتراي لفظي يا شفاهي، شاکي بايد آسيب‌هايي را که به اعتبار و آبروي او وارد شده است اثبات کند، زيرا اين آسيب‌ها پايدار و مستدل نيست. اما هنگامي که به طور مثال شخص مورد افتراي رسانه‌اي قرار مي‌گيرد، آسيب‌هاي وارد شده به اعتبار او پايدار هستند، بنابراين بدون اينکه نياز به اثبات اين آسيب‌ها باشد، دادگاه حکم آن‌ها را صادر مي‌کند.


جرم افترا


موارد تحقق جرم افترا


1. تهمت‎زننده جرمي را به صورت صريح و واضح به ديگري نسبت دهد.
2. جرمي که نسبت داده شده، پوچ و غير واقعي بوده، يعني ساخته تخيلات ذهن تهمت‎زننده باشد.
3. نسبت‎دهنده تهمت با انگيزه ضرر زدن و هتک حيثيت، آن جرم را به شخصي نسبت دهد.
4. تهمت‌زننده نتواند درستي و صحت موضوعي را که به ديگري نسبت داده است، در دادگاه ثابت کند.
شايان ذکر است اگر کسي از روي عصبانيت و ناراحتي به ديگري بگويد «» يا «» جرم توهين واقع شده و افترا محسوب نمي‌شود.


افترا و تهمت


مجازات تهمت و افترا


چنانچه تهمت‎زننده نتواند ادعاي نسبت داده‌ شده را ثابت کند، قانون با توجه به افتراي نسبت داده شده، براي مجرم مجازات پيش‌بيني کرده است.


افتراي عملي


هر کس به طور عمد و به قصد متهم کردن ديگري وسايل يا اشيايي را بدون اطلاع آن شخص در منزل، محل کار، جيب يا اشيايي که متعلق به وي است، قرار دهد يا مخفي کند يا به نحوي متعلق به او نشان دهد، و در اثر اين اقدام، شخص مذکور تحت تعقيب واقع شود، مرتکب به حبس از 6 ماه تا سه سال يا تا 74 ضربه شلاق محکوم مي‌شود.


افتراي لفظي


در قانون مجازات حبس از يک ماه تا يک سال يا تا 74 ضربه شلاق پيش‌بيني کرده است.


افتراي ناموسي


در صورتي که افترا و تهمت‌هايي که نسبت داده مي‌شوند، در اصطلاح ناموسي محسوب شوند، براي مرتکب مجازات حد در نظر گرفته شده است.


مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با نحوه اعاده حيثيت مطلب “ادعاي شرف چيست و چگونه مي‌توان اعاده حيثيت کرد؟” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


با توجه به قانون مدني، بايد گفت که اختيار تعيين محل ست با شوهر است و زن موظف به اقامت در منزلي است که همسر انتخاب مي‌کند، مگر آن که اختيار تعيين منزل به زن داده شده باشد.

حق مسکن براي زن

تعيين محل زندگي مشترک از جمله حق و حقوق قانوني زن و شوهر محسوب مي‌شود. در واقع هدف اصلي ازدواج، تشکيل يک زندگي مشترک و زندگي در کنار يکديگر است و در صورتي که زوج‌ها، جدا از يکديگر زندگي کنند، اين هدف محقق نمي‌شود. بر اساس قانون در صورت اختلاف بر سر محل زندگي حق تعيين محل زندگي با شوهر است و بر اساس آن، زن بايد در منزلي که شوهر تعيين مي‌کند ست داشته باشد. اما قانون در شرايطي تعيين محل زندگي را به زن واگذار کرده است. در مجله دلتا به بررسي حق مسکن براي زن پرداخته شده است. در ادامه با ما همره باشيد.


حق مسکن در عقدنامه چيست؟


با توجه به قانون مدني، بايد گفت که اختيار تعيين محل ست با شوهر است و زن موظف به اقامت در منزلي است که همسر انتخاب مي‌کند، مگر آن که اختيار تعيين منزل به زن داده شده باشد. به اين صورت که آن‌ها مي‌توانند در شروط ضمن عقد ، شرط کنند که اختيار تعيين مسکن با زن باشد. آنچه اهميت فراوان دارد اين است که اگر زوج‌ها محل ست براي زن را در عقدنامه يا هر عقد ديگري ذکر مي‌کنند، جزئيات آن بسيار مهم است. حال آن که تعيين مستقل بودن و در چه محدوده شهر بودن يا حتي ذکر منزل خاص در عمل براي زن بسيار تاثيرگذار است.


حق مسکن


مسکن عليحده چيست؟


عليحده در لغت به معناي جداگانه است و مسکن عليحده از جمله اصطلاحات حقوقي و به معناي مسکن جداگانه است. به موجب ماده 1005 قانون مدني، اقامتگاه زن شوهردار همان اقامتگاهي است که شوهر در آن زندگي مي‌کند. اما در شرايطي زن مي‌تواند مسکن عليحده اختيار کند که در ادامه توضيح داده شده است.


شرايط منزل مستقل براي زوجه


1. زني که شوهر او اقامتگاه معلوم و مشخصي ندارد. (عدم تهيه مسکن توسط زوج)
2. در شروط ضمن عقد اين اختيار به وي داده شود.
3. در مواردي که دادگاه اجازه بدهد که زن در مسکني جداگانه زندگي کند.
در واقع قانونگذار در مواردي به دليل حمايت از زن، به او اجازه مي‌دهد که مسکن جداگانه داشته باشد. به طور مثال گاهي به دلايلي زندگي در کنار همسر براي زن ترس خطرات جاني، مالي يا آبرويي به همراه دارد. در اين گونه شرايط وي مي‌تواند مسکن جداگانه اختيار کند و تا زمانيکه احتمال خطر و آسيب براي زن وجود داشته باشد از بين نرفته دادگاه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد. شايان ذکر است تا زمانيکه زن در بازگشتن به منزل همسر معذور است، نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.


مسکن براي زن


تهيه مسکن در شأن زوجه


طبق قانون شوهر مکلف است بر طبق شان همسر منزل براي ست تهيه کند. چه زن حق مسکن و تعيين آن را داشته باشد يا نداشته باشد. لازم به ذکر است مسکن در حد شأن زن ارتباط مستقيمي با درخواست تمکين شوهر در دادگاه دارد زيرا شوهر براي رسيدن به حکم تمکين يا اجراي موفق آن و استفاده از ثمرات آن، مکلف است که منزل مناسب با موقعيت زن همراه با وسايل مورد نياز براي زندگي شويي تهيه کند.


مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با شروط ضمن عقد “شروط 12 گانه ضمن عقد ازدواج که لازم است بدانيد” را مطالعه کنيد.


مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا


شيريني اتريشي يکي از شيريني‌هاي خشک و مخصوص ايام نوروز است که طرز تهيه آساني دارد.

شيريني اتريشي

با نزديک شدن به روزهاي پاياني سال، بازار پخت شيريني‌هاي خانگي داغ داغ است. شيريني اتريشي يکي از اين شيريني‌هاي ترد و خوشمزه است که در ايام نوروز زياد مصرف مي‌شود و به راحتي مي‌توان آن را در منزل تهيه و چند هفته در جاي خشک و خنک نگهداري کرد. طرز تهيه شيريني اتريشي را در مجله دلتا بخوانيد.


مواد لازم تهيه شيريني اتريشي :



  • زرده تخم‌مرغ: 4 عدد

  • آرد: 250 گرم

  • کره: 200 گرم

  • پودر قند: 100 گرم

  • وانيل: يک قاشق چاي‌خوري

  • شکلات تخته‌اي: 50 گرم براي تزيين

  • پودر نارگيل، پسته يا ترافل براي تزيين


طرز تهيه شيريني اتريشي


طرز تهيه شيريني اتريشي :


بگذاريد کره به دماي محيط برسد؛ سپس پودر قند را به آن افزوده، با همزن خوب مخلوط کنيد تا کرم رنگ شود.


در کاسه ديگري، زرده‌هاي تخم‌مرغ را با وانيل مخلوط کنيد؛ سپس آن را به مخلوط کره و پودر قند بيفزاييد و هم بزنيد تا مواد خوب با هم مخلوط و يکدست شوند.


آرد را دو يا سه بار الک کرده و کم کم به مواد اضافه کنيد و هم بزنيد تا يک خمير شيريني نرم و لطيف با چسبندگي کافي داشته باشيد.


کف سيني فر را با کاغذ روغني بپوشانيد. مقداري از خمير شيريني داخل قيف و ماسوره کنگره‌دار بريزيد و شيريني‌هايي به شکل انگشت و با فاصله از هم در سيني بگذاريد. سيني را 20 دقيقه در فر که از قبل گرم کرده‌ايد، بگذاريد. وقتي شيريني‌ها طلايي شدند، آن‌ها را از فر بيرون بياوريد تا خنک شوند.


شيريني عيد


شکلات را به روش بن ماري (حرارت غيرمستقيم) آب کنيد. وقتي شيريني‌ها خنک شدند، با قاشق مقداري از شکلات آب شده برداريد و روي بخشي از شيريني بريزيد. سپس آن را با پودر نارگيل، پسته يا ترافل تزيين کنيد.


براي ديدن مطالب بيشتر مجله آشپزي، مجله دلتا را بخوانيد.


پيشنهاد مطالعه: براي آشنايي با يکي ديگر از تنقلات نوروزي “باسلوق ژله اي، شيريني نوروزي” را مطالعه کنيد.


پيتزا مخلوط، پيتزاي پرطرفداري است که از مواد مختلفي تشکيل شده است.

پيتزا مخلوط

پيتزا مخلوط يکي از پيتزاهايي است که اکثر افراد آن را دوست دارند و در منوي تمام رستوران‌هاي فست فودي است. البته تهيه پيتزا خانگي لطف خاص خود را دارد و بسيار دلچسب است. براي آشنايي با طرز تهيه پيتزا مخلوط خانگي با مجله دلتا همراه باشيد.







خوراک سيب زميني غذايي لذيذ است که باسيب زميني و تخم‌مرغ تهيه شده و معمولا براي صبحانه استفاده مي‌شود.

خوراک سيب زميني

خوراک سيب زميني صبحانه‌اي مفيد و پرانرژي است که راحت تهيه مي‌شود و براي شروع يک روز پرنشاط، به خصوص براي دانش آموزان مناسب است. براي آشنايي با طرز تهيه اين صبحانه خوشمزه با مجله دلتا همراه باشيد.



مواد لازم تهيه خوراک سيب‌ زميني :





  • تخم‌مرغ: 5 عدد

  • سيب زميني: يک عدد

  • سوسيس: 500 گرم

  • قارچ خرد شده: يک پيمانه

  • پياز خرد شده: يک پيمانه

  • فلفل‌دلمه‌اي خرد شده: نصف پيمانه

  • پيازچه خرد شده: يک سوم پيمانه

  • کلم خرد شده: يک پيمانه

  • روغن زيتون: يک قاشق غذاخوري

  • آب: يک سوم پيمانه

  • نمک، فلفل و آويشن به ميزان لازم

  • پنير پيتزا يا پنير پارمزان در صورت تمايل






خوراک سيب زميني شيرين


طرز تهيه خوراک سيب‌ زميني :





روغن زيتون را در تابه‌اي گرم کنيد، سپس سيب زميني را در اندازه دلخواه خرد کرده و با روغن زيتون تفت دهيد. در تابه را بگذاريد و پس از 10 دقيقه که پخته شد، آن را در ظرف ديگري بريزيد.




سوسيس‌ را خرد کرده، در همان تابه بريزيد و با شعله ملايم حدود 5 دقيقه تفت دهيد تا قهوه‌اي شود؛ سپس آن‌ها را به سيب‌ زميني‌‌ها بيفزاييد.




پياز، فلفل‌دلمه‌اي، قارچ و کلم را خرد کرده، حدود سه دقيقه تفت دهيد و مقداري نمک و فلفل به آن‌ها اضافه کنيد. وقتي مواد نرم شدند، آن‌ها را در ظرف سيب زميني بريزيد.




خوراک


تخم‌مرغ‌ها، آب، آويشن و مقداري نمک و فلفل را در کاسه ديگري با هم مخلوط کرده و خوب هم بزنيد؛ سپس آن‌ها را به مواد افزوده و در ظرف سرو بريزيد.




ظرف را در فر که از قبل گرم کرده‌ايد، بگذاريد. وقتي روي سيب زميني‌ها قهوه‌اي شد، ظرف را بيرون آوريد تا کمي خنک شود. در آخر روي آن را با پيازچه تزيين و سرو کنيد.


در صورت تمايل مي‌توانيد قبل از اينکه ظرف را در فر بگذاريد، روي مواد مقداري پنير پيتزاي رنده شده يا پنير پارمزان بريزيد.


براي ديدن مطالب بيشتر مجله آشپزي، مجله دلتا را بخوانيد.









هنگامي که صادرکننده چک فوت کند،  در مجله حقوقي دلتا ميخوانيم از آنجايي که در زمان صدور چک آن شخص زنده بوده و اين تصميم طبق اختيار او گرفته شده، بانک مي‌تواند قبل از انحصار وراثت، تعيين ورثه و بررسي اموال متوفي وجه چک را به دارنده پرداخت کند.

وصول چک فرد فوت شده

چک از جمله اسنادي است که امروزه به جاي وجه نقد در معاملات افراد قابل استفاده است. چک معمولاً براي خريد در حال و پرداخت در آينده استفاده مي‌شود. صاحب چک پس از نوشتن مبلغ، تاريخ موردنظر براي وصول، چک را امضا مي‌کند. در تاريخ ذکر شده که تاريخ سررسيد نام دارد، فردي که چک را دريافت کرده‌ به بانک مراجعه مي‌کند و مقدار وجه مشخص شده را از حساب جاري فرد صادرکننده دريافت مي‌کند. حال اين سؤال پيش مي‌آيد در صورتي که صاحب چک فوت کند تکليف چيست؟ در مجله دلتا در خصوص نحوه وصول چک فرد فوت شده توضيح داده شده است.


وضعيت چک بعد از فوت


هنگامي که صادرکننده چک فوت کند، از آنجايي که در زمان صدور چک آن شخص زنده بوده و اين تصميم طبق اختيار او گرفته شده، بانک مي‌تواند قبل از انحصار وراثت، تعيين ورثه و بررسي اموال متوفي وجه چک را به دارنده پرداخت کند. زيرا اين تصميم در زمان حيات وي اتخاذ شده است. شايان ذکر است اين امر در مواردي هم که چک مدت دار بوده و تاريخ سر رسيد آن بعد از فوت صادر کننده است، صدق مي‌کند. ‏
بايد به اين نکته توجه داشت که مطابق قانون امور حسبي بدهي‌هاي مدت دار (موجل) متوفي بعد از فوت او به روز مي‌شود، بنابراين چون چک در زمان حيات متوفي صادر شده، با مرگ او بدهي مدت دار او حال و به روز مي‌شود و بانک بايد قبل از تاريخ سررسيد وجه چک را به دارنده چک پرداخت کند.


وصول چک


مطالبه وجه چک از وراث


همانگونه مطرح شد وصول چک فرد فوت شده ، با توجه به قانون امور حسبي و قانون تجارت، بدون مراجعه به دادگاه امکان پذير است. اما بانک‌ها در رويه معمول از پرداخت چک به تاريخ بعد از فوت صاحب حساب امتناع مي‌کنند. در اين حالت طرح دعواي مطالبه وجه چک و درخواست صدور قرار تامين خواسته جهت توقيف وجه چک در بانک، راهکار مناسب و کاربردي به نظر مي‌رسد تا در کوتاه‌ترين زمان ممکن وجه چک دريافت شود. دادخواست مطالبه وجه چک پس از فوت صاحب حساب، بايد به طرفيت ورثه متوفي تقديم دادگاه حقوقي شود. در صورت نداشتن گواهي انحصار وراثت، مي‌توان از اداره ثبت احوال نسبت به درخواست استعلام از طريق دادگاه يا شوراي حل اختلاف آخرين محل اقامت متوفي اقدام کرد.


مطالب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با چک حقوقي و کيفري مطلب “در چه شرايطي چک ؛ کيفري يا حقوقي مي‌شود؟” را مطالعه کنيد.


بر طبق قانون حق طلاق با مرد است و اگر مردي دادخواست طلاق به طرفيت همسر تقديم دادگاه کند در نهايت راي (گواهي عدم امکان سازش) صادر خواهد شد ولي ثبت طلاق منوط به پرداخت حقوق مالي زن ناشي از ازدواج است که در راي دادگاه منظور مي شود.


طلاق به دليل خيانت


طلاق به دليل خيانت همسر از جمله معضلاتي است که امروزه باعث شده پرونده‌هاي بسياري در دادگا‌ه ها تشکيل شود. در مجله دلتا اين موضوع و حقوق هر يک از زوج‌ها مورد بررسي قرار گرفته است.


طلاق به دليل خيانت شوهر


همانطور که مي دانيد به دليل اين که حق طلاق با شوهر است، در صورتي ک زن در دادگاه بتواند عسر و حرج که در واقع سختي و مشقتي است که در زندگي از سوي شوهر به زن وارد مي‌شود اثبات کند ، به تشخيص دادگاه به رغم مخالفت مرد مي تواند طلاق بگيرد.


راه ديگر اين است که اگر بتواند يکي از موارد چهارده گانه شروط عقدنامه را در صورتي که مرد امضاء کرده باشد، ثابت کند، مي‌تواند طلاق بگيرد. حال با توجه به آنچه گفته شد اثبات رابطه نامشروع شوهر و گرفتن حکم در اين خصوص مي‌تواند با تشخيص دادگاه هم از مصاديق عسر و حرج و هم از مصاديق بند هاي 2 و 9 شروط ضمن عقد نکاح تلقي شود.


طلاق به دليل خيانت شوهر


مهريه در صورت خيانت زن به مرد


در فرض اثبات رابطه نامشروع زني که شوهر دارد مهريه او از بين نمي‌رود؛ به عبارت ديگر حتي اگر زني به سبب جرم در زندان هم که باشد مي‌تواند دادخواست مطالبه مهريه به طرفيت شوهر را به دادگاه خانواده ارائه کند.


گرچه در اين مواقع ديده شده است که زن بنا به دلائلي در قبال طلاق و شکايت نکردن از شوهر حاضر به گذشت از مهريه و به اصطلاح، طلاق توافقي شده است ولي از حيث مقررات حقوقي اثبات رابطه نامشروع باعث از بين رفتن مهريه نخواهد شد. البته اگر مهريه عندالاستطاعه باشد پرداخت مهريه موکول به استطاعت و توان مالي مرد است و زن بايد آن را اثبات کند.


طبق قانون حق طلاق با مرد است و اگر مردي دادخواست طلاق را به دادگاه تقديم کند در نهايت راي گواهي عدم امکان سازش صادر خواهد شد ولي طلاق در صورت پرداخت حقوق مالي زن از جمله مهريه انجام مي‌شود و اين موضوع در راي دادگاه نيز ذکر مي‌شود.


البته در خصوص دريافت تا نصف اموال شوهر بايد در نظر داشت که طبق قانون در صورتي زن مستحق دريافت تا نصف اموال موجود بعد از ازدواج است که طلاق ناشي از تخلف زن از وظايف همسري و سوء رفتار و سوء اخلاق او نباشد.


پيشنهاد مطالعه : براي آشنايي بيشتر با طلاق توافقي مطلب “مزايا و معايب طلاق توافقي” را مطالعه کنيد.


همچنين بخوانيد:


شرايط طلاق غيابي


دادگاه خانواده صلاحيت رسيدگي به چه اموري را دارد؟


طلاق توافقي ؛ و پاسخ به 5 پرسش حقوقي


براي مشاهده مطالب بيشتر از مجله حقوقي دلتا ديدن نماييد


 



طبق قانون هر يک از والدين که طفل تحت حضانت او نيست، حق ملاقات طفل خود را دارد . تعيين زمان و مکان ملاقات و سير جزئيات مربوط به آن در صورت اختلاف بين پدر و مادر با دادگاه است.

زمان ملاقات فرزند

طبق قانون هر يک از والدين که طفل تحت حضانت او نيست، حق ملاقات فرزند خود را دارد . تعيين زمان و مکان ملاقات و سير جزئيات مربوط به آن در صورت اختلاف بين پدر و مادر با دادگاه خانواده است. در ادامه با موضوع تعيين زمان ملاقات فرزند با مجله دلتا همراه باشيد.


زمان ملاقات فرزند


هرکدام از والدين اين حق را دارند که در فواصل معين با کودک خود ملاقات کنند و حتي مشکل اخلاقي مادر يا پدر هم باعث نمي‌شود از ملاقات وي با فرزند جلوگيري شود. در صورتي که ميان پدر و مادر درباره مدت زمان ملاقات و نحوه آن توافق شده باشد، طبق همان توافق عمل مي‌شود. اما در صورت توافق نشدن، دادگاه در حکم خود مدت ملاقات و نحوه آن را براي کسي که حق حضانت ندارد، مشخص مي‌کند. معمولاً دادگاه‌ خانواده يک يا دو روز از آخر هفته را به اين امر اختصاص مي‌دهند و گفته مي‌شود ملاقات بيش از اين مقدار با شخصي که حضانت را به عهده ندارد، موجب اختلال در حضانت و دوگانگي در تربيت کودک مي‌شود. اما سلب کلي حق ملاقات از پدر يا مادري که حضانت به عهده او نيست برخلاف قانون است و دادگاه نمي‌تواند حکم به آن بدهد. با اين حال اگر ملاقات با پدر يا مادري که حضانت به عهده او نيست واقعاً براي مصلحت و منافع کودک مضر باشد، دادگاه مي‌تواند مواعد ملاقات را طولاني‌تر کند. به طور مثال به جاي هفته‎اي يک بار ، ماهي يک بار يا هر شش ماه يک بار تعيين کند يا ملاقات با حضور اشخاص ثالث باشد.


ملاقات فرزند
البته زماني که ملاقات خطر جاني براي فرزند داشته و پدر يا مادر حالت خطرناک رواني داشته باشند، براي جلوگيري از صدمه به فرزند، مي‌توان با حکم دادگاه مانع از ديدار يکي از والدين که دچار چنين مشکلي هستند، شد.


تعيين محل ملاقات فرزند


تعيين مکان ملاقات فرزند مي تواند توافقي باشد و در صورت عدم توافق با تشخيص دادگاه است. برخي دادگاه‌ها نيز براي حل اين مشکل، کلانتري را محل ملاقات قرار مي‌دهند. در حالي که اين اقدام به طفل آسيب روحي و رواني جدي وارد مي کند و ترس و اضطراب ناشي از اين ملاقات ها آرامش روحي او را در معرض خطرات جدي قرار مي دهد. در قانون حمايت خانواده، قانون‌گذار به وم ايجاد امکانات مناسب براي ملاقات فرزندان طلاق با والدينشان تأکيد مي‌کند. بنابراين پيش‌بيني محل ملاقات فرزندان طلاق و حضانت با والدين آن‌ها، در محيطي فارغ از تنش و آسيب اقدامي است که قانون‌گذار در قانون حمايت خانواده مصوب 91 و ماده 68 آيين‌نامه اجرايي اين قانون مصوب سال 93 به آن توجه داشته است.


مدارک لازم براي دادخواست ملاقات فرزند


1. کارت ملي
2. شناسنامه،
3. سند ازدواج يا طلاق نامه


پيشنهاد مطالعه : براي آشنايي بيشتر با حضانت فرزند مطلب “حضانت فرزند بعد از طلاق با کيست؟” را مطالعه کنيد.




اين نوع اجاره به نفع مستاجر است چون ديگر نياز به پرداخت ماهانه‌ مبلغي به عنوان اجاره ندارد و از طرفي در پايان قرارداد مبلغ رهن مجدداً به او برگردانده مي‌شود. در واقع رهن کامل شبيه اين است که پول را در بانک سرمايه‌گذاري کرده و سودِ پول را به موجر مي‌دهيد.


قرارداد رهن کامل


قرارداد رهن و اجاره املاک از جمله قراردادهاي رايج و متداول و رهن کامل يکي از اين گونه قرداد هاست . در مجله دلتا قرارداد رهن و قوانين و مقررات آن بررسي شده است. با ما همراه باشيد.


رهن کامل چيست؟


گاهي اوقات صاحب‌خانه به دلايلي پول لازم است. اما از طرفي قصد فروش خانه‌ را ندارد. در اين شرايط معمولا صاحب‌خانه‌ها مايلند ملک خود را رهن کامل اجاره دهند. رهن کامل خانه به نوعي اجاره گفته مي‌شود که در آن مستاجر هنگام عقد قرارداد مبلغ زيادي را به عنوان رهن در اختيار موجر مي‌گذارد و در عوض ديگر هر ماه اجاره‌اي پرداخت نمي‌کند. اين مبلغ تا پايان قرارداد نزد موجر باقي مي‌ماند و پس از پايان قرارداد به مستاجر برگردانده مي‌شود.


مزايا و معايب رهن کامل


مزايا


1. اين نوع اجاره به نفع مستاجر است چون ديگر نياز به پرداخت اجاره بها ماهانه‌ ندارد و از طرفي در انتهاي قرارداد مبلغ رهن مجدداً به او برگردانده مي‌شود. در واقع رهن کامل شبيه اين است که پول را در بانک سرمايه‌گذاري کرده و سودِ پول را به موجر مي‌دهيد. با اين تفاوت که تا پايان قرارداد اجازه ندارند اصل پول را دريافت کنند مگر در موارد خاصي که موجر و مستاجر اقدام به فسخ قرارداد مي‌کنند.


2. هنگام تخليه خانه چون موجر بايد تمام پول را که مبلغ قابل‌توجهي است به صورت نقد به مستاجر بپردازد و از آنجا که امکان دارد او پول را در اين مدت خرج کرده و هنگام سررسيدِ قرارداد حساب وي خالي باشد، مستاجر مي‌تواند بر سر تمديد قرارداد و ميزان احتمالي افزايش مبلغ رهن با موجر مذاکره کند. در واقع در قراردادهاي رهن کامل احتمال تمديد قرارداد بيش از قراردادهاي اجاره‌ معمول است.


رهن کامل


معايب


1. مشکل اصلي رهن کامل خانه اينجاست که اولا در بسياري از اوقات مالکان تمايلي ندارند خانه را رهن کامل بدهند و اکثر خانه‌هاي اجاره‌اي بازار به صورت اجاره يا اجاره + رهن در دسترس است.


2. مبلغ درخواستي مالکان براي رهن کامل گاهي اوقات بسيار بالا و غير منطقي است که موجب مي‌شود مستاجران قيد رهن کامل را بزنند.


3. در بعضي اوقات ممکن است مستاجر از شرايط خانه، همسايه‌ها و… راضي نباشد و بخواهد سر سال يا حتي زودتر خانه را تخليه کند اما به دليل اينکه صاحب‌خانه پول کامل رهن را نقدا ندارد شايد در پس گرفتن مبلغ رهن با مشکل مواجه شود. بنابراين پيش از عقد قرارداد رهن کامل بايستي از هر نظر خانه‌ موردنظر را بررسي شود، زيرا معمولا فسخ آن دردسرهاي بيشتري نسبت به قراردادهاي اجاره دارد.


عرف قيمت


قيمت مبلغ رهن را صاحب‌خانه تعيين مي‌کند اما به اين معني نيست که وي بتواند مبلغي غيرمتعارف و خارج از عرف براي ملک در نظر بگيرد زيرا مبلغ رهن به عواملي همچون وضع بازار ملک، شرايط اقتصادي جامعه، نرخ سود بانکي و… بستگي دارد. بر اساس عرف کنوني بازار مسکن، رهن کامل خانه با توجه به مدت زماني که از ساخت آن مي‌گذرد بين يک ششم تا يک چهارم قيمت فروش خانه است. اگر خانه‌ نوساز باشد يک چهارم و هرچه که عمر خانه بيشتر باشد، اين ضريب به يک ششم نزديک مي‌شود.


پيشنهاد مطالعه : براي آشنايي بيشتر با فسخ قرارداد اجاره پيش از موعد مطلب “فسخ قرارداد اجاره پيش از موعد” را مطالعه کنيد.


همچنين بخوانيد:


خريد و فروش املاک ورثه اي و قوانين آن


دادخواست و نحوه تنظيم آن


تفاوت ي و جعل چيست؟


کفالت چيست؛ چه کسي مي‌تواند کفيل متهم شود؟


تنظيم وکالت نامه خارج از کشور


براي مشاهده مطالب بيشتر از مجله حقوقي دلتا ديدن نماييد


 


براي مطالبه و گرفتن مهريه از مادرشوهر، ابتدا لازم است تا در صورت رسمي بودن سند از طريق اداره اجراي ثبت و يا دادگاه خانواده نسبت به مطالبه مهريه اقدام کرد.

مطالبه مهريه از مادر شوهر

گاهي برخي خانم ها به منظور اطمينان بيشتر از خانواده شوهر مي‌خواهند که آن‌ها در عقدنامه خود را ضامن تعهدات شوهر از جمله مهريه معرفي کنند و اين سند که جزء اسناد رسمي است قابل اجرا در خصوص افرادي است که ضامن شده‌اند. ضامن مي‌تواند هر شخصي اعم از مادر شوهر و افراد ديگري باشد. در ادامه با موضوع شرايط مطالبه مهريه از مادر شوهر با مجله دلتاهمراه باشيد.


نحوه مطالبه مهريه از مادر شوهر


براي مطالبه مهريه از مادر شوهر، ابتدا لازم است تا در صورت رسمي بودن سند از طريق اداره اجراي ثبت و يا دادگاه خانواده نسبت به درخواست مهريه اقدام کرد. شايان ذکر است زن براي درخواست مهريه کمتر از 20 ميليون تومان مي‌تواند به شوراي حل اختلاف مراجعه کند.


آيا در صورت فوت مادر شوهري که ضامن مهريه شده است ضمانت او منتفي مي‌شود؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت در صورت فوت مادر شوهر، بدهي از ارث او برداشته مي‌شود.


مطالبه مهريه


عدم پرداخت مهريه از سوي مادر شوهر


با درخواست مهريه از مادر همسر و عدم پرداخت مهريه و همچنين عدم اثبات اعسار از طرف وي ، زن مي‌تواند بر اساس ماده 3 نحوه اجراي محکوميت‌هاي مالي، بازداشت ضامن تا زمان پرداخت مهريه را تقاضا کند.
اما توجه به اين نکته ضروري است که دادخواست مطالبه مهريه از ضامن مي‌تواند همزمان با مطالبه مهريه از بدهکار  که در اينجا شوهر است به دادگاه خانواده مطرح شود و نياز نيست تا عدم پرداخت مهريه توسط شوهر به اثبات برسد و سپس عليه ضامن (مادر شوهر) اقدام کرد.
در صورت مطالبه مهريه از مادر شوهر و پرداخت مهريه توسط وي، شوهر نسبت به ضامن مسئوليت دارد و مديون مي‌شود و ضامن در صورتي که با رضايت شوهر، مهريه را ضمانت کرده و بپردازد، مي‌تواند براي وصول مبلغي که پرداخت کرده ، به شوهر يا بدهکار اصلي مراجعه کند.


اما اگر ضمانت پرداخت مهريه توسط ضامن بدون اجازه شوهر باشد که در واقع متعهد و بدهکار اصلي است، ضامن پس از پرداخت بدهي نمي‌تواند به شوهر، مراجعه کند.


پيشنهاد مطالعه : براي آشنايي بيشتر با مطالبه مهريه از پدر شوهر مطلب “شرايط مطالبه مهريه از پدر شوهر” را مطالعه کنيد.




بيمه شدگان تامين اجتماعي مي توانند در مدت بستري در مراکز درماني ، در صورت برخورد با برخي مشکلات در ارتباط با نحوه محاسبه هزينه ها و چگونگي ارائه خدمات تشخيصي و درماني مورد تعهد سازمان، از مشاوره و راهنمايي ناظران بيمارستاني استفاده کنند.

استفاده از دفترچه درماني فرد ديگر

افراد گاهي از دفترچه درمان شخص ديگر استفاده مي‌کنند؛ بايد در نظر داشت که اين عمل طبق قانون جرم محسوب مي‌شود. براي آشنايي بيشتر با اين جرم و مجازات آن در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.


استفاده از دفترچه درماني ديگران


استفاده از دفترچه درماني فرد ديگر گاهي پيش مي‌آيد که افراد براي مراجعه به پزشک و مراکز درماني از دفترچه بيمه افراد ديگري استفاده مي‌کنند که البته طبق قانون استفاده از دفترچه بيمه افراد ديگر جرم محسوب مي‌شود.
طبق قانون اوراق دفترچه درماني در حکم اوراق بهادار و هرگونه دخل و تصرف يا سوء استفاده از آن‌ها مشمول مقررات جعل اسناد دولتي است و به همين دليل فردي که اقدام به اين کار کند مجرم است.
در ماده 536 قانون مجازات اسلامي آمده است که هرگاه فردي در اسناد يا نوشته‌هاي غير رسمي جعل و با علم به جعل از آن‌ها استفاده کند علاوه بر جبران خسارات به حبس از 6 ماه تا 2 سال يا به 3 تا 12 ميليون ريال جزاي نقدي محکوم خواهد شد.


مجازات پزشک متخلف چيست؟


علاوه بر جرم استفاده از دفترچه درماني فرد ديگر؛ در خصوص پزشک هم بايد گفت اگر وي با علم و آگاهي از دفترچه فردي ديگر براي بيمار خود استفاده کند او هم مشمول مجازات خواهد شد. بر اساس قانون هر گاه فردي با توسل به عناوين و وسايل تقلبي از مزاياي مقرر در قانون به نفع خود استفاده کند به پرداخت جزاي نقدي معادل دو برابر خسارت وارده و در صورت تکرار آن به حبس از 61 روز تا 6 ماه محکوم خواهد شد.


کارشناسان ناظر بيمارستاني که نمايندگاني از سوي سازمان تامين اجتماعي هستند، به موجب اختيارات و وظايفي که بر عهده دارند، بر حسن اجراي قرارداد ميان بيمارستان‌ها و دفاتر اسناد پزشکي نظارت کرده و با بررسي دفترچه‌هاي درماني و تشخيص هويت بيماران، مانع سوءاستفاده احتمالي از دفترچه هاي تأمين درمان ويژه بيمه شدگان تأمين اجتماعي مي شوند.



کارشناسان ناظر بيمارستاني در ساعات اداري به صورت مقيم يا سيار، در بيمارستان‌هاي طرف قرارداد با اين سازمان حضور دارند و با ايفاي نقش نظارتي و هدايتي، موجب آسان شدن روابط سازمان با بيمارستان‌هاي طرف قرارداد و بيماران بيمه شده مي‌شوند.
به عنوان مثال با حضور بر بالين بيماران بيمه شده، ضمن رؤيت دفترچه درماني و مطابقت آن با بيمار، طبق ضوابط، معرفي نامه صادر مي کنند. معرفي نامه بيمارستاني در حکم تأييد استحقاق بيمه شده و تضمين احتساب هزينه‌هاي بيمارستاني مطابق قوانين و ضوابط سازمان تأمين اجتماعي است.
همچنين کارشناسان ناظر بيمارستاني، با بررسي و تأييد مواردي مانند نسخه دارويي گرانقيمت تا سقف ريالي مجاز، نسخه MRI  و نيز لوازم پزشکي مورد استفاده بيمار، موجب حذف رفت وآمد اضافه بيماران به دفتر رسيدگي به اسناد پزشکي مي شوند.
بر اين اساس بيمه شدگان تامين اجتماعي مي توانند در مدت بستري، در صورت برخورد با برخي مشکلات در ارتباط با نحوه محاسبه هزينه ها و چگونگي ارائه خدمات تشخيصي و درماني مورد تعهد سازمان، از مشاوره و راهنمايي ناظران بيمارستاني استفاده کنند.
ناظران بيمارستاني نيز با بررسي پرونده باليني بيماران و رسيدگي اوليه به صورت حساب هزينه درمان بيمه شدگان، ضمن نظارت بر چگونگي تنظيم صورتحساب ها و رعايت تعرفه هاي پزشکي، موجب تسريع روند پرداخت مطالبات بيمارستان ها مي شوند.




تاييد وکالتنامه از دو طريق مراجعه حضوري يا از طريق پست امکانپذير است. اگر وکالتنامه بار مالي داشته باشد نياز به مراجعه حضوري است. بار مالي يعني به وکيل در ايران اجازه انجام دادن امور مالي داده شود.


وکالت نامه خارج از کشور


ايرانيان مقيم خارج براي تنظيم وکالتنامه در خارج از کشور بايد به نکات ويژه‎اي توجه داشته باشند تا اقدامات آن‌ها توسط وکيل در ايران قانوني باشد. به همين منظور در اين نوشتار به بررسي موارد مربوط به استعلام وکالت نامه خارج از کشور پرداخته شده است. در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.


تنظيم وکالتنامه خارج از کشور


ايرانيان مقيم خارج از کشور، براي تنظيم وکالتنامه براي رسيدگي به در خواست‌هاي خود در ايران بايد موارد زير را انجام دهند:


1. افراد بايد به سايت تاييد اسناد کنسولي (تاک) مراجعه و ثبت‌نام کنند. اطلاعات مربوط به فرد به عنوان موکل، و همچنين اطلاعات وکيل وي، بايد کامل و عيناً مطابق شناسنامه‌هاي ايراني‌ باشد.


2. پس از ورود به سامانه تاک به قسمت پروفايل، نمايندگي يا کنسولگري ايران در کشوري که در آن ست دارند مراجعه و سپس وارد قسمت “وکالتنامه” شده و نوع وکالتنامه مدنظر خود را انتخاب کنند.


3. ابتدا وکالتنامه را تنظيم و تکميل کنند و بعد از اطمينان از متن وکالتنامه دکمه تاييد را بزنند تا کد رهگيري به آن‌ها داده ‌شود.


تنظيم وکالت نامه خارج از کشور


انواع وکالت نامه خارج از کشور


• وکالتنامه ازدواج (موکل زن)


• وکالتنامه ازدواج (موکل مرد)


• وکالتنامه اقامه دعوي


• وکالتنامه امور اداري


• وکالتنامه امور بانکي و…


نمونه وکالت نامه خارج از کشور


متن وکالتنامه‌هاي انتخابي به عنوان نمونه قابل تغيير است. کليه قسمت‌هاي وکالتنامه خارج از کشور شامل مشخصات وکيل، مورد وکالت، و حدود اختيارات قابل ويرايش است. افراد مي‌توانند مورد وکالت و حدود اختيارات را مطابق با نياز خود تغيير دهند و مسئوليت مفاد وکالتنامه به عهده موکل است.


تنظيم وکالت نامه


تاييد و دريافت وکالت نامه در کشور مبدا


تاييد وکالتنامه از دو طريق مراجعه حضوري يا از طريق پست امکانپذير است. اگر وکالتنامه بار مالي داشته باشد نياز به مراجعه حضوري است. بار مالي يعني به وکيل در ايران اجازه انجام دادن امور مالي داده شود. در اين صورت بايد با دريافت کد رھگيري و مدارک شناسايي معتبر به دفتر حفاظت مراجعه کرد. اگر وکالتنامه بار مالي نداشته باشد مي‌توان با ارسال کد رھگيري براي دفتر حفاظت از طريق ايميل اقدام شود.


تاييد وکالت نامه خارج از کشور در ايران


مرحله آخر تاييد نهايي وکالتنامه در ايران است. وکالتنامه بايد در ايران به وزارت امور خارجه ارائه شده و تاييد شود تا قابل استفاده در مراکز رسمي در داخل ايران باشد. افراد براي ارسال وکالتنامه خود به ايران مي‌توانند از طريق پست اقدام کنند. راه ساده‌تر و کم هزينه‌تر، کمک گرفتن از طريق دوستان و آشناياني است که قصد عزيمت به ايران را دارند تا از اين طريق وکالتنامه را به ايران انتقال دهند.


پيشنهاد مطالعه : براي آشنايي بيشتر با نحوه شکايت از وکيل “شکايت از وکيل امکان دارد؟” را مطالعه کنيد.


همچنين بخوانيد:


تفاوت ي و جعل چيست؟


مراحل قانوني دريافت مهريه چگونه است؟


عواقب عدم پرداخت عوارض شهرداري چيست؟


وکالت معاضدتي و شرايط آن


براي مشاهده مطالب بيشتر از مجله حقوقي دلتا ديدن نماييد


 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

از این راه *shikpooshan* Rebecca telegram فروشگاه لوازم پینگ پنگ تهران یینهه رویه مارس ومرکوری چوب ان ۹و۱۰و ریزر‌ وآموزش خصوصی پینگ پنگ مارکوم آنلاین سلامت قطره ی آب فانوس خیال ياوران كتاب دانلود آهنگ و موزیک ویدئو جدید